سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/5/31
1:10 عصر

سلام بر ماهی که آرزوها در آن نزدیک است

بدست روح اله ریاضی در دسته

برای عیادت دوستی به بیمارستان رفته بودیم.جمله ای از امام صادق(ع) به این مضمون در آنجا بود که یکی از نعمت هایی که وقتی از دستش دادی تازه می فهمی چه بوده،سلامتی است.

ماه رمضان هم از آن سنخ نعمت هاست.برای آنکه بفهمیم در چه ایام مبارکی هستیم بخشی از دعای وداع ماه رمضان امام سجاد(ع) را می آورم تا شاید بیشتر قدرش را بدانیم.

سلام بر تو اى بزرگترین ماه خدا، و اى عید دوستان خدا 
سلام بر تو  اى گرامى‏ترین مصاحب از میان اوقات، و اى بهترین ماه در ایام و ساعات. سلام بر تو. اى ماهى که بر آمدن کامها در آن آسان(آرزوها در آن نزدیک است) و اعمال نیک در آن منتشر و فراوان است.
سلام بر تو اى همنشینى که چون پدید آید احترامش بزرگ، و چون ناپدید شود فقدانش دردناک است. و اى مایه امیدى که فراقش رنج افزا است.
سلام بر تو اى همدمى که چون رو آورد مایه انس شد، و شادى انگیخت، و چون سپرى شد، وحشت افزود، و متألم ساخت.
سلام بر تو اى همسایه‏اى که دلها در جوار آن رقت گرفت، و گناهان در آن کم شد.
سلام بر تو اى یارى دهنده‏اى که ما را در مبارزه شیطان یارى داد، و اى رفیقى که راههاى احسان را هموار ساخت.
سلام بر تو، چه بسیارند آزاد شدگان خدا در دوران تو، و چه نیکبخت است به سبب تو کسى که احترامت را منظور داشته است.
سلام بر تو که چه زداینده بودى گناهان را! و چه پوشنده بودى انواع عیبها را!
سلام بر تو، چه طولانى بودى بر گناهکاران! و چه با هیبت بودى در دلهاى مؤمنان.
سلام بر تو اى ماهى که روزها با تو سر همسرى ندارند
سلام بر تو که از هر جهت موجب سلامتى.
سلام بر تو، که همنشینیت مکروه، و معاشرتت نکوهیده نیست.
سلام بر تو، همچنانکه با ارمغان برکات بر ما وارد شدى، و آلودگى گناهان را از ما فرو شستى.
سلام بر تو، که وداع با تو از روى خستگى، و ترک روزه‏ات از سر ملالت نیست.
سلام بر تو، که پیش از آمدن در آرزوى تو بودیم، و پیش از رفتن از اندیشه فراقت محزونیم.
سلام بر تو، چه بسا بدیها که به یمن تو از جانب ما گشته، و چه خوبیها که به برکت تو بر ما روان شده!
سلام بر تو، و بر شب قدرى که از هزار ماه بهتر است.
سلام بر تو، دیروز چه سخت به تو دل بسته بودیم، و فردا چه بسیار بتو مشتاق خواهیم بود!
سلام بر تو، و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم، و برکات گذشته‏ات که از ما ربوده شد .


88/5/30
9:57 عصر

تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها

بدست روح اله ریاضی در دسته

چه دلمان بخواهد و چه نخواهد،متاسفانه باید بپذیریم که در برخی موارد ،آن چه در بین مردم در مورد برخی رفتارهای غلط مسوولین شایع می شود،اتفاق افتاده است.

اگر چه گاهی اوقات به آن شاخ و برگ داده می شود و تصویری بسیار متفاوت با واقعیت ساخته و پرداخته می شود.

مساله تجاوز در زندان های جمهوری اسلامی که امروزه در تاکسی و اتوبوس و مترو و در بطن جامعه زبان به زبان می چرخد ،مصداق عینی همان «چیزها» است.

اما سوالی مطرح می شود که عکس العمل حاکمیت در برابر این مردمی که اگر در دروازه را هم بشود بست، نمی توان در دهانشان را بست، باید چگونه باشد.

