سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/6/31
8:1 عصر

کاشکی نباشه!

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست ما عین چی ماست؟

در گیر و دار بحث های خانه سینما در دولت قبل، آقای بهروز افخمی که یک دوره نماینده مجلس بود، گفت که تمام تلاشش را کرده تا در مجلس قانونی در مورد سینما به تصویب نرسد.من با وجود آنکه تمامی دلایل او را شنیدم ابتدا حس مثبتی نسبت به صحبت های او نداشتم.از آن سنخ استدلال هایی که گفته می شد قانون بد بهتر از بی قانونی است و .... اما هر چه زمان گذشت و تجربه آموختم احساس کردم حرف بیراهی نگفته است.

نمونه اخیرش طرح قانون جرم سیاسی است که برخی نمایندگان مجلس تهیه دیدند. سی و چند سال بود که خارجی ها و برخی داخلی ها مدام از نداشتن قانونی متناسب در زمینه جرایم سیاسی در کشور داد سخن سر می دادند و از بی اعتنایی به یکی از اصول قانون اساسی نام می بردند.اما حالا که تلاش مجلسی ها را دیدم با خودم گفتم همان بی قانونی بهتر بود. می دانید چرا؟

اول اینکه حداقل پنج مورد را از طرح مستثنی کرده اند که مذهب و دین، ولایت فقیه، جمهوریت ، اسلامیت و جرایم امنیتی را شامل می شود. جرم سیاسی خلاصه شده به سران قوا و حتی تا کارمندان دولت هم کشیده شده.واقعا همین الان چند تا زندانی این جوری در زندان هایمان داریم و اکثر انهایی که زندانی بودند و صدا کردند آیا جزو همین پنج مورد استثانا شده نیستند؟ اگر هستند که تقریبا همه شان هستند در نتیجه این قانون قرار است چه کاری انجام دهد که قبل از آن انجام نمی شد. فقط الان ادعا می شود که یک اصل معطل مانده هم به سرانجام رسید، صلوات!

دوم تا آنجا که من می دانم فلسفه حضور چنین بندی در قانون اساسی عدم سواستفاده از قدرت در زندانی کردن و تضییع حقوق مخالفان بوده است. سر جمع همه آنهایی که در این قانون به آنها اشاره شده آیا بیست درصد قدرت واقعی در کشور را دارند؟ بعید می دانم. رییس دولت سوگلی وقتی به نفس های آخر رسید حتی نتوانست یار غارش را از فیلتر رد کند و در مقابل رد صلاحیت او سیاست سکوت اختیار کرد!

سوم اینجا دیدم که قانون هیئت منصفه اشاره شده جزو قوانین منسوخ شده است. نمی دانم یعنی سوتی دادند؟

 


92/6/18
12:33 عصر

در مورد شهردار شدن قالیباف

بدست روح اله ریاضی در دسته

اول: این جماعت شکست خورده در انتخابات چقدر به این انتخاب شهردار نیاز داشتند که اخبار سراسری انتخاب شهردار تهران را می کند اولین خبر و ارتباط مستقیم می گیرند با جناب سردار و سوریه و اولین سفر وزیر امور خارجه می روند جزو باقالی ها.

دوم: این رفتارهای خیلی بد که طی دو سه روز اخیر رخ داد و اصول گراها امثال جدیدی و رضازاده را چون خلاف آنها رای داده بودند متهم به فروش رای کردند و اصلاح طلب ها الهه راستگو و دنیامالی را به خاک مذلت نشاندند، واقعا مشمئز کننده بود.این حرف های عابدزاده در مورد فضای زندگی در خارج، خالی از لطف نیست.

سوم: من با شهردار شدن هر دو قالیباف و محسن هاشمی مخالف بودم. گزینه مناسب از دید من می توانست خانم ابتکار باشد که اصلا به مرحله نهایی نرسید.

چهارم: از وقتی آقای هاشمی دوباره به عرصه اول سیاست کشور برگشت مسایلی که حول و حوش وی رخ می دهد را نباید صرفا سطحی و در لایه های رویی تجزیه و تحلیل کرد. ایشان همیشه نشان داده که بر خلاف احمدی نژاد و جریان اصول گرایی، تبحر خاصی درحرکت در لایه های زیرین دارد که انتخاب رییس جمهور نزدیک به ایشان در انتخابات اخیر یکی از بهترین نمونه هاست.

