سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/12/5
2:34 عصر

کنکور ارشد انتخابات

بدست روح اله ریاضی در دسته

در ادامه مطلب قبلی درباره شباهت های انتخابات اخیر با برخی حوادث، این دفعه به برگزاری کنکور کارشناسی ارشد می پردازم.
کنکور ارشد امسال در روزهای 28 تا 30 بهمن برگزار شد.سر کنکور هم سوالات را جمع آوری می کنند.معاون سنجش هم اعلام کرده که تا 13 و 14 بهمن کلیدها را می دهند.
بعدش یک بازه زمانی برای اعتراض به سوالات می دهند.یعنی شما بدون داشتن دفترچه و حتی کلید دو هفته باید کاملا همه چی را از حفظ داشته باشید و بعدش بروید انقلاب و سوالات را با رقم نامنصفانه ای بخرید و ادامه ماجرا.
اگر یادتان باشد برخی از نهادهای برگزار کننده و ناظر انتخابات اعلام می کردند که هیچ وظیفه ای ندارند تا آمار صندوق به صندوق را اعلام کنند و حتی تا به امروز به برخی اعتراض ها هنوز جواب نداده اند.(به طورنمونه به برخی سوالاتی که در سایت الف مطرح شد)
در نهایت هم مدیران سرفراز و پیروز در مصاحبه با رسانه ها اعلام می کنند که 99 درصد اعتراضات داوطلبان و کاندیداها وارد نبوده.
به تعبیری مرحبا با شما و البته صد مرحبا به داوطلبان و کاندیداهایی که با وجود این دسترسی چکه ای به اطلاعات ،توانسته اند در حدود یک درصد از کار شما غلط بگیرند.
یک زمانی یک آقایی ادعا کرده بود که ما کمترین توقیف مطبوعات را داشتیم.البته بعدا مشخص شد که همون تعداد نشریه توقیف شده،‌مجوزشان را در دولت قبل گرفته بودند و آن دولت آنقدر مجوز نداده بود که توقیف کند.

88/12/5
10:6 صبح

به امید نابودی تفکر ریگی

بدست روح اله ریاضی در دسته

اگرچه هنوز هم نفهمیدم که کجای عملیات دستگیری ریگی پیچیده و سطح بالا بوده، اما دستگیری و به سزای اعمال رسیدن کسی که دست به قتل و ارعاب و ... می زند و تصویری خشن از دین ارائه می کند ، جای تبریک دارد.
امیدوارم که روزی ، ریگی های داخلی و مروجان و مسببان خشونت و قتل و تجاوز هم به سزای اعمالشان برسند و اسلام عزیز از گزند تفکرات طالبانی داخلی و خارجی رهایی یابد و چنین تفکراتی به موزه تاریخ سپرده شود.

88/12/4
12:19 عصر

برنامه دیشب نود!

بدست روح اله ریاضی در دسته

برنامه دیشب 90(سوم اسفند) حاوی مناظره ای در مورد یک اتفاق ساده ورزشی بود که احتمالا برای بسیاری از فوتبال دوستان هم اهمیت چندانی ندارد.اما آنچه آن اتفاق ریز را برجسته می کند، شباهت آن با اتفاقات بزرگی است که سالها در کشور ما رخ می دهد.
مساله اصلی  انتخابات رییس هیات فوتبال استان تهران بود.
یک طرف دبیر هیات فوتبال تهران و طرف دیگر کاندیدایی که انصراف داده بود و معتقد بود که انتخابات قانونی نبوده.هر دو طرف هم در جایی حرفشان درست بود و در جایی غلط.
اما شباهت اصلی این انتخابات که می خواستم آن را بگویم در این بود که به قول کاندیدای انصراف داده ، انتخاب نبود بلکه انتصاب بود.شخص ظاهرا انتخاب شده که مورد حمایت فدراسیون و عناصر دارای قدرت بود،‌توانسته بود تمام 19 رای اعضای شرکت کننده را به دست بیاورد.فردوسی پور هم گفت که در انتخابات یکی از فدراسیون ها(احتمالا اسکیت) هنوز رای گیری به پایان نرسیده و آرا اعلام نشده بود، پلاکارد تبریک فرد انتخاب شده را نصب می کردند.این دو مورد شما را به یاد انتخابات اخیر ریاست جمهوری نمی اندازد؟
البته نماینده فدراسیون  اعلام کرد که انتخابات تمام شده و از تمامی افراد دعوت کرد که برای اعتلای فوتبال تهران و ... بیایند و همکاری کنند.
نمی دانم آدم های در ظاهر بزرگ از روی کوچک ترها کپی برداری می کنند یا رفتار بزرگترها را کوچک ترها به دید درس می بینند که این قدر همه چیزمان به هم می آید و بعضا با هم مو نمی زند.