روش اولی که سالهاست از طرف اصحاب قدرت با کمی شدت و ضعف اجرا می شود بر تکذیب کامل آن «چیزها» متکی است ، به گونه ای که گویا حتی چیزکی هم رخ نداده است.همان روشی که رییس محترم مجلس انجام داده و مساله تجاوز را کذب محض خواند.

این روش در دنیای امروز تقریبا منسوخ شده و فقط در مناطقی که دسترسی به وسایل ارتباطی اندک و یا نظام سرکوبگری حکومت می کند، جواب کوتاه مدت می دهد.

برای آنکه در دنیای امروز که اینترنت و ماهواره و تلفن و زبان به زبان اطلاعات دادن رسمی متداول شده،اگر شما نتوانید افکار عمومی را قانع کنید،خواسته یا ناخواسته امکان این مدیریت را به دیگران سپردید.

چند نکته در باب ناقص بودن این روش:

الف- فرض کنید به دلیل حجم بالای دستگیری ها(بنابرگفته مقامات رسمی در حدود چهار هزار نفر) ،در مکانی بدون نظارت ،کسی واقعا به چنین عملی دست زده باشد.و روزی از روزها این مساله با سند و مدرک اثبات شود.آن موقع است که حداقل روسای دو قوه زیر سوال می روند و مثال چوپان دروغگو را تداعی می کنند.

ب- وقتی شایعه از حدی بیشتر در جامعه پخش می شود، انکار صرف آن توسط مقاماتی که افکار عمومی چندان به آنها اطمینان ندارند،نه تنها باعث نمی شود که شایعه فروکش کند، بلکه در ذهن مردم سوالی به وجود می آید که چون دارند اینقدر عجولانه تکذیب می کنند، پس حتما خبری بوده؟

ج- آنچه بر نگارنده به سبب معاشراتی که با برخی افراد داشته و دیده ام که در مجالس نیمه خصوصی شان چه اهانت هایی بر برخی سران سیاسی می کنند محرز است ،این است که نوچه و مریدان آنها چگونه در یک زندان و محیط بسته در مقابل به تعبیر آنها چند تا بچه سوسول! از گل پایین تر نخواهند گفت.برای همین دادن فحش های رکیک و حتی تهدید به تجاوز را خیلی عمل بعیدی نمی دانم.

و...

اما روش دومی که در دنیای مدرن امروز کاربرد بسیاری دارد،از آن به مدیریت افکار عمومی تعبیر می شود.

برای روشن تر شدن این روش مثالی بزنم.

در حمله اسراییل غاصب به نوار غزه ،سوای از رسانه میلی ما و برخی رسانه های دیگر،اگر حمله ای به فلان بیمارستان و یا محل نگهداری کودکان و یا پناهگاه سازمان ملل توسط نیروی اشغالگر انجام می شد، به جای تکذیب مساله به توجیه آن می پرداختند.مثلا عنوان می کردند که چند تا تروریست خطرناک مسلح در آنجا مخفی شده بودند و اگر ما آنها را نمی کشتیم افراد بیشتری را به کام مرگ می بردند.رییس جمهورشان هم حتی برای آن کودکان گریه می کرد.

صحت و سقم این مثال بحث دیگری را می طلبد،اما آنچه مسلم است این است که در چنین روشی مدیریت افکار عمومی حتی در وقتی که ما عمل خلافی هم مرتکب شده باشیم، صورت می گیرد.

اما در مکتب اسلام که روش سوم را پیشنهاد می کند اگر عملی خلاف صورت گرفته باشد ،انجام دهنده آن به مجازات می رسد ،ولی اگر شک و شبهه و به تعبیر امیرالمونین ،ظن به حکومت رود...

بقیه اش را از نامه ایشان به مالک اشتر بخوانید:

و ان ظنت الرعیه بک حیفا فاصحرلهم بعذرک و اعدل عنک ظنونهم باصحارک فان فی ذلک ریاضه منک لنفسک و رفقا برعیتک و اعذارا تبلغ به حاجتک من تقویمهم علی الحق

هرگاه رعیت نسبت به تو گمان بد ببرند،افشا کن! و عذر خویش را در مورد آنچه موجب بدبینی شده آشکارا با آنان در میان گذار و با صراحت آنها را از خود برطرف ساز چه این که این گونه صراحت،موجب تربیت اخلاقی تو و ارفاقو ملاطفت برای رعیت استو این بیان عذر ،تو را به مقصودتن در وادار ساختن آنها به حق می رساند.

