سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/9/19
11:36 صبح

به نام علی(ع) و به راه معاویه

بدست روح اله ریاضی در دسته

شهید
مطهری در مباحثی که در دو کتاب پیرامون جمهوری اسلامی و پیرامون انقلاب اسلامی مطرح شده ،اشاره به نکته ظریفی می کند که متاسفانه در طول حیات جمهوری اسلامی
دقیقا در جهت عکس آن حرکت شده است.(به همه دوستانی که می خواهند با اهداف واقعی انقلاب اشنا شوند، توصیه می کنم آنها را مطالعه
کنند)

ایشان در آنجا در مورد آزادی
فکر و عقیده در رژیم جمهوری اسلامی می گوید:« هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان
و اعتقاد و اعتماد داشته باشد ، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد.

و به عکس هر مکتبی که ایمان و
اعتمادی به خود ندارد جلو آزادی اندیشه و آزادی تفکر را می گیرد. اینگونه مکاتب
ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند،
این همان وضعی است که ما امروز در کشورهای کمونیستی میبینیم.

در این کشورها ، بدلیل وحشتی
که از آسیب پذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد ، حتی رادیوها طوری ساخته می شود
که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند و در نتیجه یک بعدی و قالبی ، آنچنان
که زمامداران می خواهند ، بار بیایند.

من اعلام می کنم که در رژیم
جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از باصطلاح کانالیزه کرده
اندیشه ها ، خبر و اثر نخواهد بود همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها و تفکرات
اصیلشان را عرضه کنند البته تذکر می دهم که این امر سوای توطئه و ریاکاری است .توطئه
ممنوع است، اما عرضه اندیشه های اصیل...»

البته بر همگان مشهود هست که
این روزها آزادی مکتب و عقیده که هیچ ،حتی نمی شود در موضوعی نظر متفاوتی با فلان
مسوول داشت و ابراز کرد و محدودیت و طعنه، ندید و نشنید.

و از آن بالاتر کار به جایی
رسیده که مثلا در حوادث 16 آذز امسال رویه کاملا معکوس را شاهد بودیم.

به طور مثال اطراف دانشگاه
تهران را با تراکت های تبریک عید غدیر به گونه ای پر کردند تا امکان مشاهده داخل
آن میسر نشود.و بعد تعدادی عنصر معلوم الحال را که قطعا دانشجوی دانشگاه تهران
نبودند(آن روز حتی به دانشجویان دیگر دانشگاه ها هم اجازه ورود به دانشگاه تهران
را نمی دادند) ،به بهانه برگزاری جشن عید غدیر وارد دانشگاه کرده و از مانور تصنعی
و شعارهای غیر دانشجویی شان فیلم و عکس گرفته و در رسانه های مختلف دوست و برادر
پخش کردند تا به دروغ به ساده لوحان بقبولانند که حتی در دانشگاه ها هم طرفداران
سینه چاک حکومت و دکترش بیشمارند.

یعنی همان طور که در عنوان
یادداشت آمد:به نام علی(ع) و به راه معاویه.
------------------------------------------------------------------------------------------
روایت قشنگی از امام کاظم(ع) بالای صفحه وبلاگ گذاشته بودند که :«گفتگو با دانشمند در زباله دان، از گفتگوی با نادان بر پشتیهای زری بافت بهتر است.»

88/9/15
9:58 عصر

ما به 16 آذر مدیونیم

بدست روح اله ریاضی در دسته

ما به 16 آذر
مدیونیم.ما یعنی منی که دانشجو بوده و هستم و دوست دارم همیشه دانشجو باشم.و
آنهایی که می خواهند کشوری داشته باشند که روز به روز بیشتر به سمت تعالی برود.

16 آذر روز کسی است
که نشانه اش اعتراض است.نشانه اش دیدن نیمه خالی لیوان است.جز اندکی معدود در
نگاهش کاسب کاری نیست.

اگر داد می زند از
ته دل است.اگر انتقاد می کند بدون مصلحت سنجی متداول است.

قبول دارم که گاه
به تندی گرایش پیدا می کند.یک علت مهم اش هم آن است که به رسمیت شناخته نمی
شود.کسی تحویلش نمی گیرد و مجبور می شود داد بزند و شلوغش کند تا دیده شود.

