سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/6/26
5:23 عصر

کرامت

بدست روح اله ریاضی در دسته

دیشب سخنرانی بحث جالبی را مطرح می کرد.بحث کرامت و بزرگواری بود و خوب ربط هایی هم به امام حسن(ع) داشت.

مهمترین نکته اش این بود که این بزرگواری ربطی هم به دین داری و ... ندارد.البته کاملا هم بی ربط نیست ولی با این ملاک های رایج دینداری که به چشم و گوش ماست شاید خیلی نخواند.

مثلا جعفر طیار برادر امام علی(ع) می گوید من هیچ وقت دروغ نگفتم حتی قبل از آمدن اسلام.

می گفت یعنی جناب جعفر خودش را بالاتر از این می دانسته که دروغ بگوید.من بزرگ تر از آن هستم که با دروغ کارم را پیش ببرم.

در کل نگاه جالبی بود .

87/5/7
11:15 صبح

ضایع!

بدست روح اله ریاضی در دسته

پیامک فرستادم به شماره 30005151 تا خلافی ماشین را بگیرم.بعد از یک رقمی که نمی دانم از کجا آمده یک جمله ادامه داشت که می آورم .البته من هم می دانم که در ایرانیم و از این جور حرفها، ولی خوب خدمت رسانی ما هم در دنیا یک جورهایی است.حداقل اسم خدمت را از رویش برداریم شاید بهتر باشد.آخه مگه 22 تومان چقدره که این طوری ضایع اش می کنی .

اما جمله:

هزینه ی دریافت اس ام اس بر عهده ی متقاضی می باشد.


87/4/19
9:12 عصر

شکست !

بدست روح اله ریاضی در دسته

این را شنیدیم که شکست مقدمه پیروزی است.این هم چند تا جمله نه چندان حکیمانه از فیلم «یک سال خوب» ریدلی اسکات.

A man learns nothing from winning.

The act of losing  , however , can elicit great wisdom. Not least of which is ,uh.

How much more enjoyable it is to win .  it’s  inevitable to lose now and again.

The trick is not to make a habit of it.

آدم هیچ وقت از بردن چیزی یاد نمی گیره.

باختن اگر چه می تونه تاثیر خیلی مثبتی داشته باشه ، اما هیچ کدومشون به اندازه یک برد نمی چسبه.

چاره ای جز باختن و دوباره باختن نیست.مهم اینه که به یک عادت تبدیل نشه.


87/4/14
11:50 صبح

قصه تکراری من و تو

بدست روح اله ریاضی در دسته

حالا که قرار است بی تو ناامید شوم و ضرر کنم و درب و داغان و زندگی نکبت بار نصیبم شود(1)، بر اساس اصول محکم فلسفی و ریاضی باید با تو همه اش معکوس شود.حتی در حد دید کوته بین امثال من که دنیا را با عقل دو دو تا چهارتایی خودشان محک می زنند.

حالا که قرار است به تعبیر ناقص من خودت را به در و دیوار بزنی تا من برگردم و اظهار پشیمانی کنم از گذشته خرابم و تو هم رفویش کنی و قصه شتر دیدی ندیدی را برای لالایی شب هایم زمزمه کنی ، من آمدم و می آیم هر چند ناقص و دست و پا شکسته  و تو هم به قدر اعمال و ارزش من نه ، به قدر امیدی که به تو خواهم بست (2)،ظرفم را پر کن.

ماه رجب بر همه مبارک.

(1)    خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون الا لک...

(2)    یا من ارجوه لکل خیر ...


87/4/13
11:49 صبح

باز هم یک قرمز دیگر

بدست روح اله ریاضی در دسته

...وجام به پیرمرد رسید.دیگر مادربزرگ نمی گوید که به هرکدام از اینها یک توپ بدهند تا اینقدر دنبالش ندوند.

غرور ملی رسوب کرده در رگ هایمان جایش را به عشق ورزیدن به فوتبال زیبا داد .به قول غربی ها الهه فوتبال اینبار حق را به حق دار رساند و تیم های یک روزه و یک ماهه و یک دوره ای همه زمین گیر شدند تا جادوی پاس های تک ضرب و فوتبال شناور کاری کند که آلمان دوباره برنگردد و مربی اش شجاعانه اعتراف کند که :«اسپانیا از ما بهتر بود.»

و چه کادویی بهتر از قهرمانی که پدر بزرگ به نوه هایش داد و حالا مثل یک قهرمان از تیم ملی وداع می کند و به قول خودش فقط اسم تیم های قهرمان است که در تاریخ ثبت خواهد شد.


87/4/4
10:51 صبح

روز مادر

بدست روح اله ریاضی در دسته

بعضی وقتها که خیلی شرایط به ما سخت می گیرد و از در و دیوار مشکل و بدبختی رویمان آوار می شود یک دفعه علامت سوالی در ذهنمان نقش می بندد که آیا خدا اینها را می بیند ؟ و دلش برای بنده ی فرورفته در این بلایا می سوزد؟

وقتی بچه ای که می تواند 50 سالش هم باشد دچار بیماری خیلی عادی مثل سرماخوردگی می شود و می بینم که مادرش چگونه با او همدردی می کند و همه بیماری ها و مشکلاتش فراموش می شود و فکر و ذکرش همان بچه حتی بی وفا می شود

و مادری که ما را به دنیا آورده و خلق نکرده و در ظاهر بزرگمان کرده و بزرگوارمان نکرده این گونه است واقعا خدا چگونه می تواند باشد؟

باید به خدا تبریک گفت که با آفریدن مادر به زندگی انسان انرژی داد که هیچ وقت تمام نمی شود

خدا مادرهایتان را برایتان نگاه دارد و روز همه شان   خیلی خیلی مبارک