امشب سالگرد یکی از تلخ ترین اتفاقاتی است که در طول تاریخ جمهوری اسلامی افتاد.قطعا ما اتفاقات تلخ بسیاری داشتیم که شاید شدت بیشتری داشتند ،اما هیچ کدام اینقدر عیان و جلوی چشم دهها میلیون بیننده رخ ندادند.
به نظر من این صحنه ها انقدر زشت بود که جا داشت زیرش می زدند 18-.
بچه من اگر از من بپرسد بابا ! این هاشمی که می گویند فلان و بهمان بوده چه کسی است ؟آیا می توانم بگویم رییس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت.
طی این یک سال بسیاری از دوستان من که نسبت به آقای هاشمی بغض داشتند ،متاسفانه این رویه را تایید کردند.من هم دل خوشی از ایشان و برنامه هایی که زمان سازندگی اجرا کرد نداشته و ندارم،اما این فرق می کرد با نام برده شدن توسط رییس جمهور و جلوی چشم این همه آدم.
می گویند آبرو مثل اب جو است و اگر برود ،دستیابی به آن محال است.
اما یک حرفی است که برای اولین بار می خواهم بزنم.
آن شب خوابم نبرد.فردایش با چهره تکیده راهی حرم امام شدیم و در راه مردم بسیاری با توجه به قیافه ما تعجب و بهت و سوالشان را مطرح می کردند.
امیدوار بودم آن حالت عجیب ،با سخنان رهبرم التیام یابد.
اما از نظر من متاسفانه ایشان جانبداری عظیمی کردند.همان گونه که خودشان فرمودند،گاهی سکوت هم جایز نیست.
و البته اگر سکوتشان تا بعد از انتخابات ادامه داشت ،باز می شد یک جورهایی توجیه کرد که قصد مداخله به نفع هیچ کس را ندارند.
اما آن زیر نویس های شب انتخابات را چه کنم که بیت ایشان هرگونه اخبار ناشی از پیامک ها را رد کرد.
ای کاش یا آن روز سخنی التیام دهنده می گفتند و یا شب انتخابات آن اطلاعیه را نمی دادند.
ای کاش...
8:34 عصر
شب تلخ!
بدست روح اله ریاضی در دسته
8:24 صبح
محرمانه ای از امام روح الله(3)
بدست روح اله ریاضی در دسته
جمعى از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى.
[بسمه تعالى. محضر مبارک رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامى، حضرت آیت اللَّه العظمى امام خمینى- مدظله العالى.
با تقدیم درود و سلام و آرزوى طول عمر و صحت و سلامت کامل براى رهبر بزرگوار، و پیروزى اسلام و مسلمین، و با اعتذار از تصدیع، مدتى است براى نمایندگان مجلس شوراى اسلامى در خصوص کیفیت کار شوراى محترم تشخیص مصلحت ابهامهایى وجود دارد که ضمن طرح آن خواستار رهنمود حضرت مستطاب عالى مىباشیم ..
در ابتداى تشکیل هیأت مذکور، مسیر کار چنین ترسیم شده بود که مصوبه مجلس پس از اظهارنظر منفى شوراى نگهبان، براى اصلاح به مجلس برگردد، مجلس پس از نظر مجدد آن را به شوراى نگهبان برگرداند. آنگاه، چنانچه لازم تشخیص داده شد براى اصلاح نهایى به شوراى تشخیص مصلحت ارجاع گردد. ولى هم اکنون بعضاً این شورا قانونگذارى نیز مىنماید. و مهمتر اینکه تقدیم لوایح قانونى به این شورا خالى از جمیع مقدمات مقرراتى است که یک لایحه قانونى از طریق متعارف دارد: طرح لایحه در هیأت دولت؛ و تصویب آن توسط آنان؛ و امضاى نخست وزیر و وزراى مربوطه؛ و تقدیم آن به مجلس؛ و بحث در کمیسیونها در جلسه علنى در دو شورا. طبیعى است که با این روند هرکس، حتى مقامات غیرمسئول، مىتواند با تقدیم پیشنهادى به شوراى تشخیص مصلحت براى کشور قانون جدیدى ایجاد کند؛ و حتى قوانین مصوبه کشور را نقض نماید. و این مىتواند علاوه بر بىخاصیت شدن مجلس، تناقضهاى فراوان در قوانین کشور نیز ایجاد نماید. و بالجمله، وجود مراکز متعدد و موازى قانونگذارى در کشور به نوبه خود مسئلهاى مشکل آفرین و موجب تزلزل نظام سیاسى کشور مى باشد.