دوران دانشجویی
دوران عشق و عاشقی.دوران نمازهای بی ریا.دورانی که یاد می گیریم روی پای خودمان
بایستیم.دورانی که استاد بیسواد را سر کار می گذاریم و به استاد با سواد احترام
.دورانی که قطعا عیب هایی دارد ولی نه به بزرگی عیب های دوره های دیگر زندگی مان.

برای همین من همیشه
دوست دارم در دوران دانشجویی ام خیمه بزنم و حداقل شمه ای از آن را برای همیشه
زندگی ام به یادگار داشته باشم.

فردا روز همه
دانشجوهاست.سراسری و آزاد و پیام نور و مجازی و ....و روز همه کسانی است که دوست
دارند بهره ای از دانشجو بودن ببرند.

روز کسانی که آقا
بالاسر بی منطق و زور چپان نمی خواهند.کسانی که دو دو تا چهار تای ذهنشان پاسخ می
خواهد و با باتوم و تفنگ و فحش جواب نمی گیرد.

فردا روز آینده
سازان و موثرین در سرنوشت کشور هست.بیانیه های تهدید و توهین آمیز کجای مشکل را حل
خواهد کرد؟

اگر دانشجو ساکن و
راکد شود، آینده کشور را سکون فرا می گیرد و نمک هم در این بی تحرکی خواهد گندید.

حداقل بگذارید فردا
،دانشجوی کشور برای یک روز هم شده بی دغدغه فریاد بزند.می دانیم که با فریاد ما
قرار نیست اتفاقی بیافتد. بگذارید این آرزو بر جوانان عیب نباشد .

بگذارید تا دیر
نشده...


88/9/15
10:51 صبح

عید نداشته غدیر خم

بدست روح اله ریاضی در دسته

عید غدیر هم به
فهرست بلند بالای عید های نداشته ام اضافه شد.از میلاد حضرت زهرا (س) بود که مفهوم
رایج و تبلیغی عید در ذهنم رخت بست.آن روز حتی فراموش کردم برای عزیرانم هدیه بخرم
و تا به امروز یک تبریک ساده عید به هیچ عزیزی نفرستادم.

امروز از نظر من
اوج فاجعه عریان شده در حوادث بعد از انتخابات،از کل جنایات رژیم پهلوی بالاتر
است.مقایسه ای نه از سر کمیت که تکیه زده بر دیوار کیفیت.شاهی که خود و موالیانش
بنده هوی و هوس و برده آمریکا و پایین تنه و مست و بی سواد معرفی می شوند هر چه
کند از جهلش هست ،ولی در حکومتی که خود را امتداد حرکت انبیا می داند و حفظش را
اوجب واجبات و بالاتر از نماز می خواند و رهبرش را نایب امام زمان (عج) می پندارد
یک ظلم کوچک علنی شده اگر سرانجامش مجازات مجرم و احقاق حق نباشد همه ی آن القاب و
عناوین فرو می ریزد.چه برسد به قتل و ضرب و شتم عده ای که بالاترین مقام نظام هم
از آن برائت جست و هنوز آب از آب تکان نخورده.

عید غدیر مقدمه
محرم است و ماندم چگونه کسانی که بر ظلم های رفته شده چشم فرو بستند و گاه خود
فاعل آن بودند دوباره بنا بر عادت مالوف به ذکر مصائب و ظلم های رفته بر مولایشان
می پردازند و گریه و مویه سر می دهند؟

آن روز که بنا بر
عادت و روزهای تقویم که بی محابا می آیند و می روند،عید و عزایمان تعیین شود و ما
به خاطر رضای دل خودمان آنها را پاس بداریم و حتی گاه ،در لحظه پاس داشت هم حرمت
امام زاده را رعایت نکنیم، روز مرگ واقعی ارزشهاست.

و البته برای
آنهایی که این گونه اند، یافتن راه سعادت و پی بردن به خطا بسی دشوارتر است.چون
اول موضع رهایی از قید و بندها شک است که کسانی که خود را شیعه تام مرتضی علی(ع)
می دانند و الحمدلله الذی جعلنا ... سر می دهند را چه به شک؟
تا وقتی دور، دور
مداحان و سخنرانان بی سواد است
تا وقتی هزار ساعت
نشستن در این سخنرانی ها و روضه ها ،راحت تر از یک ساعت مطالعه و اندیشیدن باشد
تا وقتی گریه بر
حسین(ع) و فلان نماز مستحبی این گونه تبلیغ شود که ریزاننده همه گناهان است
تا وقتی عید و
عزایمان را تقویم مشخص کند
و...
روزهای بدتری از این
روزها برای جامعه و خانواده و خودمان در پیش خواهد بود.
روزی که امام
زمانمان می آید و در حالی که مسلمانان انکارش می کنند ،غیر مسلمانان به دورش حلقه
می زنند.