پنجم: انتخاب قالیباف از نظر من محاسن بیشتری برای جناب هاشمی داشت که به برخی از آن مزایا در لفافه اشاره می کنم.

همه افراد مطلع می دانند و قالیباف هم خودش در جلسات خصوصی بارها اشاره کرده است که شهردار شدن وی به انتخاب اعضای شورا نبود. برای همین با وجود عدم همراهی و کارشکنی های دولتی که می گویند بغض اش از قالیباف بیشتر از هاشمی بود، باز هم توانست تصویر مناسبی از مدیریت خود به جای بگذارد و در حالی که آقای هاشمی حتی از ریاست خبرگان و امامت جمعه کنار گذاشته شد، قالیباف شهردار موفق جلوه داده شده ،ماند.

قالیباف در عمل نشان داده که آدم لابی گری است.چرخش دقیقه نود او در مناظره آخر از ولایتی به جلیلی را کمتر کسی به این زودی فراموش خواهد کرد.

پایین کشیدن چمران از ریاست شورا به مراتب سخت تر از انجام این کار برای قالیباف بود. من چگونه باور کنم اصلاح طلبانی که رای جدیدی و رضا زاده را به سمت خودشان برگرداندند، نتوانستند این کار را با دو گزینه لیست خودشان بکنند و آنان سر خود به قالیباف رای داده اند.

شهر تهران از لحاظ هزینه ها وضعیت بغرنجی دارد. در حالی که 30 درصد درآمدهای شهرداری فعلی درآمدهای پایدار بودند، 70 درصد بقیه از طریق روشهای غیرقانونی و یا غیر اصولی به دست آمده اند. به نظر می رسد برخی از این درآمدها مانند فروش املاک شهرداری در دوره اخیر به دلیل تمام شدن آنها کارآیی نداشته باشد و مابقی نیز به دلیل اکثریت یافتن اصلاح طلبان، به راحتی گذشته قابل انجام نباشد.

قالیباف با حمایت های بی حد و حصر و البته رانت های مختلف درست یا غلط برای خودش وجهه ای به دست آورده بود و قطعا در این وضع بغرنج، شهردار بعدی چون نمی توانست از آن حمایت های گذشته بهره مند شود، به چالش شدیدی کشیده می شد.که اگر محسن هاشمی بود، برای خود اقای هاشمی هم بد می شد.

محسن هاشمی در انتخابات شورا رد صلاحیت شد. اما با وجود تمام فشارها کاندیدای شهرداری شد و در مرحله اول برابر با قالیباف رای آورد.با این کار رد صلاحیت او به چالش کشیده شد.

نتیجه: قالیباف الان دیگر شهردار آن جای دیگر نخواهد بود. آن قدرت و رانت قبلی را نخواهد داشت و با رای معناداری که دیروز به او داده شد، خودش به خوبی می داند که باید از کجا حساب ببرد و به کجا حساب پس دهد.

 


92/6/11
12:59 عصر

تغییر زاویه دید

بدست روح اله ریاضی در دسته

فقه و روحانیت ما به امام صادق (ع) بسیار مدیون است. اگر مجموعه روایات این امام و دانشی که ایشان و پدر گرامی شان در بسط آن کوشیدند وجود نداشت معلوم نبود امروز چیزی به نام فقه و مانند آن وجود داشت یا نه.

شاید برای همین است و یا احتمالا یکی از مهم ترین دلایل همین باشد که حوزه ها نسبت به تعطیلی امروز بسیار حساس اند و هر گونه شائبه ای به منظور حذف تعطیلی 25 شوال با عکس العمل مراجع قم مواجه می شود.

در حالی که بر اساس یک سنت نانوشته در عموم شهادت های معصومین سینما و تئاتر و کنسرت موسیقی و نمونه های مشابه آن از یک تا چند روز تعطیل می شوند، و برخی تصمیم گیرندگان دلایلی چون احتمال به گناه افتادن و یا رعایت نکردن شان روزهای شهادت را در تعطیلی برنامه های هنری ملاک قرار می دهند، جاده های شمال ترافیک سنگینی را تجربه می کنند و در عصر روزهای این چنینی یک طرفه می شوند.