88/12/3
10:15 عصر

ببخشید!

بدست روح اله ریاضی در دسته

ببخشید که تا به امروز نتوانستیم از این حس دلسوزی لعنتی رها شویم و بی خیال قضیه شویم.
ببخشید که نمی توانیم چشممان را بر روی حقیقت ببندیم و اهل «بصیرت» خطاب شویم.
ببخشید که عقلمان را تعطیل نکردیم و نیفتادیم دنبال این و آن و «زنده باد» و «مرده باد» نمی گوییم.
ببخشید که تا به حال نتوانستید با رسانه میلی و ارتش سایبری و بگیر و ببندهایتان ، فکر و ذهن ما را به همان جایی ببرید که می خواهید.
ببخشید که آمارهایتان را می خوانیم و احتمالا به این نتیجه می رسیم که وضع آن قدرها که شما می گویید خوب نیست.
ببخشید که اعتمادمان را نسبت به شما از دست داده ایم و هر چه تلاش کردیم عمل اعتماد زایی از شما مشاهده نکردیم.
ببخشید که کر و کور و لال و احیانا خر نشده ایم و هنوز از نعمت حیات برخورداریم.
ببخشید که همه استدلال هایتان را می شنویم و بعدش جواب تان را از همان چه به ما آموختید می دهیم.
خلاصه هر چه بدی و خوبی از ما دیدید ، حلال کنید و به بزرگواری خودتان ببخشید!


88/12/1
10:1 صبح

هدف نزول قران؟

بدست روح اله ریاضی در دسته

این روزها مشغول خواندن کتاب«ولایت فقاهت و عدالت» آیت الله جوادی آملی هستم؛ می گفتند به زندانی های بعد از انتخابات هم این کتاب را داده اند تا بخوانند و به ولایت فقیه بصیرت! پیدا کنند.
اعتراف می کنم که یکی از بهترین کتاب هایی است که در این موضوع مطالعه کرده ام؛ هم بار استدلالی و کلامی و نقلی قوی تری دارد، هم به روزتر است و هم خالی از برخی تعصب های متداول و بی سوادانه.
نکته جالبی هم که این روزها خیلی به چشم می آید این است که می بینیم با بسیاری از دوستان و حتی مباحث اولیه این کتاب؛ که شامل اصول و مبناها است، با هم متفق القول هستیم اما در نتیجه گیری گاه به دوسوی کاملا متضاد و گاه مغرضانه و دشمن مدارانه کشیده می شویم.
بسیاری از دوستان دیروز من که تا دو ماه قبل از انتخابات خودشان ادعا می کردند که از هم صحبتی و هم نظری با من خسته نمی شوند، این روزها در معدود دقیقه های همراهی مان ، طعنه و کنایه و سکوت تحویلمان می دهند.
چرا؟
بارها با برخی دوستان که صحبت می کنم و در ابتدا برخی گزاره های منطقی و اصولی را مطرح می کنم، خیلی بی صبرانه می پرسند:«آخرش چی می خوای بگی؟»
اگر آخرش بشود نقض اندیشه و رفتار آنان ،‌متعصبانه همه را به باد انتقاد می گیرند و اگر بشود تایید و مدح رفتارشان ،‌که به به و چه و چه شان و اینکه «آخرش به درستی راه ما اعتراف کردید» شان مرتب تکرار می شود.
به نظر می رسد این روزها غیرت و تعصب کورکورانه که بعضا فاقد حداقل های منطقی و دل خوش کنک است،و یا آتو ندادن دست طرف مقابل ،باعث شده که نتوانیم دو کلام حرف حساب و بدون تعصب بزنیم و این دشمنی هایی که گاه هیچ منفعتی هم برایمان ندارد،‌ فضای جامعه را به سمت نقطه ای نامعلوم سوق می دهد.
آقای جوادی در صفحه سی و هفت کتاب ولایت فقاهت و عدالت آورده:
«آزادی اندیشه، در قالب امر به تفکر،تعقل ،‌تدبر ، و مانند آن،‌ در بیش از سیصد آیه از آیات قران کریم مطرح شده است و مهم تر آنکه ذات اقدس اله، نزول قرآن را، برای هدف تعقل و تدبر معرفی می نماید:«انا انزلناه قرانا عربیا لعلکم تعقلون»(سوره یوسف ،آیه دوم)»