و شاید مصداق آن روایت باشیم که بیچاره ترینان گردیم.
که نه دنیا به کاممان باشد و نه آخرت!


88/9/10
6:26 عصر

کار سختی چون نوشتن

بدست روح اله ریاضی در دسته

این روزها نوشتن
بسیار سخت شده.یاد گفته های استاد گرانقدر علامه جوادی آملی می افتم که برای امام
جمعه دو وظیفه بر شمرده بودند.

اول:« مردم صدها
مشکل دارند که باید این را امام جمعه بیان کند و اگر بیان کرد و مشکل مردم رفع شد،
نشانه این است که خوب بیان کرده اما اگر مشکل مردم رفع نشد، امام جمعه نتوانسته
است مطلب را خوب بیان کند.»

دوم:« از سوی دیگر نیز امام جمعه باید در خطبه‌های خود آیات و روایات را
بیان کند و یقینا و عالمانه به آن بپردازد و از نظر علمی و با اخلاص بیان کند و باید
در گفته‌هایش طهارت و قداست وجود داشته باشد.

باید این آیات و روایات به گونه‌ای مطرح شود که بر دل مردم بشیند و چون
حرف از دل طبیب بیرون آید دل‌ها را طیب می‌کند.»

البته که نوشتن در وبلاگ از حیث نوع وظیفه و بسیاری موارد دیگر با خطابت
نماز جمعه متفاوت است اما من هیچ گاه به وبلاگ به چشم عادی نگاه نکردم و همیشه سعی
کردم در مطالبم هدفی را دنبال کنم.و باری به هر جهت نباشم.

وقتی بزرگواری چون علامه جوادی آملی از این عرصه کناره گیری کردند و
بزرگواران دیگری که چاره نه، که بیچاره بودن را در سکوت دیدند.چون، آنچه البته به
جایی نرسد فریاد است...

چون منی چگونه می خواهد به عنوان عضوی از این کشتی طوفان زده به درستی بر
وظیفه خود عمل کند.

البته این ها را ننوشتم تا از عرصه وبلاگ نویسی انصراف بدهم.که به گمانم
اگر خدمت جناب علامه بروم ایشان مرا از چنین کاری نهی خواهند کرد.

بلکه می خواستم بگویم که نوشتن در این زمانه همه اش عسر و حرج است و البته
وبلاگ چون منی وامدار کسی نیست و به هیچ جایی وصل نیست تا برخی بخواهند برایم
تعیین تکلیف کنند.و البته سختی هایی چون از دست دادن برخی دوستان قدیمی و نیش و
کنایه شنیدن ها از مسافران بی نام و نشان و بعضا آشنا کمترین آن هاست.

مطالب زیادی در ذهن دارم که ان شاا... اگر فرصتی بود خواهم نوشت.

یاعلی


88/8/6
12:36 عصر

آقای احمدی نژاد!آرمانهای ما را پس بدهید

بدست روح اله ریاضی در دسته

«آقای احمدی‌نژاد، برای من دلایل بسیار ساده‌ای وجود دارد که تو را بیش‌تر از او دوست دارم. تو برای من یادآور سال ?? هستی. در آن زمان اخلاق، آرمان و از خودگذشتگی برای تغییر زندگی مردم مفاهیمی انتزاعی نبودند؛ چیزهای طبیعی و جزییاتی زنده از روحیه و عملکرد میلیون‌ها جوان معتقد و سالم و راستگویی بودند که می‌خواستند از انقلاب فرصتی فراهم آورند تا طبقه‌ی محروم جامعه شرایط بهتری برای زندگی داشته باشند. بعد از بیست و چند سال نگاه که می‌کنم به وضوح آن اعتراض را همراه با افسردگی درونی تو را درک می‌کنم. تو هم‌چنان بی‌دروغ «ما»ی سال ?? را زنده می‌کنی. من تو را دوست دارم چون نمی‌توانم به خودم راست نگویم که می‌دانم آن‌چه می‌گویی راست می‌گویی. این واقعیت است که در جهان کنونی قله‌های ثروت با دست‌اندازی به پله‌های قدرت جایی برای رشد مردم باقی نمی‌گذارند.»

