سفارش تبلیغ
صبا ویژن

91/2/24
12:51 صبح

ماجرای برنامه «هفت»

بدست روح اله ریاضی در دسته

1. توی برخی جاهای دنیا یک جورهایی برعکسه! یعنی هر کالا و خدماتی که مشتری نداشته باشه ،خود به خود حذف می شه.حالا اون کالا می تونه هنری و فرهنگی باشه.از یک فیلم و یک برنامه تلویزیونی و مانند آن.

2. توی آنچه من از برخی پارامترهای دینی فهمیدم ، ریاکاری خیلی بده و شما باید سعی کنید خودتان باشید.

3. از طرفی اینکه هر صاحب بنگاهی دارای سلیقه خاصی است هم شکی وجود ندارد اما رسانه ما که اسمش میلی است و از پول بیت المالی که مربوط به همه مردم است روزگارش می چرخد نمی تواند فقط تابع خواست ها و نظرات عده ای محدود باشد.

برنامه هفت و نود و پارک ملت برنامه های ایده الی برای من نیستند.اما می بینم که مردم تا به حال بیشتر از سایر برنامه های تلویزیون آنها را دنبال می کردند. جیرانی و شهیدی فر این اواخر کمی خودشان شده بودند و از سیاست هایی که در گوششان دیکته می شد فاصله گرفته بودند. اگر امکان وجود رسانه های دیگر وجود داشت و البته صدا و سیمای فعلی ، وابسته به پول مردم نبود این تغییر و تحولات قابل قبول بود و نمی شد از یک سرمایه گذار خواست که باب میل دیگران تصمیم گیری کند. در نهایت سود و ضررش هم برای خودش بود.

اینکه تا یک برنامه معروف می شود و مشتری پیدا می کند، می افتند به جانش و مدیران کوتوله می ترسند که یک نود دیگر شکل بگیرد و از قد کوتاه آنها بلندتر شود یک حرفی است ، اینکه برخورد احترام آمیز بلد نیستیم و سیاست «رییس» در عزل سنگال گونه اش دارد به رویه ثابت و خطرناکی تبدیل می شود حرفی دیگر. در مورد اقلیت پر رو هم مطلبی نوشتم که در آینده نزدیک خواهیم خواند.


91/2/20
2:59 عصر

مردان بی ادعا

بدست روح اله ریاضی در دسته

حسین یه سری عکس از داداشی اش گذاشته بود.یک جورهایی دلم لرزید و این چند سطر رو نوشتم.همین

نمی دانم چرا فراموششان کرده بودم
ما حواسمان پرت شد یا خودشان شال و کلاه کردند و رفتند
زیادی پر و بالشان دادیم و شعاری شان کردیم یا انقدر حواسمان ازشان پرت شد که دیدند دیگر جایی بین ما ندارند
دلم برای سادگی شان، برای تواضع یکی و برون گرایی آن یکی دیگر، برای زندگی پر امید، برای جنگیدن در راه هدفی خاص، برای دشمنی که مرزهایش مشخص است تنگ شده.
به تعبیر آن نوحه معروف: کجایند مردان بی ادعا
چقدر خوب است آدم بی ادعا باشد، چقدر...


91/2/17
4:48 عصر

بازنده انتخابات

بدست روح اله ریاضی در دسته

این روزها رسانه های حکومتی مدام بر طبل پیروزی در انتخابات می کوبند و تنها جناح موجود در رای گیری خودش را پیروز انتخابات می داند؛ که گویا توقع داشتند در این مسابقه تک نفره دوم شوند. اما اگر کمی به آمار اعلامی نگاه کنیم ، همچنان به مشکوک بودن مساله پی می بریم.به عنوان نمونه سقوط ازاد جناب مطهری را در این دو خبر که تنها 30 صندوق با هم تفاوت دارند اینجا  و اینجا مشاهده کنید.

برای همین چون نمی شود در اگر میزان ارای اعلامی نشست و بر اساس آن تحلیل کرد، مبنا را بر صحت این آمار می گذارم و به مساله دیگری می پردازم.

از نظر من قطعا نظام و حکومت و هر آنچه قدرت رسمی در ایران دارد، حداقل اش در انتخابات تهران دچار شکست بزرگی شده است. از آن جهت که نمایندگانی به مجلس راه یافته اند که در حدود 5 درصد ارای کل مردم تهران و زیر 50 درصد ارای شرکت کنندگان در انتخابات را کسب کرده اند.

در مرحله اول انتخابات به دلیل تعدد کاندیداها و مساله شکست ارا، اینکه نماینده ای نتواند بر اساس قانون، بیش از نیمی از ارا را بدست آورد، بدیهی تر از مرحله دوم است.

اما در مرحله دوم که تنها 50 نفر برای 25 کرسی باقیمانده رقابت می کنند ،اگر تمامی شرکت کنندگان در انتخابات لیست 25 نفره و کاملی را در برگه رای بنویسند ، براساس قوانین ساده ریاضی و در صورت توزیع یکسان ارا بین تمامی کاندیداها، همه انها می بایست نصف ارای شرکت کنندگان؛ یعنی 563244 رای ،را کسب می کردند.اما از آنجایی که احتمال چنین رخدادی نزدیک به صفر خواهد بود، مبنا را بر توزیع نامتوازن می گذاریم که معنی اش آن است که هر چه توزیع نامتوازن تر، تعداد افرادی که رایی بیشتر از رقم بالا و یعنی بیش از نیمی از ارا را کسب می کردند باید بیشتر و بیشتر شود.

اما هم اکنون بنا بر ارقام اعلامی، نفر اول تنها موفق به کسب 44 درصد آرای رای دهندگان شده است.و کاندیداهای انتهای جدول رای آورها تنهاموفق به کسب 23 درصد آرا شرکت کنندگان شده اند.