88/11/26
10:16 صبح

تصویر زنده ای برای دل

بدست روح اله ریاضی در دسته

شبکه های مختلف تلویزیون ،‌حرمت را زنده کرده اند در قاب تصویر.
اگر تو زنده شده ای و این مجریان و روحانیون و مداحان و ... از تو می گویند و در کنار تصویر زنده ی حرمت،‌راه و مرام و گفتارت را زنده می کنند، ‌پس چرا حال و روز این روزهای ما شب تاریکی را می ماند که تک ستاره های سوسو زننده اش هم به سوی مرگ سوق داده شدند.
ای کاش برای یک روز هم که شده در اعمال و رفتار ما، در افکار ما و از همه بالاتر در قلب ما زنده شوی و این میلیونهایی که چشم به حرم تو دوخته و یا در صحن با صفایت قدم می زنند ،برای 24 ساعت امام رضایی شوند.
50 میلیون را که ضرب در 24 ساعت می کنم ،‌رقم بزرگی می شود که اگر روزی محقق شود، نیازی به تصویرهای زنده مجازی و بعضا بدون محتوا نیست.
امسال نمی گویم به من نگاه کن؛‌که کرده ای ،‌بلکه می خواهم که همت و تفکر و بصیرتی عطاکنی که از اثرات نگاهت محافظت کنم ،تا شاید در قلعه ی استواری که نویدش را دادی و اسم رمز ورودش شما هستی وارد شویم و از این روزهای ناخوشایند برای ساعاتی هم که شده، رها و آزاد.

88/11/24
7:23 عصر

از نوشتن ماعصبانی باش

بدست روح اله ریاضی در دسته

فوادصادقی را هم گرفتند.امثال فواد صادقی اگر چه منتقد وضع موجود بودند ،ولی همه جزو نظام اند و بارها وفاداری شان را به نظام،‌ با چشم غیر مسلح دیده ام.
به نظر می رسد فضای رسانه ای در ایران جزو خطرناک ترین قسمت هاست و حاکمیت خیلی به آن حساس است و با کمترین انحراف و یا نوشته و خبر ناخوشایندی ، اصحاب رسانه را با شدیدترین برخوردها مواجه می کند.
بارها شنیده ایم که خانواده فلان زندانی را تهدید کردند که اگر فلان موضوع را رسانه ای کنید،‌ دیگر همسرتان را نخواهید دید.
محمدنوری زاد را وقتی گرفتند که در وبلاگش نوشت و البته مشتری پیدا کرد و حتی آن ور آبی ها مطالبش را نقل کردند و آمار وبلاگش بالا و بالاتر رفت.
علی اشرف فتحی عزیز هم به همین گونه.محمدمهاجری (سرمقاله نویس گذشته کیهان) هم وقتی سایتی آن ور آبی به یک مطلبش لینک داد و حتی آن مطلب را هم حذف کرد،‌ باز وبلاگش فیلتر شد.
همه اینها یعنی اینکه یا حرف نزنید و یا حرفی را بزنید که ما می خواهیم.
یعنی برخی ها می خواهند در 70 سال پیش و به تعبیر مک لوهان با رسانه های گرمی چون رادیو، جامعه را به پیش ببرند و جلوی رسانه های سردی چون تلویزیون و ماهواره و اینترنت را با حذف و سانسور و پارازیت بگیرند.
قطعا چه و چگونه نوشتن هم مهم است ،ولی حالا که برخی از نوشتن افرادی که بیش از برخی از مدعیان امروزی وفاداری شان را به نظام اثبات کرده اند هم می ترسند ،می شود نوشتن محض و البته درست را هم توصیه کرد.حالا که بعضی ها از این نوشتن ها هم می ترسند جمله شهید بهشتی را می شود با کمی تغییر حواله شان کردکه: « از نوشتن ما عصبانی باش و از این عصبانیت....»