اینها بخشی از نامه عباس کیارستمی به محمود احمدی نژاد است که در گرماگرم مرحله دوم انتخابات سال 84 رسانه ای شد. آن روزها باور خیلی ها شبیه آقای کیارستمی بود.شعارهایی که آقای احمدی نژاد می داد و نشانه هایی که وجود داشت ما را به این باور رسانده بود که احمدی نژاد ظرفیت پیاده سازی بخشی از آرمانها و دوست داشتنی های ما را دارد و می تواند ما را با زیبایی های عدالت و صداقت و حقایق اسلام و انقلاب مانوس کند.

اما امروز به دلایل بسیاری آنچه ما تصور داشتیم نه تنها محقق نشد که مبتذل و کاریکاتوری و صورت زخمی و دل شکسته در گوشه ذهنمان رسوب کرد و آنقدر مدعی دروغین پیدا کرد که تشخیص سره از ناسره را دشوارتر کرد.

نمی دانم و نمی خواهم قضاوت کنم که آیا اصلا احمدی نژاد به آنچه شعار می داد باور داشت و به خاطر بی تدبیری این بلا را سرش آورد و یا آنکه صرفا آن را نردبانی برای رسیدن به قدرت می دانست و ریاکارانه ما را به بازی گرفت.

عدالت مورد ادعای دولت چگونه محقق شد؟ نگاهی به گفته های مدافعان آن بیاندازید.در آسفالته کردن و برق رساندن روستاها و چاه عمیق زدن و پول پخش کردن ها در مناطق محروم!باد آورده ای که با باد خواهد رفت.

سال گذشته به شهر هرسین در استان کرمانشاه رفته بودم.در خیابان های شهر جوانان بسیاری را می دیدم که دست در جیب مشغول قدم زدن بی هدف بودند.از دوستی علت را پرسیدم و به نرخ بیکاری بالای آنجا اشاره کرد.واقعا اجرای عدالت، بیشتر با جاده آسفالت کردن محقق می شود یا با کاهش نرخ بیکاری و تورم.(که البته هر دو در این دولت نزدیک به دو برابر شد.)

نزدیک سازی بی قاعده حقوق مستخدم مدرسه با مدیر همان مدرسه چه سنخیتی با عدالت مد نظر اسلام دارد؟

آن روزها دوستی می گفت که چون این دولت با شعارهای بزرگ و مقدسی به عرصه آمده ،زمین خوردنش منجر به بی اعتبار شدن آن شعارها می شود.من که کمک به دولت را در آن دوره که دانشجوی لیسانس بودم در افزایش دانش و سواد می دانستم.اما بسیاری از دوستان علم و صنعتی ام که گاه حتی لیسانس هم نگرفته بودند ،به قسمتهای مختلف دولت رفتند و در پستهایی قرار گرفتند که بر قامتشان بلند بود.

حالا هم برخی از همان ها امثال بنده را شماتت می کنند که چرا آرمانهای به یغما رفته مان را از این دولت مطالبه می کنیم؟

ای کاش آرمان های ما فانتزی و دست نخورده و حسرت بار در کنج پستوی دل و ذهنمان می ماند و این گونه به دست بی تدبیران بی تقوا به تاراج نمی رفت.

88/8/4
12:40 عصر

فیلم 300 ایرانی!

بدست روح اله ریاضی در دسته

فیلم 300 را هیچ گاه ندیدم.برخی دوستان فیلم بازم هم تحریمش کردند،آنها هم که دیدند حس خوبی نداشتند.از خشونت و وحشی گری که از ما ایرانیها به نمایش می گذاشت.

قطعا مردم کشور ما به مانند مردم اکثر کشورهای دنیا دوست ندارند تصویری خشن و هتاکانه از آنها به دنیا معرفی شود.به خصوص ملتی که با حافظ و سعدی و مولوی می شناسندش و هنوز که هنوز است پز تمدن چند هزار ساله اش را می دهد.

فیلم 300 ساخته هالیوود بود و در راستای سیاست های آمریکا ساخته شده بود ولی فیلم خبرگزاری فارس که بنا بر گفته مسوولانش کاملا واقعی و real  است را چه می شود کرد.

بعد از دیدن آن فیلم همان حسی به من دست داد که برخی بعد از دیدن فیلم 300 بهشان دست یافت.