لذا بسیار باعث امتنان خواهد بود که نمایندگان مجلس شوراى اسلامى را، که به تبعیت از مقام معظم رهبرى مفتخر و مباهىاند، ارشاد فرمایید. (1)].
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
با سلام. مطلبى که نوشته اید کاملًا درست است. ان شاء اللَّه تصمیم دارم در تمام زمینه ها وضع به صورتى درآید که همه طبق قانون اساسى حرکت کنیم. آنچه در این سالها انجام گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا مى کرد تا گرههاى کور قانونى سریعاً به نفع مردم و اسلام باز گردد. از تذکرات همه شما سپاسگزارم و به همه شما دعا مى کنم .
- روح اللَّه الموسوى الخمینى.
(صحیفه امام، جلد 21 ، صفحه 202 و 203)
تحلیل: آقای مصباح و مریدانش تاکید بسیاری بر فوق قانون اساسی بودن رهبری دارند.فکر کنم کاملا نظر امام مشخص باشد.
11:54 عصر
مساله غزه و یک سوال
بدست روح اله ریاضی در دسته
در مورد حمله اسراییل به کشتی حامل کمک به غزه، آنقدر برخورد غلط و غیر منطقی بوده که اصلا جای دفاع ندارد و همه آن را محکوم می کنند.اما به نظرم علت های افراد برای تقبیح این مساله با هم متفاوت باشد.
مثلا من نوعی می گویم حالا اگر می خواست برخوردی هم کند،نیاز به این همه خشونت نبود .می شد دیپورتشان کرد.و یا فوقش بگیرندشان و بعد چند روز آزادشان کنند.حمله و تیراندازی و آدم کشی که نمی خواست.البته بگذریم از اینکه اصلا این روش جنگیدن؛ گشنگی و تشنگی دادن به طرف مقابل ، از نظر من محکوم محکوم است.
اما فکر می کنم برادران سپاهی و بسیجی من به دلایل دیگر این حرکت را محکوم می کنند.
مثلا فرض کنید یک عده در کشور خودمان،با این بهانه که به زندانیان اوین سخت می گذرد ،بخواهند راهپیمایی کنند به سمت اوین و آنجا تحصن کنند که آقا به داد زندانیان برسید و حقوق آنها را رعایت کنید.فکر می کنید اولا به آنها چنین اجازه ای داده می شود و اگر جمعشان بگیرد و حرکت کنند،با برخورد شدید و باتوم و دستگیری و ... مواجه نخواهند شد؟
وقتی برخی حمله به کوی دانشگاه را طبیعی می دانند چطور توقع دارند اسراییل اجازه بدهد یک عده برای دشمنش کمک بیاورد و نقشه هایش را به هم بزند.
به نظرم نوع نگاه این دوستان فقط به این بر می گردد که اسراییل چون غاصب است و بد است و یهود است،حق ندارد این کار را بکند،اما اگر نظام اسلامی بود،شاید تا حدود زیادی حق داشته باشد.بالاخره حفظ نظام است و از اوجب واجبات!
10:44 صبح
محرمانه ای از امام روح الله (2)
بدست روح اله ریاضی در دسته
بسمه تعالى. محضر مقدس رهبر عظیم الشأن انقلاب، حضرت امام- مدظله العالى.
باتقدیم سلام و آرزوى طول عمر براى آن وجود مبارک، احتراماً معروض می دارد، همان طورى که مستحضر هستید در رابطه با رأى اعتماد به اعضاى محترم دولت از حضرتعالى راجع به حجت الاسلام جناب آقاى محتشمى، وزیر محترم کشور سؤالى شد که پاسخ آن، روز رأى گیرى بین نمایندگان پخش و از تریبون مجلس خوانده شد و ایشان مجدداً به عنوان وزیر کشور انتخاب شدند لکن بعضى در سطح مجلس حتى از تریبون مجلس چنین منعکس نمودند: کسانى که به آقاى محتشمى رأى مثبت ندادند مخالفت با فرمان شما کردند. چنانچه مصلحت بدانید بیان فرمایید آیا نظر مبارک رأى مثبت دادن به ایشان بود؟ و کسانى که رأى ندادند خداى ناکرده خلاف فرمان حضرتعالى که قهراً خلاف شرع هم هست عمل نمودند یا خیر؟.