88/11/21
10:13 صبح

گذشت آن روزها

بدست روح اله ریاضی در دسته

گذشت آن روزها، که هر چه دستمان می دادید می گرفیتم، به عشق اینکه روی دوشتان برویم و از آن بالا، جهان را سیر کنیم
گذشت آن روزها،‌ که راهپیمایی ها و نمازجمعه ها پر بود از شکلات و خوراکی و نوید آنچه دوستشان داشتیم
گذشت آن روزها،‌ که هر چه در کتاب دینی مان می نوشتید ،‌بی چون و چرا حفظ می کردیم و امتحان پس می دادیم
گذشت آن روزها،‌ که به شما نگاه می کردیم و نمازمان را عینا از رویتان تقلید می کردیم
گذشت آن روزها، که تاریخ انقلاب را برایمان هر گونه که می خواستید تعریف می کردید و می خواستید از ما یک انقلاب پذیر بسازید
گذشت آن روزها،‌ که ما زمین آماده و خاک حاصل خیزی بودیم که شما باغبانش شده بودید و هر چه در آن می کاشتید،‌ به بار می نشست
اگر امروز کاشته دیگری را می بینید و مدام از خودتان می پرسید که چرا با آن همه کار و تلاش ، محصولتان به جای امید،‌یاس شده. به جای آرمان طلبی،‌واقع گرایی شده ،‌به جای اعتماد،‌شک و پرسش شده و....
جوابش را باید در خودتان جستجو کنید.

ببخشید که با صراحت و این گونه پرعتاب ، به گونه ای که احترام بزرگی و کوچکی متداول زیر سوال برود ،‌جوابتان را می دهم
شما باغبان خوبی نبودید.
شما خواستید فرزندانتان به مانند شما باشند در بسیاری از زمینه ها ،و یادتان رفت که فرزندانتان را برای عصر خودشان تربیت کنید
و البته خواستید که چون شما پرسش نکنند و ندیده بپذیرند و اعتماد کنند و عقلشان را بدهند دست شما.
ولی نتوانستید با استدلال های پفکی تان ،‌نسل پفک و چیپس و پاستیل ما را مثل پاستیل هایی که به دندان می چسبند و ذره ذره شان استحکام و به هم پیوستگی مثال زدنی دارند ،‌در آورید.
شما با احساستان انقلاب کردید و جنگیدید و شعار دادید.
و ما جیب پر پول و دروغ و ریاکاری و نفس وسط معرکه تان را دیدیم .

آی نسل انقلاب و جنگ و شور و حال تخلیه شده!
تا به امروز همه راهپیمایی هایتان را دربست می آمدیم و پرسش نمی کردیم از آنچه باید می پرسیدیم
اما امروز طلب همه ی آن خستگی ها و دودخوردن ها و گشنگی کشیدن ها و فشارها و له شدن ها و ... را از شما مطالبه می کنیم
آیا واقعا قرار بود ما به جمعی کوچک تر و نفهم تر و بی تقوا تر از خودمان که این چنین اند و همه جا رسوخ کرده اند و پایه های اسلام عزیرمان را باریک و باریک تر می کنند،‌کولی بدهیم؟
خسته شدیم از کولی دادن های متداول
از سوالهای بی جواب
از احساس بدون عقل
و از اسلامی که آن گونه ساخته اید که نمی تواند از خودش دفاع کند

خدا بیامرزدش.می گفت برخی از این منافقین از ابن ملجم هم بدتر هستند
دیشب وقتی اعترافات خرگوشی دکتر تاجیک را دیدم ،‌از خودم پرسیدم که واقعا کسانی که این کارها را می کنند، از چه کسی در تاریخ منحوسین صدر اسلام ،‌بهتر هستند؟
از شما می پرسم و اگر پاسخی ندارید ،
درسهایی که سالهای نه چندان دور ،در ذهنمان کردید را برایتان واگویه کنم.
خسته شدیم از سوالهای بی جواب
از احساس بدون عقل
و از اسلامی که آن گونه ساخته اید که نمی تواند از خودش دفاع کند