یک عده در هول و فشار و عربده کشی شعار مرگ بر منافق و مرگ بر ضد ولایت فقیه می دهند و عمامه آقای کروبی از سرش می افتد و در سکانس آخر هم با لنگه کفش بدرقه اش می کنند و کلی هم با آب و تاب از آن تعریف و تمجید می کنند و امثال آقای سلیمی نمین آنرا نشانه رشد مردم ما معرفی می کنند.

من تعدادی از کسانی که بازیگران این فیلم بودند و الان در رسانه های وابسته به دولت به نان و نوایی رسیده اند را می شناسم.می دانم که قطعا با انگیزه های بعضا دینی و با توجیه انجام وظیفه و تکلیف این کارها را انجام دادند.بعضی هایشان هم منتظر انتقام گیری از واقعه ای بودند که برای آقای صفار هرندی در دانشگاه تهران اتفاق افتاد.

من یکی با انجام این قبیل کارها کاملا مخالفم.چه طرف مقابلت جرج بوش باشد و چه آقایان کروبی و صفار.

اما از همه بیشتر نگران آن وجهه ای هستم که با دیدن این فیلم در نگاه تماشاگران خارجی از مردم کشور ما پیدا می شود.

شما خودتان را بگذارید جای یک شهروند غربی .واقعا با دیدن چنین سطح تمدنی حتی شایعه بمب اتم داشتن چنین کشوری برای تان چقدر هشدار دهنده است.

از آن طرف ما تنها کشوری هستیم که با اکثریت مطلق شیعه داعیه معرفی اهل بیت را به دنیا داریم.

ای کاش این دوستان عزیز که خیلی هایشان هیاتی هستند کمی بیشتر با سیره اهل بیت (علیهم السلام) اشنا می شدند و اگر واقعا چنین برخوردهایی را از آنان سراغ دارند بفرمایند تا شاید ما هم به کسوت حمله کنندگان و کفش پراکننان در آمدیم.


88/7/29
10:58 صبح

آبونمان شرکت های خصوصی!

بدست روح اله ریاضی در دسته

آبونمانی که مخابرات از شرکت های ارائه دهنده خدمات ADSLمی گرفت ماهی سه هزار تومان بود.

دو سال پیش قانونی به تصویب رسید که مخابرات آبونمان را بکند هزار تومان.مخابرات هم مقاومت می کرد تا کار به دادگاه کشید و مجبور شد فتیله را پایین بکشد.

به سایت شرکتی که از خدماتش! استفاده می کنم که رفتم ،دیدم هنوز آبونمان سه هزار تومان است.

تعجب کردم !

تا اینکه بعد از مدتی لطف کردند این توضیح را پایینش زدند که هزار تومان آبونمان مخابرات و دو هزار تومان آبونمان شرکت!


88/7/28
3:19 عصر

چرا با طرح تحول مخالفم؟

بدست روح اله ریاضی در دسته

برای یکی از دوستانم مقاله فواد صادقی در مورد طرح تحول را فرستاده بودم.در جوابم نوشت:«به نظر شما موضوع هدفمند کردن یارانه ها که اجراش از زمان اقای هاشمی مطرح شد و هیچ کس هم نمیتونه منکرش بشه و حالا اینا میخوان اجراش کنن بده؟
برادر من شما تحصیلکرده ای
با این وضعیت بودجه ای و یارانه ای چند سال دیگه اصلا به قول یارو نمیشه بودجه بست
کاش اقای فوادصادقی جرات داشت یه کم به پیشینیان گله میکرد که چرا وقتی که زمان شما میشد این طرح را اجرا کنین نکردین وگذاشتین امروز با این همه درد ورنج اجرا بشه»

من هم مجبور شدم در جوابش یک سری حرف ها را با زبان ساده بگویم.که در ادامه آوردم.

من اتفاقا با اجرای این طرح مخالفم

به عنوان یک تحصیل کرده هم مخالفم

هم به عنوان کسی که در این مملکت زندگی می کنه

و با خیلی از آقایان موافق این قبیل طرح ها نشست و برخاست کرده
 
سوال اصلی اینه که هدف از اجرای چنین طرحی چیه؟

مهمترینش اینه که دولت پولش کم اومده و می آید

سوال اول

دولت با پول چی کار می کند؟

دولت نهم نزدیک 300 میلیارد دلار در آمد نفتی داشت

حداقل نسبت به الانش که خیلی بیشتر بود

با اونها چی کار کرد؟

جاده آسفالت کرد.استادیوم ساخت

رفت مناطق محروم تراول داد

البته کارهای مثبتی هم کرد

بر منکرش...!

