سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/3/31
9:4 صبح

می خواهم...

بدست روح اله ریاضی در دسته

به وضعیت بغرنجی رسیدم.فکر می کنم در آینده از این روزها یاد شود.و احتمالا به ما که در این دوره می زیستیم ،کنایه هایی بزنند.

ای کاش می شد چشم هایمان را ببندیم.نفس عمیق بکشیم و وقتی باز کردیم،‌همه آنچه طی بیست روز اخیر اتفاق افتاده، خواب و خیالی پوچ و بی معنی باشد.

می خواهم وقتی چشمهایم را باز کردم ،فرض کنم که حتی یک رای هم در زمان رای گیری و بعد آن جابجا نشده.می خواهم فرض کنم که رسانه ملی و بسیج و شورای نگهبان و ...هیچ جانبداری از یک کاندیدای خاص نکردند.می خواهم فرض کنم که از هیچ امکانات دولتی به نفع کسی استفاده نشد.می خواهم همه شنیده ها و دیده هایم را به باد فنا بدهم.می خواهم...،ولی نمی توانم به حرف پدرم و فیش بانکی در دستش هم اعتنا نکنم.

چهار روز قبل از انتخابات ،چهارصد هزار تومان به حساب بانکی که حقوق پدرم را در آن می ریزند، پول ریخته شده.برای چه اش را نمی دانیم.شاید هم بهتر است ندانیم.

می خواهم دوباره قل اعوذ برب الناس ...من شر الوسواس الخناس بخوانم.

خدایا چه کردیم که به این روز گرفتار شدیم.

خودت به ما پناه بده.


88/3/24
3:34 عصر

آقای خامنه ای سلام

بدست روح اله ریاضی در دسته

ببخشید که برخلاف نامه نگاری های متداول شما را این گونه خطاب کردم.ما عادت کرده ایم شما را «آقا» بنامیم.

همه ی نیش و کنایه ها را به جان می خریدیم و در دل شما را بعد از مولای غایبمان،«آقا» خطاب می کردیم.

این نامه را فردی به شما می نویسد که پدرش به عشق امامی که امروز سالگرد تولدش است، او را روح الله نام گذاشت.

کسی که در کودکی تصویر امام پدرش را از روی صفحه تلویزیون می بوسید.کسی که کتاب ولایت فقیه امام را بارها خواند و در شهر و کوی و برزن شهره به طرفداری از نظام و رهبرش بود.

کسی که آبرویش را می گذاشت تا نظامش سربلند باشد و لحظه ای به راستی و درستی حکومتی که بنیانگذارش خمینی روح خدا و رهبر فعلی اش حضرت عالی هستید تردید نکرد.کسی که هر روز به خودش نهیب می زند که در مقابل خون های پاکی که ریخته شد ،چه کرده است؟

آن روز که دانشگاه علم و صنعت آمدید. قبل از ورودتان با مشت های گره کرده فریاد می زدیم که:«این همه لشکر آمده   به عشق رهبر آمده»

ما لشکریان شما هستیم ، چون شما را در امتداد راه امیرالمومنین و نایب امام زمانمان می دانیم.

اما چه بگویم از آنچه این روزها بر فرزندانتان می گذرد.

هر بار آمدیم سخنی بگوییم ،خطابمان کردند که مگر ولایی نیستید.هر بار عقلمان به جایی قد نکشید ،گفتند مصلحت بوده و«آقا» از شما بیشتر می فهمد و می داند.

چه کسانی؟

همان هایی که وقتی شما می فرمایید که رای تان مخفی است و به کسی مربوط نیست ،در گوشه و کنار زمزمه می کردند که نظر شما فلانی است.

مگر بزرگترین ظلم بر ما این نبود که حق مسلم خلافت امیرالمومنین را غصب کردند.

شنیده ایم که علی (ع) به خاطر مصلحت سکوت پیشه کرد.از حق خودش گذشت.

اما این را هم شنیده ایم که شب ها با بانوی دوعالمی که امروز روز به دنیا آمدنش هست، به در خانه تک تک صحابی رفتند و از آنها طلب بیعت کردند.

آیا اگر همه آنها بیعت می کردند ،علی (ع) ساکت می نشست؟

آیا در مقابل همه آن نامرادی ها نفرمود که خار در چشم و استخوان در گلو دارد؟آیا نفرمود که صبر علی(ع) کم شد؟

شب شام غریبان حضرت زهرا(س) در بیت شما بودم که یکی از نامزدها را جلوی روی شما ضد ولایت فقیه نامیدند.

حضرت آقا!،شما سکوت پیشه کردید و ما صبر.