- 24/6/67- مقلد کوچک شما: على اکبر ناطق نورى].
بسمه تعالى.
جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى- دامت افاضاته.
با سلام، در جمهورى اسلامى جز در مواردى نادر که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا، هیچ کس نمی تواند رأى خود را بر دیگرى تحمیل کند؛ و خدا آن روز را هم نیاورد. من تمام سعى خود را مىنمایم که با نسبت مطلبى به من، کسى مظلوم نگردد. من شما را هم فردى متدین، متعهد، مبارز و داراى هوش سیاسى مىدانم. براى من شما و آقاى محتشمى فرقى ندارد. من هر دوىشما و همینطور همه دست اندرکاران صدیق نظام و تمامى افرادى که چون شما قلبشان براى اسلام و ایران مىتپد را فرزندان اسلام و انقلاب مىدانم. همه باید سعى کنیم تا روح وحدت و پاکى را بر محیط کارمان حاکم گردانیم، تا بتوانیم تمامى قدرتها و ابرقدرتها را به زانو درآوریم. باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب محمدى را از زنگارهاى تقدس مآبى و تحجرگرایى اسلام امریکایى جدا کرده و به مردم مستضعفمان نشان دهیم. ما اگر توانستیم نظامى بر پایههاى نه شرقى نه غربى واقعى و اسلام پاک منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفى نماییم، انقلاب پیروز شده است. توفیق جنابعالى رااز خداوند متعال خواستارم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه ..
- 28/6/67.
- روح اللَّه الموسوى الخمینى.
(صحیفه امام، ج21، ص142و 143)
نحلیل: به این ماجرا می توان در دو بعد نگاه کرد.بعد اول به صورت مصداقی.در همین دو سه سال اخیر دو مورد داشتیم که چنین اتفاقی افتاد.یک بار در رای اعتماد به مرحوم کردان و دیگری در رای اعتماد به کابینه دهم.در هر دو دفعه هم از تمایل رهبری به رای آوردن وزرا استفاده شد و جالب آنکه برخی ادعا می کردند که اگر رهبری نگفته بود رای نمی دادیم.و حتی برخی از شناسایی کسانی که رای نداده بودند و برخورد با آنها صحبت می کردند.(ببینید تاریخ چه زیبا تکرار می شود و چه زیباتر جای گروها و افراد عوض شده)
اما بعد دوم که کلی و اساسی است ،آن است که ایا اصلا ولی فقیه می تواند چنین اظهار نظری بکند.حتی ماجرای نخست وزیری دور دوم که خود اقایان ناطق و مهدوی کنی نقل می کنند را هم اگر ببینید ،امام حاضر نمی شود حکم کند و فقط می گوید من نظرم را می دهم.
چرا؟
علتش را خود امام در این پاسخ داده و من درشت اش کردم.حرف خیلی سنگین است.یعنی این گونه نیست که رهبری به سلیقه و نظر و برداشت خودش بتواند دستوری بدهد و محدودیتی ایجاد کند.باید پشتوانه کارشناسی داشته باشد.اینکه فلان نماینده می گوید لابد مصلحتی بالاتر در کار بوده معنی ندارد.باید پشتش دلیل کارشناسی شده باشد.امام گفته خدا آن روز را نیاورد که چنین برخوردی صورت بگیرد.
حالا اینها را مقایسه کنید با آنچه اقای مصباح و مریدانش می گویند.
نکته آخر هم اینکه نوک پیکان را نبرید به سوی رهبری.به نظر من اگر ادعای پیروی از راه امام هست ولی در عمل از آن تخطی می شود همه در آن مقصرند.به نظرم حرف امثال علی مطهری را باید جدی گرفت که برخی وظیفه نمایندگی شان را فراموش کرده اند و مدام می گویند نظر آقا چیست؟
11:46 صبح
محرمانه ای از امام روح الله(1)
بدست روح اله ریاضی در دسته
سپاه کودتا کند یا مردم آزاری نکند
فکر کنم هفته پیش بود که یکی از روسای قوا در دیدار با مجموعه ای از سپاه ،به نقل خاطره ای از امام(ره) پرداخت که سپاه اگر کودتا کند، خوب است.