ولی کلا دولت ها در کشور ما وقتی فقیرترند بهتر کار می کنند.

دولت خاتمی با نفت 10 دلار تورم رو رساند به 10 درصد

احمدی نژاد با نفت 100 دلار رساند به 25 درصد

تاریخ به ما می گوید دولت ها بلد نیستند با پول درست کار کنند

علتش را گفتن یک مطلب بلند بالا می خواهد

سوال دوم

ملاک ازاد سازی قیمت ها چیست؟

بله

اکثر کشورهای دنیا نظام یارانه را برچیده اند و تازه در کشوری مثل انگلیس رویش مالیات هم می گیرند

اما قیمت ها و وسایل مصرفی ْآنها چگونه اند

کسی تو کشور ماکه برق و بنزین نمی خورد؟

وسایلی که همین دولت به خورد مردم داده این اقلام را مصرف می کنند

مثل ماشین

شما شک داری بی کیفیتی و پرمصرفی ماشین های داخلی را

ارزونترین ماشین خارجی هم که بالای 25 میلیونه

به خاطر تعرفه های کلانی که بر آن می بندند

بقیه مردم که اکثریت نسبتا مطلق هستند مجبورند ماشین بی کیفیت داخلی را بخرند

چون ما می خواهیم خودمان ماشین بزنیم

چرایش به حکومت و دولت بر می گردد نه مردم

کافیه قیمت ها را عادلانه کنند تا ببینند اقبال به ماشین داخلی در چه حدیه

پس حکومت می آید ماشین بی کیفیت را آن هم گران به مردم می فروشد

بعدش می آید می گوید که کجای دنیا یارانه می دهند؟

و یادش می رود که کجای دنیا ماشین بی کیفیت می دهند؟

می شود سرنا را از سر گشادش زدن

می شود هم از توبره خوردن و هم از آخور

مثال بعدی برقه

بخچال و تلویزیون و دیگر وسایل برقی تولیدی ما در چه رتبه ای از لحاظ مصرف انرژی قرار دارند

چه کسانی جنس های بی کیفیت چینی را به داخل وارد می کنند؟

چرا دولت جلوی آن را نمی گیرد؟

دوباره همان مثنوی ماشین اینجا هم اجرا می شود

از آن طرف می شود بفرمایند قیمت برق در دنیا چقدره ؟

ما برقمان را چقدر به دیگران می فروشیم و یا  از آنها می خریم؟

نصف این رقم تقریبا

پس چرا به مردممان می خواهیم گرانتر بفروشیم

چوب بی تدبیری و بی کفایتی وبهره وری پایین ما را باید مردم بخورند؟

کلی حرف در این مورد هست ولی برای خودشان هم مشخصه که دارند فشار زیادی به مردم می آورند

و الا آقای نادران چه لزومی دارد از مردم بخواهد که تحمل کنند

سخن به درازا کشید

مدیران و مسوولین ما عادت کرده اند به فشار آوردن به مردم

و روزی خواهد رسید که این فشارها طاقت ها را طاق کند

و چه شود...؟


88/7/26
1:17 عصر

وحدت حول رهبری چقدر شدنی است؟

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

یک کتاب بسیار معروفی بین علاقمندان به مباحث ارتباط و رسانه وجود دارد به نام«رسانه ،پیام است»نوشته مارشال مک لوهان.

خلاصه حرفی هم که در این کتاب زده می شود آن است که هر وسیله دارای ماهیتی غیرقابل تغییر است و ساده لوحانه است اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن ذات وسایل از آنها توقع داشته باشیم.

این نظریه موافقان و مخالفان بسیاری دارد که یکی از موافقان آن ،که آثارش را مطالعه کرده ام شهید سیدمرتضی آوینی است.مثال جالبی هم می زند که نمی شود در ظرف مخصوص شراب ،گلاب بریزیم و به آن لقب گلاب ریز بدهیم.

به نظر من همیشه کسانی بوده اند که بدون دقت و توجه به این مساله حرکتی را آغاز کرده اند و لذا نتیجه ای جز شکست در انتظارشان نبوده.

