سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/3/5
3:46 عصر

در مورد بیانیه هسته ای

بدست روح اله ریاضی در دسته

بعد از صدور بیانیه هسته ای تهران،‌دو دسته از اصول گرایان به تعریف و نقد این بیانیه پرداختند.نکته قابل توجه هم این بود که هر دو دسته مدعی بودند گفته شان منطبق بر سیاست های کلی نظام و نظر رهبری است.یعنی آن گروهی که ادعا داشت این بیانیه یک پیروزی بزرگ بوده‌،می گفت که صدورش با تایید رهبری و بر اساس سیاست های کلی نظام بوده و آن گروهی دیگر هم مدعی بود بخشهایی از این بیانیه با سیاست های کلی نظام و نظر رهبری متصاد است!
این اتفاق که در نوع خودش منحصر به فرد است یک راه حل ساده دارد و آن اظهارنظر صریح رهبری در مورد این بیانیه است.به تعبیر قدیمی ها آدم زنده که وکیل و وصی نمی خواهد.اما تا به امروز خبری از این اظهارنظر صریح نیست و به گمان بنده تا مشخص شدن عکس العمل قطعی آمریکاییها هم اظهار نظری از ایشان نخواهیم دید.
سوالی که برای من ایجاد شده  این بود که علت این کار چیست؟
یکی از دوستان اصول گرا و ولایی ام جواب قابل تاملی داد که با کمی تغییر و اضافه ،‌آن را بیان می کنم.
بیانیه تهران یک تاکتیک بود و چندان با ایدئولوژی های تبلیغی نظام ما سازگار نیست.یعنی یک جور عقب نشینی کرده ایم.هم اورانیوم می دهیم و هم صبر می کنیم.آن هم برای اورانیومی که دفعه قبل بدون دغدغه خریده ایم.
هر تاکتیکی در میدان سیاست چون فوتبال تایع تاکتیک حریف است.هیچ مربی ای نمی تواند ادعا کند که تاکتیکی در تیمش پیاده کرده که قطعا پیروز میدان خواهد شد.
اگر تاکتیک آمریکاییها در مقابل ما به گونه ای باشد که بتوانیم به مردممان بقبولانیم که اقدام درستی انجام دادیم ،‌نظر صریح داده خواهد شد و تریبون های رسمی پر از تایید و توضیح جنبه های عزتمندانه و حکیمانه و مصلحت آمیز این بیانیه خواهند شد.و برای استفاده داخلی سعی می کنیم ان قسمتهایی را که از شعارهای مان عدول کردیم را ماست مالی کنیم.
اما اگر واکنش غربی ها آن گونه که ما می خواهیم نباشد؛ به مانند واکنش شان به قرارداد سعدآباد، رهبری وارد می شود و تلویحا از عدم رضایت اش از آن صحبت می کند و در آن صورت چون هر باختی نیازمند مقصر است،‌کاسه کوزه ها سر دولت احمدی نژاد خواهد شکست.
در نتیجه رهبری از پاسخ گویی و یا انتقاد مصون خواهد ماند.
حتی برخی معتقدند که برخی اقدامات انجام شده در دولت اقای هاشمی که امروزه از آنها انتقاد می شود با تایید رهبری انجام شده بود.
به طور نمونه بعد از جنگ به دلیل عقب ماندگی و فضای غیر صنعتی و تولیدی که به آن گرفتار بودیم،‌نیاز به جهشی بزرگ حس می شد.طبیعی هم بود که برای جهش به این عظمت تمام توان دولت باید معطوف به آن می شد و دیگر توانی برای پاسخ گویی به انتقادات و اعتراضات نبود.برای همین قرار بر این شد که تا حد زیادی فضای کشور بسته شود.
اما چون آن جهش مورد انتظار محقق نشد،‌این انتقادها مطرح می شود.
شاید در نگاه اول این تحلیل یک جورهای نچسب باشد.اما می خواهم نظر دوستان عزیز را بدانم تا به یک جمع بندی برسیم.