بنابرآنچه امام(ره) در وصیت نامه شان نوشته اند از آنجایی که این نقل قول نه نوشته مستندی دارد ،نه فیلمی از آن در دسترس است و نه توسط دفتر نشر آثار ایشان تایید شده، فاقد اعتبار است.از طرفی هم چنین با آنچه به صورت مستند از ایشان وجود دارد هم در تناقض آشکار می باشد.
به طور نمونه به این نامه و پاسخ امام(ره) که بخش های مهم اش هیچ ربطی به سوال پرسیده شده ندارد توجه کنید.
«بسمه تعالى. رهبرکبیر و بنیانگذار انقلاب اسلامى ایران، حضرت امام خمینى- مدظله العالى.
با سلام و اهداى تحیات، پیرو صدور فرمان حضرتعالى مبنى بر مسئولیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در قبال ربوده شدن هواپیماها، در اقدام جهت تهیه و تدوین آیین نامه اجرایى حفاظت از هواپیماها و نحوه اداره فرودگاههاى کشور، این سؤال پیش آمده است که آیا منظور حضرتعالى از حفاظت هواپیماها مسئولیت سپاه پاسداران در کل امور فرودگاه، شامل حفاظت پارکینگ هواپیماها، باند پرواز، دربهاى ورودى و خروجى باند و سالنها، همچنین مسئولیت نیروهاى انتظامى شهربانى و گمرکات و اطلاعاتى (حراست مستقر در فرودگاه) بوده؟ یا مسئولیت سپاه صرفاً در قالب گارد پرواز به منظور مقابله با ربودن هواپیما در هوا مىباشد؟ خاطر نشان مىسازد کنترل ترددها، امور مربوط به حراستها، امور انتظامى، امور گمرکى و ... بر اساس قوانین و مقررات جارى هم اکنون توسط ارگانهاى مسئول در حال انجام است. خواهشمند است اینجانبان را راهنمایى و ارشاد فرمایید ..
- محمد سعیدى کیا، وزیر راه و ترابرى- محمد محمدى رى شهرى، وزیر اطلاعات- محمدجواد ایروانى، وزیر امور اقتصادى و دارایى].
بسمه تعالى.
بنا بر گزارشات واصله، وضع فرودگاه بسیار خراب است. گاهى براى یک قطعه کوچک طلا و چیزهایى از این قبیل که خارج نگردد مردم را اذیت مىکنند. فرودگاه هر کشورى چهره ظاهرى آن کشور در برابر بیگانگان است. قبلًا گفتهام حفاظت هواپیماها با سپاه است. مقدمات و مؤخرات آن هم با نخست وزیر است، که با مسئولین مربوطه جلسه بگذارد و مسئله را حل کند. اکنون نیز تأکید مىکنم که آقاى نخست وزیر در اسرع اوقات این مسئله را حل نماید، و گزارش آن را به اینجانب بدهد؛ و نگذارد مردم بیش از این در رنج باشند. والسلام ..
- روح اللَّه الموسوى الخمینى.»(صحیفه امام ، جلد 21 ، صفحات 247 و 248)
9:37 صبح
این متن از کیست؟
بدست روح اله ریاضی در دسته
این متن را در جستجویی که به منظور دیگری بود ،پیدا کردم.به نظر شما این جمله ها از کیست؟قسمتهایی اش را حذف کردم تا لو نرود.
«بنا بر گزارشات واصله، وضع فرودگاه بسیار خراب است. گاهى براى یک قطعه کوچک طلا و چیزهایى از این قبیل که خارج نگردد مردم را اذیت مىکنند. فرودگاه هر کشورى چهره ظاهرى آن کشور در برابر بیگانگان است. قبلًا گفتهام حفاظت هواپیماها با سپاه است... فلانی در اسرع اوقات این مسئله را حل نماید، و گزارش آن را به اینجانب بدهد؛ و نگذارد مردم بیش از این در رنج باشند.»