88/5/27
11:23 صبح

روزنامه اعتماد ملی توقیف شد.

بدست روح اله ریاضی در دسته

روزنامه اعتماد ملی هم توقیف شد.

انتقادات بسیاری به آن داشتم.اما برای جامعه ای که به نفس نفس افتاده ، اکسیژنی که مملو از ذارت معلق دیگر باشد ،بهتر است از بی اکسیژنی.برای مردمی که می خواهند گمان برند که هنوز می شود در این کشور نفس کشید، این توقیف ها پیام خوبی نخواهد داشت.

اگر بخواهیم از قانون و اخلاق در توجیه این توقیف دم بزنیم،آن روزنامه حکومتی که در همین ایام دو ماهه، به هر کسی که خواست ،هر چه خواست گفت را چگونه آسوده گذاشته ایم؟

اخلاق و دین و امام زمان(عج) را قربانی کردیم.کار دارد به جاهای باریک تری می رسد.

به قول نخست وزیر امام :«سنگ را بسته و سگ را رها کرده اند.»

مقاله احمد پورنجاتی در همین زمینه


88/5/26
3:4 عصر

ولایت فقیه مقام است یا وظیفه؟

بدست روح اله ریاضی در دسته امام خمینی

بنا داشتم مطلبی در مورد اطاعت از ولی فقیه که برخی اطاعت از تنفیذ شده اش را چون اطاعت از خدا دانستند،بنویسم.

فعلا این قسمت از کتاب ولایت فقیه امام خمینی را مطالعه بفرمایید تا بعد.

وقتى مى‏گوییم ولایتى را که رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) و ائمه (علیهم السلام) داشتند، بعد از غیبت فقیه عادل دارد، براى هیچ کس این توهّم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه (علیهم السلام) و رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) است. زیرا اینجا صحبت از مقام نیست بلکه صحبت از وظیفه است. «ولایت» یعنى حکومت و اداره کشور و اجراى قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است نه این که براى کسى شأن و مقام غیر عادى به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادى بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، «ولایت» مورد بحث، یعنى حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصورى که خیلى از افراد دارند، امتیاز نیست بلکه وظیفه‏اى خطیر است.

«ولایت فقیه» از امور اعتبارى عقلایى است(1) و واقعیتى جز جعل ندارد مانند جعل (قرار دادن و تعیین) قیّم براى صغار. قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقى ندارد. مثل این است که امام (علیه السلام) کسى را براى حضانت، حکومت، یا منصبى از مناصب، تعیین کند. در این موارد معقول نیست که رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) و امام با فقیه فرق داشته باشد.

(1)امور اعتباری، در برابر امور تکوینی، اموری را گویند که به فرض و جعل و قرارداد ایجاد می شود و آن را به واضع و جاعل آن نسبت دهند.چنانچه اگر واضع آن شارع باشد، آن را اعتبار شرعی نامند.و اگر واضع آن مردم باشند که برای اداره امور زندگی خود وضع و جعل کنند،آن را اعتبار عقلایی گویند.


88/5/25
5:47 عصر

ای کاش می شد

بدست روح اله ریاضی در دسته

این روزها

می شود گفت که من درس دارم ،کار دارم،زندگی دارم .

می شود گفت:ان شاا... خیر است.

می شود تمام قامت از نظام دفاع کرد و گفت: این همه شهید ،خون دادند.

می شود حتی با باتوم و چه و چه به خیابان ریخت و هر که را که از نظرت مشکل دارد ،به سختی نوازش کرد.

می شود ادعا کرد که اسلام سیاسی به اخر خط رسید.

می شود دنبال براندازی نظام بود.

می شود با سیمای میلی خوش بود.

می شود به دامن سایتها و تلویزیون های خارجی افتاد.

می شود اطاعت از رییس جمهور را چون اطاعت از خدا دانست.

می شود گفت:گور پدرش!

می شود چشم ها را بست.جور دیگر دید!

و می شود و می شود و می شود.

اما هیچ کدام برای ما نشده است.