این روزها عده ای که به نظر دلسوزتر می آیند در حال تهیه و یا اظهار نظر در مورد طرحی به نام وحدت هستند.شاه بیت اکثر گفته ها هم این است که این وحدت حول مقام معظم رهبری باشد.حالا برخی صرفا همین معیار را برای وحدت معرفی کرده اند و برخی دیگر آن را در کنار معیارهای دیگر نشانده اند.

به نظر می رسد اگر قرار است حول عنصری وحدت صورت بگیرد شرط لازم آن است که آن عنصر خود وحدت بخش باشد. وحدتی که امروز مد نظر طراحان این نظریه است به تبع مسایل و اتفاقت انتخابات اخیر شکل گرفته ،که متاسفانه از نظر من و تقریبا تمام افرادی که می شناسم عملکرد رهبری در این باره وحدت بخش نبود و با کمی اغماض می شود آن را کاملا جانبدارانه و به نفع یک طرف قضیه دانست.

افرادی که به کاندیدایی غیر از آقای احمدی نژاد رای دادند بعید است با اصل این موضوع مخالف باشند.می ماند افرادی که به ایشان رای دادند.من ارادت خاصی به رهبری دارم و لذا دوستانی که از این ارادت باخبر بودند و طرفدار رییس جمهور آن موقع،مدام با حرف و استدلال و سند و مدرک می خواستند به بنده بقبولانند که نظر رهبری بر روی ایشان است.و البته با شواهد و قراین موجود رد این مساله واقعا بسیار دشوار است.

در مورد بعد از انتخابات هم که نمونه ها بسیار است.

یکی اش همان تعبیر که ایشان در مورد چهار نامزد انتخابات بیان کردند و در حالی که در مورد سه کاندید صرفا به سمت های قبلی شان اشاره شد در مورد نفر چهارم چند صفت مدحی هم در ادامه آمد:« این چهار نفرى که وارد عرصه‏ى این انتخابات جدى شدند، همه‏شان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. یکى از اینها رئیس جمهور کشور ماست؛ رئیس جمهور خدوم، پرکار، زحمتکش، مورد اعتماد. یکى از آنها نخست‏وزیرِ هشت سال در دوران ریاست جمهورى خود بنده است. یکى از آنها فرمانده‏ى سپاه در سالهاى متمادى و یکى از فرماندهان اصلى دوران دفاع مقدس بوده است. یکى از آنها دو دوره رئیس قوه‏ى مقننه‏ى کشور بوده است؛ رئیس مجلس شوراى اسلامى بوده است.»(به نقل از سایت رهبری)

و بسیاری موارد دیگر که از حوصله متن خارج است.و اگر کسی می خواست می شود ردیفش کرد.

برای همین از نظر من اگر واقعا هدف طراحان وحدت است باید یا عملکرهای وحدت بخشی از رهبری مشاهده کنیم و یا به دنبال معیارهای دیگری باشیم که ذات وحدت بخشی شان جای سوال نباشد.

88/7/25
10:14 صبح

در مزیت بی خبری

بدست روح اله ریاضی در دسته

هر وقت سفری قسمت می شود.سعی می کنم خودم را کاملا در آن غرق کنم.نتیجه اولش هم این می شود که از دنیای اطرافم کاملا جدا می شوم.دنیای بدون اینترنت و تلویزیون و روزنامه.

دنیای بسیار قشنگی است که گویا مرا به روزهای کودکی و بی خبری و بی اهمیتی عالم و آدم سوق می دهد و این ضرب المثل را در ذهنم تداعی می کند که:«بی خبری ،بهترین خبر است.»

اما با بازگشت دوباره بدجوری وسوسه می شوم که به این دنیای پرخبر و البته بیشتر مملو از اخبار تلخ و آزاردهنده باز گردم.

البته بخشی اش هم اقتضای زندگی در این عصر است و نمی شود از کنارش لایی کشید و بی خیالش شد.

ولی شاید بشود کمی تعدیلش کرد.

در کتاب های دوران کودکی از سختی های زندگی مردمان گذشته زیاد خوانده ام که مثلا کسی به دلیل یک بیماری پیش پاافتاده از دنیا می رفت.

اما واقعا هر چه سختی داشت مردم از لحاظ روانی آرامش بیشتری داشتند.

بالاخره هر دوره ای سختی های خودش را دارد و هر که بامش بیش ،برفش بیشتر.

 


<   <<   51   52   53   54   55   >>   >