2:58 عصر
مستضعف واقعی!
بدست روح اله ریاضی در دسته
در مورد مستضعفین و خدمت به آنها و وعده قرآنی چند نکته وجود دارد که در این زمانه و با ترویج فرهنگ سوسیالیستی کم کم دارد از محتوا تهی می شود.
اول اینکه مستضعف اسم مفعول و از باب استفعال است که معنی اش می شود ضعیف نگاه داشته شده.یعنی هر آدم ندار و ناچیزی را مستضعف نمی گویند.چه بسا کسی پایش را روی پای مبارک انداخته باشد و پولی هم بالتبع درنیاورد.این که مستضعف نیست.مستضعف کسی است که می خواهد خودش را از حالت ضعف در بیاورد، ولی نمی گذارند.جلویش را می گیرند. و الا او توانایی قوی شدن را دارد.
دوم اینکه مستضعف بودن افراد نسبی است.یک نفر با درآمد 500هزار تومان مستضعف به حساب می آید و دیگری با 200 هزار تومان نه.شهید مطهری مثال خوبی در باب تبعیض زده.گفته دو تا ظرف آب یک و پنج لیتری را در نظر بگیرید و هر دو را پر آب کنید.در یکی فقط یک لیتر آب جا می شود و در دیگری پنج لیتر. ایا کسی مدعی می شود که چرا در ظرف یک لیتری ، پنج لیتر جا نشد؟ خوب ظرفیت اش همین است دیگر.اما اگر در ظرف 5 لیتری ،یک لیتر آب ریختی این می شود تبعیض. پس معنی تبعیض این نیست که چرا به استاد دانشگاه چهاربرابر کارمند خدماتی حقوق می دهند.اگر حقوق استاد و کارمند را برابر کردی، اتفاقا این می شود تبعیض و اینجا استاد را مستضعف کردی. معمولا دوستان مذهبی که به این امور می پردازند با مساله تشابه حقوق آشنایی دارند و می دانند که ما در غالب امور تشابه حقوق نداریم.(به گفتارهای شهیدمطهری مراجعه کنید)
سوم اینکه مستضعف فقط اقتصادی نیست.فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و فکری و دینی اش را هم داریم. که اتفاقا در این زمینه ها واقعا در کشور ما استضعاف حاکم است.صداو سیما استاد مستضعف کردن فکری و فرهنگی و... مردم است.حقیقت را وارونه جلوه دادن و فکر را تعطیل کردن ،آن هم برای انسانهای جویای حقیقت و تفکر ،معنی دیگری جز به استضعاف کشیدن آنها ندارد.کاری که جالب است انجام می شود و هیچ کس هم به روی مبارک نمی آورد.
چهارم همان حرفی که آیت الله جوادی و خیلی های دیگر گفته اند.برای درآوردن کسی از استضعاف ،چاره اش صدقه دادن و توسعه کمیته امدادی نیست.فقط باید عرصه را برای رشد او فراهم کرد.نه اینکه در کوتاه مدت از استضعاف مالی درش آورد ولی او را گدا مسلک و بی ابرو و متوقع و در بند استضعاف های بزرگترش کرد.
11:15 صبح
«شاخص» وبلاگی
بدست روح اله ریاضی در دسته
وقتی با یک گروه آدم پررو و بی ادب و دروغ گو و البته دارای قدرت و مکنت روبرو هستی چه کار می توانی بکنی؟
اگر بخواهی دهن به دهن شان شوی که یحتمل کم خواهی آورد و اگر هم بتوانی مقاومت کنی ، چون قدرت دارند تا کم بیاورند با استفاده از قدرتشان هزینه زیادی برایت متحمل می شوند.بی خیال هزینه هم که بشوی ولی قطعا هدف من و شما روشنگری و انجام به وظیفه های دیگرمان هست که متاسفانه راه چندان زیادی برای آن نداریم.
کسی که دروغ تبدیل به عادت اش شده و تازه بزرگانش هم برای آن خوب دلیل تراشی می کنند را چگونه می توانی به راه راست! هدایت کنی؟
گفته اند تاریخ را قوم پیروز می نویسند و البته که می شود هر دروغی را هم با توجه به ضرب و زور به مردم غالب کرد؛ البته قطعا در همیشه به همین منوال نخواهد چرخید.