این نشان دهنده آن است که قرار نیست با بخشنامه و فراهم نکردن شرایط مردم را به کاری ترغیب کرد. شاید حتی آنچه مورد نظر حداکثری برخی افراد باشد در سینما و تئاتر بهتر لحاظ شود تا سفر شمال و کنار دریا و فلان رستوران و غذاخوری و ... و ترک منکر و رعایت منزلت و حدود شهادت در داخل شهر و مراکز هنری بیشتر رعایت شود تا ساحل دریا.

تعطیلی روزهای مناسبتی مذهبی از جنس عزا و شهادت، و در کنار آن تعطیلی عمده مراکز فرهنگی و هنری به بهانه تعزیت و حضور در برنامه های مذهبی نتوانسته آنچنان که باید کاربرد مناسب داشته باشد و بیشتر به تضعیف نگاه صنعتی و بازگشت سرمایه در فعالیت های هنری منجر شده است.

قطعا، منظور من بازگشایی و اجرای تمام فعالیت ها نیست و قطعا باید حد و مرزی داشته باشد و مثلا آثار طنز از اجرا در روزهای شهادت مستثنی شوند، در مورد ماهیت برنامه های هنری و برخی تناقض های آن با مسایل دینی و شرعی و اخلاقی نیز تردید ندارم. اما وقتی یک مساله را پذیرفتیم و نهادهای مسئول نیز بر کلیت آن نظارت دارند و مجوز می دهند، شاید بهتر باشد که نگاهمان را نسبت به این موارد کمی تعدیل کنیم و 25 روز تعطیلی را به بسیاری از فعالیت های هنری و فرهنگی تحمیل نکنیم.

 


92/6/6
1:24 صبح

در حسرت دموکراسی و قانون گرایی

بدست روح اله ریاضی در دسته

یکی از بحث هایی که همیشه با دوستان طرفدار سکولاریسم و مانند آن داشته ام این است که حکومت مطلوب از دید شما با چه معیاری قابل دستیابی است؟

برخی بر خرد نخبگان و برخی دیگر بر خواست عموم مردم و گروهی بر عوامل دیگر تاکید می کنند.

اما آنچه از صحبت های متقابل نتیجه می شود معمولا مثال هایی است از انچه در غرب رخ می دهد.

جواب من همیشه به این دوستان این بوده که اول: پیاده سازی الگوهای غربی در کشور ما در شرایط فعلی تقریبا محال است.

و دوم: خود آن الگوها گاهی بزک کرده و از دور خوش هستند و سر بزنگاه هاست که می توان صادق بودن الگو دهندگان را محک زد.

شاید دو دستاورد بشری که در مغرب زمین هم بر روی آن تاکید ویژه ای می شود و گاه ما به صورت حسرت باری از آنها یاد می کنیم دموکراسی و قانون گرایی باشند.

این روزها که آمریکا و انگلیس و فرانسه بر طبل حمله به سوریه می کوبند توجه آنها به قوانین جهانی و شورای امنیت و دریافت مجوز حمله به خوبی مشخص شده است. قصد من اصلا طرفداری از هیچ کدام از طرف های درگیر در سوریه نیست ولی اگر قرار باشد که جناب اوباما برای خودش خط قرمز تعیین کند و بدون کسب اجازه شورای امنیت بخواهد به کشوری حمله کند و تاسیسات آن را تخریب کند با کدام قانون جهانی جور در می آید.و سوال این است که آیا بقیه کشورها هم می توانند چنین تصمیمی بگیرند یا هر که زورش بیش ،کارش پیش.

در مورد مساله مرسی هم این سکوت معنا دار و محکوم کردن های بی رمق قابل درک نیست. فردی که در یک فرآیند قانونی و دموکراتیک به ریاست جمهوری رسیده را با کدام اصل دموکراسی بعد از یک سال بر می دارند و محصور می کنند؟ اگر مرسی در انتخابات های بعدی راه تغییر قدرت و مانند آن را می بست و از فرآیند دموکراسی به سمت خودرایی و استبداد حرکت می کرد یک چیزی.یک ساله نسخه پیچیدن و در برابر کودتای شیک و اتوکرده، سکوت کردن چه کمکی به دموکراسی می کند.

همان طور که برخی از طرفداران اسلامی سازی علوم را نقد می کنیم که اول علمت را بساز و بعد بساط برچیدن سایر علوم را برپا کن، طرفداران سکولاریسم هم می بایست ابتدا به یک الگوی مطلوب و کارآمد و وفادار به اصول خود برسند و بعد برای ناکارآمدی الگوهای موجود بر منبر وعظ بروند.