به نظر شما چه می شود کرد؟

88/5/24
2:31 عصر

دو سوال از علی لاریجانی

بدست روح اله ریاضی در دسته

فردای انتشار نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی،علی لاریجانی در مقام ریاست مجلس عنوان کرد که آنچه در نامه کروبی در مورد مساله تجاوز به زندانیان آمده است باید مورد بررسی قرار گیرد تا صحت و سقم آن مشخص شود.

اما پس از گذشت کمتر از 48 ساعت، رییس مجلس مساله تجاوز به زندانیان را کذب محض خواند.

کروبی هم بیکار ننشست و در مصاحبه ای ضمن حمله به لاریجانی از او پرسید که چطور ظرف چنین مدت کوتاهی به این نتیجه رسیده است.و همچنین چرا از او در این مورد سوالی پرسیده نشده است.

لاریجانی هم در نامه ای که امروز منتظر شده،خطاب به سوالات کروبی نوشته:

«اگر دقت می فرمودید بنده عرض کردم این سنخ اطلاعات از یکماه پیش در سایتها مطرح بود و اطلاعاتی هم به ما رسیده بود. کمیته به همه این موارد در طول این مدت رسیدگی نمود و بیش از صد مورد یا به کمیته مراجعه و یا کمیته به آنها مراجعه نموده بود. توجه دارید به دلیل اهمیت موضوع دو کمیته موازی هم کار را دنبال کردند لذا مطالبی که شما مطرح کردید به خلاف آنچه ما را متهم نمودید به هیچ وجه شتابزده نبوده و کمیته نتیجه بررسیهای خود را اعلام کرد.
...

فرموده اید کاش رئیس مجلس قبل از اعلام نظر کمیته با من تماس می گرفت. بله اگر جنابعالی علنی موضع نمی گرفتید و قبلاً طی تماسی به کمیته موضوع را می فرمودید قطعاً با شما تماس می گرفتند ولی ظاهراً شما نیازی به این امر ندیدید و اعلام موضع کردید. اگر بحث شتابزدگی در میان باشد این اقدام شما شتابزده بود که قبل از رسیدگی در مرجعی یا قوه قضائیه و یا مجلس اعلام موضع کردید

 

اما دو سوالی که بعد از این نامه جادارد ازآقای لاریجانی پرسیده شود.

 

مجلسی که هنوز نمی تواند در مورد ماجرای حمله به کوی دانشگاه نظر دهد،مجلسی که تازه بعد از دوماه توانسته با برخی زندانیان سیاسی در بند دیدار کند، مجلسی که برخی اعضای کمیته پی گیری مسائل به وجود آمده اعتراف کرده اند که دستگاه های مسوول در دادن اطلاعات کارشکنی می کنند، چگونه در مورد مساله تجاوز به این قاطعیت رسیده که کذب محض است.در حالی که خود رییس قوه قضاییه به این قاطعیت پاسخ نداده و عنوان کرده که در زندان های تحت پوشش آنها چنین اتفاقی نیافتاده و چه کسی است که نداند زندانهایی چون کهریزک و ... تحت پوشش قوه قضاییه نبودند.

به فرض صحت تحقیقات مجلس در این زمینه از نظر شما اینکه نتیجه تحقیقات دقیقا فردای دستور رسیدگی تان ریالبه دست شما برسد و به اطلاع عموم برسانید عجیب نیست.

به راستی از دوشنبه تا چهارشنبه چگونه بررسی شود تبدیل به کذب محض است شد.

سوال دوم هم اینکه نوشته اید چون آقای کروبی نامه اش را علنی کرد لذا با او تماس نگرفتید

آقای لاریجانی

شما که فلسفه خواندید چرا این گونه استدلال می کنید.

چنین مساله ای را بااین لج و لجبازی کودکانه می خواهید شفاف سازید؟

در ضمن فراموش نکرده ایم که در برابر درخواست برخی نمایندگان در جلسه رای اعتماد به علی کردان مبنی بر غیر علنی کردن جلسه،شما فرمودید که ما چیزی برای پنهان کردن ار مردم نداریم.

حالا این جوابی که به آقای کروبی داده اید نشان می دهد که یا آن روز چیزی نداشتید و یا بستگی دارد که منفعت تان چه  اقتضایی بفرماید.

 

واقعیت امر این است که همه ما دوست داریم چنین مساله ای دروغ باشد ولی روشی که شما و برخی دوستانتان در پیش گرفته اید نه به اقناع افکار عمومی خواهد انجامید و نه بر صداقت شما نشانه دارد

88/5/22
12:34 عصر

این تیم،تیم ما نیست!