به نظر من تنها و شاید بهترین کاری که می شود در مقابل این شحنگان بی اخلاق و صاحب خنجر در پیش گرفت، آگاهی سازی و برخورد فعالانه است.
به طور نمونه حالا که به جان امامی افتاده اند که دوستش دارم و البته خالی از عیب اش نمی دانم و تا آنجا پیش رفته اند که حتی مسلمات او را هم انکار می کنند،باید تا دیر نشده و تصویر کاریکاتوری شان را غالب نکرده اند ،به خود بیاییم و امام حقیقی را که حقیقت اش دودمان اینان را به باد خواهد داد، بشناسیم و به دیگران بشناسانیم.
برای همین می خواهم به نوبه خودم برنامه شاخص وبلاگی راه بیاندازم و هر روز به نظر امام درباره موضوعی بپردازم و مکمل برنامه های رسانه های میلی باشد.در این راه اگرچه فرصتی خالی کرده ام اما اگر دوستان همراه شوند قطعا غنی تر و کامل تر خواهد شد.برای همین اگر می توانید هر کدام از موضوعاتی که در زیر می آورم را عهده دار شوید،یاعلی بگویید و مرا مطلع سازید.اگر موضوع دیگری هم مد نظر دارید ،بسم الله
امام و دخالت نظامیان در سیاست
امام و رفتار با زندانیان
امام و شورای نگهبان
امام و میزان دخالت روحانیون در کارهای اجرایی
امام و تحجر
امام و اسلام آمریکایی
امام و روزنامه رسالت و جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز
امام و جایگاه مردم در حکومت
امام و جایگاه واقعی مجلس
امام و نظر کارشناسان
3:46 عصر
در مورد بیانیه هسته ای
بدست روح اله ریاضی در دسته
بعد از صدور بیانیه هسته ای تهران،دو دسته از اصول گرایان به تعریف و نقد این بیانیه پرداختند.نکته قابل توجه هم این بود که هر دو دسته مدعی بودند گفته شان منطبق بر سیاست های کلی نظام و نظر رهبری است.یعنی آن گروهی که ادعا داشت این بیانیه یک پیروزی بزرگ بوده،می گفت که صدورش با تایید رهبری و بر اساس سیاست های کلی نظام بوده و آن گروهی دیگر هم مدعی بود بخشهایی از این بیانیه با سیاست های کلی نظام و نظر رهبری متصاد است!
این اتفاق که در نوع خودش منحصر به فرد است یک راه حل ساده دارد و آن اظهارنظر صریح رهبری در مورد این بیانیه است.به تعبیر قدیمی ها آدم زنده که وکیل و وصی نمی خواهد.اما تا به امروز خبری از این اظهارنظر صریح نیست و به گمان بنده تا مشخص شدن عکس العمل قطعی آمریکاییها هم اظهار نظری از ایشان نخواهیم دید.
سوالی که برای من ایجاد شده این بود که علت این کار چیست؟
یکی از دوستان اصول گرا و ولایی ام جواب قابل تاملی داد که با کمی تغییر و اضافه ،آن را بیان می کنم.
بیانیه تهران یک تاکتیک بود و چندان با ایدئولوژی های تبلیغی نظام ما سازگار نیست.یعنی یک جور عقب نشینی کرده ایم.هم اورانیوم می دهیم و هم صبر می کنیم.آن هم برای اورانیومی که دفعه قبل بدون دغدغه خریده ایم.
هر تاکتیکی در میدان سیاست چون فوتبال تایع تاکتیک حریف است.هیچ مربی ای نمی تواند ادعا کند که تاکتیکی در تیمش پیاده کرده که قطعا پیروز میدان خواهد شد.
اگر تاکتیک آمریکاییها در مقابل ما به گونه ای باشد که بتوانیم به مردممان بقبولانیم که اقدام درستی انجام دادیم ،نظر صریح داده خواهد شد و تریبون های رسمی پر از تایید و توضیح جنبه های عزتمندانه و حکیمانه و مصلحت آمیز این بیانیه خواهند شد.و برای استفاده داخلی سعی می کنیم ان قسمتهایی را که از شعارهای مان عدول کردیم را ماست مالی کنیم.