به مولود امروز قسم که برخی اعتقادات شرعی من با سکوت های پی در پی حضرت عالی زیر سوال می رود.

آیا هتک حرمت ،تهمت و دروغ و افترا و تقلب در دین ما حرام نیست؟

از همه بالاتر، آبروی ناچیزی که داشتم و دیگر دوستان را به شرکت در انتخابات فرا می خواندم و به همه می گفتم که رای شما تاثیر گذار است،‌از دست رفته می بینم.

دوستان رای داده و نداده زیادی داشتم که طی این دو روز (با وجود قطعی پیامک و تلفن همراه) تماس گرفتند و اظهار ندامت کردند.دوستانی که به نماز خوان بودن همه شان یقین دارم.

این همه جوان مشتاق که گاه سه ماه در اقصی نقاط کشور جوشیدند و صحنه ای از بلوغ اجتماعی را به نمایش گذاشتند و جهانیان را حیران کرده اند، دل شکانده اند.

حضرت «آقا»!

بیایید برای یک بار هم که شده، نشان دهیم انتخابات در کشور ما سالم ترین و بی شبهه ترین انتخابات هاست.وقتی هر سه کاندیدای غیر حاکم سوالات زیادی دارند.وقتی امانت و رای مردم به گروهی سپرده شده که با ادعای انجام تکلیف هر گناهی را مرتکب می شوند و اگر به چشم خود برخی شان را ندیده بودم، نمی گفتم.وقتی جوانان و آینده سازان بسیاری از این نتیجه ناراضی اند و تقریبا همه از آرای رییس جمهور منتخب ،متعجب.

آب رفته را به جوی بازگردانید و یک بار به خاطر جوانانی که هنوز هم باور نمی کنند که شما از این جریانات راضی باشید،اقدامی نمایید تا همه شک و شبهه ها برطرف شود.

طول عمر حضرت عالی را از خداوند مسالت و متضرعانه ظهور ولی مطلق اش را خواستارم.

فرزند کوچک شما

روح الله


88/3/16
5:49 عصر

هدف احمدی نژاد چیست؟

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

ساده انگاری است اگر مناظره چهارشنبه شب را بدون پشتوانه فکری در نظر بگیریم.هر دو اردوگاه و تیم فکری شان بیشترین تمهیدات را برای مناظره آقای احمدی نژاد و موسوی تدارک دیده بودند.

هدف اصلی تیم تبلیغاتی آقای موسوی تقریبا روشن است اما در مورد هدف گروه احمدی نژاد تا این لحظه که این مطلب را می نویسم نظر درخوری ندیدم.

به نظر شما هدف آقای احمدی نژاد و مشاورانی که اینگونه به ایشان مشاوره داده بودند چه بود؟

آیا می خواستند به درخواست مردم پاسخ دهند؟

آیا دنبال مبارزه با فساد و به قول دوستی قطع شجره خبیثه ریشه دوانده در نظام بودند؟

آیا می خواستند اردوگاه رقیب و نامزد روبرو را منفعل کنند؟

آیا بازی را چون باخته می دانستند دست به حرکت انتحاری زدند؟

آیا می خواستند به مانند دوره قبل با مطرح کردن نام برخی افراد برای خود رای جمع کنند؟

من خودم بعد از مناظره با بیش از بیست نفر از دوستان و آشنایان صحبت کرده ام.در خیابان هم بعضا مردم اظهار نظر کردند و روز 14 خرداد هم در جمع مردم اطراف حرم گشتم.

به نظر نمی رسد که نتیجه مناظره ،افزایش یا کاهش شدید در رای هر کدام از کاندیداها باشد.فکر نکنم حتی به نیم میلیون نفر هم برسد.

برای همین به دلایلی ، هیچ کدام از سوالهای ذکر شده دلیل اصلی این تهاجم نبود.

در گفتگویی که با برخی اساتید فن داشتم به این نتیجه رسیدیم که احتمالا هدف اصلی تیم تبلیغاتی آقای رییس جمهور ،کاستن تعداد کسانی است که می خواهند در انتخابات شرکت کنند.

ناگفته پیداست که وقتی در کشور ما مردم کسی را بشناسند دیگر درگیر احساسات مثبت و منفی شان نمی شوند و این گونه نخواهد شد که یکباره نظرشان در مورد او تغییر کند.رییس جمهوری که 4 سال بر مسند قدرت بوده و مخالفان و موافقان سرسخت خود را دارد، تقریبا میزان رای اش مشخص است.

اگر شما به رای بالای خود مطمئن باشید راحت بازی خواهید کرد.8 سال قبل و رای 22 میلیونی رییس جمهور آن موقع محملی بود که حتی 6 کاندیدای متنوع هم نتوانستند به آن خدشه وارد کنند.