با محاسبات ریاضی کمی سنگین تر به این نتیجه می رسیم که اکثریت مردم تهران، نتوانستند 25 کاندیدای مورد قبول خود را انتخاب کنندو برگه رای شان جاهای خالی بسیاری داشته است. آن هم در بین این فهرست 50 نفره که اکثریت شان مورد قبول و دفاع حاکمیت بودند و در حقیقت بهترین های نظام حساب می شدند.یعنی از دید همین اقلیت شرکت کننده که کمتر از 30 درصد واجدین شرایط هستند، و عمدتا جزو تاثیرپذیران حکومت به حساب می آیند هم افراد بسیاری بودند که این بهترین های نظام را بهترین نمی دانستند.

این شکست می تواند دلایل بسیاری مانند نبود احزاب، نداشتن برنامه، دلسردی از عملکرد مسئولین، عدم واقع بینی و مانند آن داشته باشد.

اما هر چه که هست، اگر حضور بالای اعلام شده را یک پیروزی برای نظام بدانیم، رای پایین منتخبان شورای نگهبان و حکومت، قطعا یک شکست مهم برای اهل اندیشه همان نظام خواهد بود؛ اگر پیدا بشوند.


91/2/13
4:25 عصر

از رایی که می دهیم!

بدست روح اله ریاضی در دسته

از شما چه پنهان! مدتی است به رای دادن در مرحله دوم انتخابات فکر می کنم.عمده دلایل و قراین هم گواه آن است که به احتمال خیلی زیاد رای خواهم داد.«علی مطهری» اش را مطمئنم و در مورد بقیه بیشتر باید تحقیق کنم.اما علت؟

1- دور دوم از فضای احساسی دور اول فاصله زیادی دارد. نه حاکمیت دنبال رفراندوم و دستکاری رای ها می رود (البته بخشی اش) و نه با توجه به این رقم کم باقی مانده (65نفر) مانور تبلیغاتی داده می شود و نه از آن طرف فضای انتقاد و اعتراضی که بود و بخشی اش هم به حق بود چندان معترض این رای دادن خواهد شد.

2- این جماعتی که به دور دوم انتخابات رسیده اند را در کل می توان به دو دسته تقسیم کرد.جمعی خواجگان دربار سلطان هستند که چه ایشان بخواهد و چه نخواهد سینه چاک و خاک بوس حضرتشان هستند .اگر چه جمعی شان چون نان را در این دیده اند ادای خاک بوسی در می آورند و «اصول» ان جز خاک بوسی هنر دیگری ندارند و اصل و نسب و مرام سلطان برایشان تفاوتی نمی کند. دسته محدود دیگری هم هستند که حداقل در گفتار و برخی حتی در کردار یک نیم چه استقلالی دارند که علی آقای مطهری جزو این دسته تشریف دارند.

3- با وجود تمامی موارد اختلافی با این دوستان مستقل فکری، اگر چه از نظر من نماینده شایسته آن است که در کنار استقلال فکری، کارشناس و خبره باشد و حتی المقدور قرابت فکری بیشتری با او داشته باشم، ولی حال که دو صفت دیگر در اغلب رد شدگان از سوراخ صلاحیت شورای محترم تقریبا کیمیاست، عقل حکم می کند که به حداقل اکتفا کنم.

4- بنده به مانند برخی مروجان، به دنبال پبام فرستادن به حاکمیت و مانند آن نیستم.عضو کوچکی هستم که می خواهم در حد خودم آنچه می توانم به انجام برسانم و به مانند آن فردی نشوم که از ابتدا بر اصلاح بشریت هدفگذاری کرد و در آخر دانست که باید از خودش شروع می کرد.

5- این مطلب کاملا بر مبنای طنز نوشته شده بود و هر گونه تشابه اسامی بر عهده ذهنیت غلط شماست!


91/2/8
11:14 صبح

مهمترین مانع اندیشیدن

بدست روح اله ریاضی در دسته

اقای رسول جعفریان در یادداشت اخیرشان بر روی نکته مهمی تاکید کرده اند.

من چه درباره خودم و چه در مورد بسیاری از دوستان و افراد دیده ام که مطالعه و جستجویمان به هیچ دستاورد جدیدی ختم نمی شود.مثلا یک سخنرانی و یا کتابی را به دوستی پیشنهاد کرده ام و به نظرم می رسید که آن دوست با مطالعه آن ،کمی به افق دید من نزدیک می شود.بعد دیدم که دوباره به گونه ای عیسی به دین خود و موسی به دین خود مانده ایم.

چرا که من با پیشداوری به مطالعه آن موضوع پرداخته بودم و برخی قسمت هایش که در ذهن من قابل پذیرش تر و کدهای ملموس تری داشت را گرفته ام و پر و بال داده ام و دقت بیشتری کرده ام و آن دوست عزیز نیز آن قسمت های قریب به ذهن خودش را.

در نتیجه گاهی اوقات مطالعه صدها کتاب و ... حتی یک سوال این چنینی در ذهن من و شما ایجاد نمی کند که : نکند اندیشه های فعلی من، تمام و کمال ،بهترین و کامل ترین نباشد؟

این روزها خیلی به دنبال آن هستم که بتوانم ذهنی ایجاد کنم که بدون پیشداوری و تعصب به دنبال سوال هایش برود.نه اینکه به دنبال راهی برای اثبات جواب های از قبل تعیین شده اش باشد.

خواندن این مناظره شبه سینمایی ولی ایدئولوژیک (از سوی هر دو طرف) هم در تایید پیشداوری خالی از لطف نیست.