88/11/18
9:42 عصر

نامه ای برای تاریخ

بدست روح اله ریاضی در دسته

نامه سیدحسن خمینی به آقای ضرغامی بیش از آنکه اعتراض به یک رفتار باشد ،‏اعتراض به یک ایدئولوژی و مبنای فکری است،‏که این روزها به نام حمایت از امام،‏وی را در قالبی خاص ومحدود به ذهنیات و اهداف خودش ترویج می کند.

با آنچه سیدحسن آقا بیان کرده موافقم و نمی توانم به مانند برخی، امام (ره) را فردی تند و خشن و اهل سرکوب و عصبانیت و بگیر و ببند و...؛‏یعنی آنچه در برنامه شاخص تلویزیون و آن هم در برابر گروهی از مردم نشان داده می شود ، ببینیم.

امام خمینی قطعا به مانند اجداد بزرگوارش دارای جاذبه و دافعه است و مصداق آیه ی «اشداء علی الکفار رحماء بینهم»

و بسیاری از سخنانش را باید در شرایط زمانی و مکانی و با صدر و ذیل اش سنجید.

نامه مهم سیدحسن خمینی را می توانید اینجا ببینید.


88/11/17
9:52 عصر

یک سوال از علی مطهری

بدست روح اله ریاضی در دسته

آقای علی مطهری از معدود کسانی است که به نظر می رسد آزادگی اش را از دست نداده .می شود با نظراتش موافق یا مخالف بود ولی نمی شود ادعا کرد که ایشان به خاطر منافع حزبی و فردی ، حرف می زند.
در نامه ای هم که به میرحسین موسوی نوشته سعی کرده از دید خودش مطالبی را بیان کند.اگر چه به نظرم در مورد رهبری نظام نظر شفافی نمی دهد و مدام یکی به نعل می زند و یکی به میخ ، اما سوال اصلی ام از ایشان در مورد قسمتی از نامه اش است که نوشته:«آیا فکر نمی کنید که وضع موجود، دست رهبری نظام و بسیاری از مصلحان مجلس و
قوه قضائیه را برای برخورد با این خاطیان بسته است؟ مثلاً در شرایط عادی
امکان سؤال از رئیس جمهور درباره برخی قانون گریزی ها و رهاسازی و
لیبرالسیم فرهنگی وجود دارد اما اکنون چون این گونه اقدامات قانونی،
همراهی با سران معترض و موجب تشدید بحران تلقی می شود، زمینه پذیرش آن در
میان نمایندگان مجلس و مردم ضعیف است. (البته اینها به معنی نفی نقاط مثبت
و تلاش صادقانه این دولت نیست.)»
اگر ماجرای سوال از رییس جمهور به خاطر اظهارات آقای مشایی ؛که اتفاقا خود آقای مطهری پیگیر آن بود ،‌اتفاق نیافتاده بود شاید می شد حداقل به صورت ادعا،‌این چنین سخنانی را بیان کرد، اما همه به خاطر دارند که در آن موقع ؛ در حالی که سوال از رییس جمهور  حق قانونی نمایندگان بود،‌چه اتفاقی افتاد و چگونه این حق قانونی ،‌مسکوت ماند.
نکند در آن زمان آقایان موسوی و کروبی مشغول بیانیه دادن بودند و نکند بسیاری موارد دیگر که حتی مجلس نتوانست در مورد تغییر ساعت کار در ماه رمضان، ‌گم شدن یک میلیارد دلار، تاخیر در ارائه لایحه های بودجه ، پایان یافتن مهلت معرفی وزیر اقتصاد و ...به وظیفه قانونی اش عمل کند و یا دستهای پیدا و پنهان مانع شدند و یا مجلس ضعیف توانایی اش را نداشت را ،آقای مطهری فراوش کرده اند.
برای آقای مطهری احترام زیادی قائلم ولی بی انصاف نباید بود و همه تقصیرها را گردن اقایان موسوی و کروبی انداخت.
مشکل از جای دیگری است ...

<   <<   46   47   48   49   50   >>   >