من نمی دانم رای واقعی آقای احمدی نژاد چقدر است ،ولی می شود فهمید که در صورت مشارکت بالای 70 درصدی مردم ایشان موفق به کسب اکثریت آرا نخواهند شد.

برای همین شاید بهترین روش از دید مشاوران ایشان کاستن شورو شوق و انگیزه مردم برای رای دادن است.

چگونه؟

اگر با کسانی که رای نمی دهند صحبت کنید دو تا جواب متداول خواهید شنید.

اول اینکه چه فایده و چه فرقی می کند و همه چی از قبل تعیین شده؟

دوم اینکه  برخی کم کم به لجبازی و ضدیت با نظام می رسند.

آقای احمدی نژاد هم در سخنانش همین دو موضوع را می خواست به مردم القا کند. آقایان هاشمی و ناطق نوری نماینده دو طیف منتسب به نظام بودند.از طرفی خبرگان و مجمع تشخیص و از طرف دیگر بازرسی رهبری.

واقعا انسان نه چندان فکور با شنیدن آنکه رییس جمهورش دو رکن نظام را متهم به فساد می کند چه نتیجه ای می گیرد.آیا جز اینکه:

ما این همه مشکل داریم ،بعد آنها کلی خورده اند.

ما که از اول گفتیم این نظام فاسد است.

احمدی نژاد که به درد نمی خورد، حالا فهمیدیم که بقیه هم به درد نمی خورند.

چرا ما خودمان را قاطی دعوا و زبانم لال کثافت کاری آنها بکنیم.بگذار خودشان همدیگر را بدرند.

و نتایجی از این قبیل.

صحبت های شب گذشته ایشان در گفتگوی ویژه خبری هم ادامه همان سناریو بود.در کنار آمارهای غیرواقعی از دوران جنگ که در مناظره مطرح نکردند و وقتی رقیب نبود پشت هم گفته و استدلال و نتیجه گرفتند،یک مبحثی فرمودند که تا به حال به گمانم یک مقام دست چندم هم در رسانه ملی آن را مطرح نکرده بود.

ایشان به برخورد با بدحجاب ها و بریدن گیس آنها در زمان جنگ پرداخته و آن را به دولت موسوی نسبت دادند.

در اینکه نسبتشان دروغ بود شکی نیست ،ولی هدف؟

موسوی هم یکی مثل احمدی نژاده.

امشب هم احتمالا برنامه جالبی برای آقای کروبی خواهند داشت.

در نتیجه من یکی استدلال ها و دلایل بسیاری دارم که همه به نتیجه ای که گفتم منجر می شود.و چون خودم نمی خواهم امثال مشایی و هاشمی ثمره در هدفشان موفق شوند به همه توصیه می کنم که افراد را به شرکت در انتخابات ترغیب کنند.برای من که فرقی نمی کند به چه کسی رای داده شود،حتی احمدی نژاد.

حضور موثر مردم مشت محکمی بر دهان بی تقوایانی است که همه را به بازی گرفته اند.

ببخشید آخرش این طوری شد ،چون رفته بودم نماز جمعه و آنجا همش شعار مرگ بر فلانی بود.بد آموزی داشت.

88/3/8
1:32 صبح

میرحسین در بیت رهبری

بدست روح اله ریاضی در دسته خاطره

امشب پس از سالها رفته بودیم بیت رهبری.شام غریبان حضرت زهرا (س)بود و شب جمعه.

دیر رسیدیم و تنها پرده نمایشی که جلومان بود ما را به فضای داخل حسینیه می برد.

بعد از اینکه رهبری آمدند.حاج مهدی سماواتی شروع به مداحی کرد.دوربین هم هر از چندگاهی مسوولان نشسته در کنار رهبری را نشان می داد که یک دفعه در نمایی دو نفره اسحاق جهانگیری و میرحسین موسوی را نشان داد.تقریبا همه کسانی که در کنار ما بودند نسبت به این تصریر واکنش نشان دادند.

مداحی که تمام شد.میرحسین بلند شد و با خداحافظی از رهبری به سمت در خروج رفت.که ناگهان جمعیت داخل حسینیه به تحریک گروهی شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» سر دادند.

دو دقیقه ای نگذشته بود که محمود احمدی ن‍ژاد وارد شد و این بار شعار دیگری با مشت های گره کرده.

«صل علی محمد بوی رجایی آمد»

ایشان هم با همان شیوه خاص خود، به احساسات جمعیت پاسخ داد.

من هم به قول آقای ابطحی این خاطره را همین جوری تعریف کردم.