بدست روح اله ریاضی در دسته

پدرم که اهل فوتبال است،مدام می آید و خبر می دهد. که :«تیم ملی یکی خورد»،«یکی زد».
و من تو گویی هیچ حسی نسبت به این تیم ندارم.چند وقتی است که اینگونه شدم.
به راستی،مگر این تیم ملی ماست؟
من در همین شک دارم.تا به حال هر چه بازی افتضاح بود،هر چه نابلدی و بی تاکتیکی بود را تحمل می کردیم.فوتبال تیم ملی را بر فینال جام جهانی ترجیح می دادیم. چون این تیم را از خودمان می دانستیم.
اما امروزه تیم ملی که هیچ، کشور را هم به دست این تک روها،بی تاکتیک ها،اینها که هنرشان زیر توپ زدن هست،بلد نیستند وقت تلف کنند و گل نگه دارند، به جای داشتن روحیه تیمی به هم می پرند،...سپرده اند.
ما هم هر چه از سر سکوها،از توی بوق و طبل و حنجره مان ،فریاد زدیم که درستش کنند، به گوششان نرفت که نرفت. حتی استادیوم خالی هم نتوانست به هوششان بیاورد.
حالا امپراتورها در نظر ما رنگ باخته اند؛حتی اگر سه متر بالا بپرد،برزیل را در جام جهانی به میخ بکشد،برای ما ارزشی ندارد.
این تیم،تیم ما نیست . این مربی ،مربی ما نیست . تیم اخلاق و بازی جوانمردانه نیست.
اصلا ،تیم نیست.


88/5/20
10:22 عصر

کاندیدای خطاکارتر

بدست روح اله ریاضی در دسته

در دوران کودکی،وقتی مورد غضب پدر و مادر واقع می شدم . گریه کنان گوشه ای به اصطلاح «کز» می کردم. مادر بزرگم که خدایش رحمت کند، با مهربانی به سراغم می آمد و در بین دلداری دادن ها، می گفت که گل بی عیب خداست.

اتفاقات قبل و بعد از انتخابات اخیر بیش از پیش آن ضرب المثل را در ذهنم تداعی کرد.حداقل برای من روشن شد که در این حوادث که برخی با نام بحران یا فتنه از آن نام می برند،هیچ رجل سیاسی و مسوول عالی رتبه ای نبود که بدون اشتباه و یا خطا و معصیت عمل کرده باشد.چه بسیار و چه کم ،همه در سطوح مختلف خطاهایی مرتکب شدند.

برخی دوستان من که گمان می برند آن طرفی هستم،مدام از آنچه به باور آنها ،خطای افراد شاخص طرف ماست،برایم ایمیل و پیامک می فرستند و یا در دیدار حضوری بدان اشاره می کنند.جدای از بی مورد بودن بسیاری از آنها ،اما من هیچ وقت قایل به بی خطا بودن افراد حاضر نیستم.

با وجود پذیرش اصل خطاکاری انسانها، معیارها و ضوابط عقلی و شرعی بسیاری وجود دارد که می شود با توجه به آنها به میزان خطاکاری افراد پی برد و سنجید که چه کسی در این امتحان نمره بالاتری کسب می کند.

یکی از راههای سنجیدن میزان عظمت و اهمیت خطا آن است که باید دید شخص خطاکار در چه جایگاه و مسوولیتی مرتکب آن شده. یک خانواده را در نظر بگیرید. آنقدر که خطای پدر خانواده به ساختار و بنیان آن لطمه می زند،خطای فرزند خانواده نمی تواند.در آموزه های دینی ما هم آمده است که«حسنات الابرار سیئات المقربین».یعنی عملی که برای گروهی از افراد ممکن است به عنوان کاری نیکو در نظر گرفته شود ،برای گروهی بالاتر تبدیل به خطا و معصیت می شود.

در انتخابات اخیر در بین سه نامزد معترض، بالاترین عنوان ، دبیری مجمع تشخیص مصلحت بود.در حالی که طرف مقابل رییس جمهور بود. خطایی که از رییس جمهور سر بزند قابل مقایسه با آن دیگران نیست و تبعات جبران ناپذیرتری را به همراه خواهد داشت. هم به واسطه مسوولیت و هم به واسطه قدرتی که به خاطر آن به او تنفیذ شده.