اما اگر واکنش غربی ها آن گونه که ما می خواهیم نباشد؛ به مانند واکنش شان به قرارداد سعدآباد، رهبری وارد می شود و تلویحا از عدم رضایت اش از آن صحبت می کند و در آن صورت چون هر باختی نیازمند مقصر است،کاسه کوزه ها سر دولت احمدی نژاد خواهد شکست.
در نتیجه رهبری از پاسخ گویی و یا انتقاد مصون خواهد ماند.
حتی برخی معتقدند که برخی اقدامات انجام شده در دولت اقای هاشمی که امروزه از آنها انتقاد می شود با تایید رهبری انجام شده بود.
به طور نمونه بعد از جنگ به دلیل عقب ماندگی و فضای غیر صنعتی و تولیدی که به آن گرفتار بودیم،نیاز به جهشی بزرگ حس می شد.طبیعی هم بود که برای جهش به این عظمت تمام توان دولت باید معطوف به آن می شد و دیگر توانی برای پاسخ گویی به انتقادات و اعتراضات نبود.برای همین قرار بر این شد که تا حد زیادی فضای کشور بسته شود.
اما چون آن جهش مورد انتظار محقق نشد،این انتقادها مطرح می شود.
شاید در نگاه اول این تحلیل یک جورهای نچسب باشد.اما می خواهم نظر دوستان عزیز را بدانم تا به یک جمع بندی برسیم.
4:46 عصر
بی حجابی معضل چندم است؟
بدست روح اله ریاضی در دسته
آشیخ محمد زائری که چند وقتی بود روزه سکوت گرفته بود.مطلب زیبایی نوشته که خواندنش خالی از لطف نیست.چون تقریبا با نوشته شان موافقم، قسمت آخرش را اینجا می آورم.کاملش را اینجا ببینید.
«آیا در کنار مشکلاتی چون بدحجابی و دختربازی و فیلمهای هالیوودی و
شبکههای ماهوارهای و رابطه محرم و نامحرم و چاپ یک مطلب در یک نشریه
دانشجویی و قضا شدن نماز صبح و توهین به روحانیت و... که معتقدیم هیچیک بی
اهمیت و ناچیز نیست، مشکلات بی اهمیت و ناچیزی! مثل بی عدالتی و فقر و
فساد اداری و رشوه و پارتی بازی و آه مظلوم و سرکوب انتقادهای ساده و دروغ و
غیبت و بازی با آبروی مردم و بی حرمتی به مؤمنین و بی اعتمادی مخاطب و سلب
باورهای عمومی و... هم جایی برای نگرانی و حساسیت دارند یا نه؟
و
اگر دارند ـ که بر طبق روایات صحیحه و مشهوره چنین است ـ برای آنها باید
قبل از بدحجابی و بی حجابی فریاد زد یا خیر؟ و راستی اگر قرار شود یک بار
دیگر فهرست آن خطرات و تهدیدها را مرور کنیم آیا همین موضوع حجاب
خطرسازترین است یا چیزهای دیگری هم هست... مثل قدیمها که به ما یاد داده
بودید که هیچ چیزی با ظلم پابرجا نمی ماند؟»
درباره
آرشیو یادداشتها
-
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
دی 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
آذر 93
مهر 93
دی 93
دی 94
تیر 94
بهمن 94
یادداشتهای آرشیو نشده
پیوندها
-
ام بی ای
محمدرضا اسدی
حسین حمیدی
حسین دسته باشی
مهدی قمصریان
نجوای من
برداشت های روزانه محسن
آیت خدا ؛مرتضی تهرانی
محمدجواد
مجتبی حاجی قاسمی
محمود
محمدحسین حسینی
دکتر حسن سبحانی
در حیرت
آریان گلصورت
علیرضا
عوام الناس
فریدمدرسی
اسحاق رهنما
دل نوشت
کوروش علیانی
دغدغه های حاجی
جنبش سبز
مسعود دیانی
محسن بیات زنجانی
مجتبی جراحی
سلمان عزیزم
مجید
آنتیک
وبلاگ خودم (بلاگفا)
وبلاگ ازلی ام
تورجان
نانوشته های یک ناشناخته
مه دی
خارج فقه استاد سروش محلاتی