تقوای لازم برای یک رییس جمهور با تقوای لازم یک کاندیدای حتی خوشنام قابل مقایسه نیست.

88/5/19
3:32 عصر

نامه کروبی به هاشمی

بدست روح اله ریاضی در دسته امام خمینی

در داستان ها و خاطره هایی که از سیره امام خمینی(ره) نقل شده، بارها آمده است که ایشان بعد از صدور فلان دستورو نامه و بیانیه و حتی مواردی که مربوط به خودشان هم نبوده ،تاکید کرده اند که آن را در اولین بخش خبری رادیو پخش کنید.

آنهایی که با فضای زمان امام (ره) آشنا هستند می دانند که فراگیرترین رسانه آن زمان، رادیو بوده و پرمخاطب ترین برنامه آن هم اخبار به خصوص نیم روزی آن بوده است.

این مساله که من از آن تعبیر به «شفافیت» می کنم به نظر نمی رسد که با این همه تاکید از سوی رهبر کبیر انقلاب،امری سلیقه ای تلقی شود و آن را بتوان به سلیقه ایشان منتسب کرد.بلکه آن چه از یافته های نگارنده بر می آید این مساله امری انسانی و عقلایی و اسلامی است و امروزه آنقدر با اهمیت شده که تقریبا کمتر نظام غیردیکتاتوری می توان یافت که در واقع و یا بنابر ادعا و به صورت کاذب ،داعیه این شفافیت را نداشته باشد.

در بسیاری از فرازهای نامه امیرالمومنین به مالک اشتر که به تعبیر من ؛مرام نامه حکومت داری اسلامی است، بر این مساله شفافیت تاکید شده است.یکی از نقاط اوج این تاکید در آن قسمتی است که به مالک امر می کند که ساعتی را برای مواجهه با مردم به گونه ای قرار دهد که آنها بدون ترس از عمال و کارگزاران او بتوانند حرف شان را بزنند و حق شان را طلب کنند.

اما شفافیت در جهان امروز هم به عنوان یکی از ناگزیرهای حکومت داری در نظر گرفته می شود.در عصری که آن را عصر انفجار اطلاعات نامیده اند ،نمی شود با تکذیب و انکار آنچه به گوش مردم رسیده است و بر زبانهایشان جاری شده، ادامه راه داد.امروزه اگر حکومتی بخواهد به مردم اش دروغ هم بگوید به جای عدم شفافیت سعی می کند آن را در قالب قلب حقیقت به آنها تحمیل کند.اما معلوم نیست که چرا در کشور ما برخلاف سیره امام و آنچه امروزه به عنوان علم کشورداری پذیرفته شده است هنوز از صدر تا ذیل مملکت ،تا کارمند دون پایه اداره دولتی سطح پایین هم ، این عدم شفافیت به عنوان اولین دستورالعمل اجرایی و چون واجب موکد،پاس داشته می شود.

نامه آقای کروبی به آقای هاشمی رفسنجانی که بعد از 13 روز علنی شده است و دلیل آن عدم رسیدگی به موارد ذکر شده عنوان شده،برگی دیگر از این عدم شفافیت مسوولان قبلی و فعلی نظام جمهوری اسلامی است.


88/5/18
11:40 صبح

روشهای جدید براندازی و انقلاب مخملی

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

یکی پیدا شود سیلی به ما بزند.تکان شدیدمان بدهد.نیشگون مان بگیرد.شاید از این خواب بپریم.

مگر می شود اینها جز خواب باشد.

شما خجالت نمی کشی ترجمه فارسی در سایتت گذاشتی؟

شما خجالت نمی کشی از تجمعات عکس گرفتی؟

شما خجالت نمی کشی ایمیل زدی؟

شما با این کارها می خواستی نظام ما را بر بیاندازی؟

می خواستی با این کارها انقلاب مخملی راه بیاندازی؟

می بینید نظام ما با چه کارهایی می رود روی هوا!چه نظام مستحکمی داریم!چه جامعه تقریبا آزادی داریم!

اعترافات کارمند سفارت انگلیس

اعترافات تبعه فرانسوی و کارمند سفارت فرانسه

   1   2   3      >