در فیلم های غربی بارها مشاهده کرده ایم که ماجرای اعتراف کردن مسیحی ها پیش کشیش را به سخره می گیرند.به طور نمونه در فیلمی که طنز بود یکی از شخصیت ها مدام به پیش کشیش می رفت و اعتراف به گناه یکسانی می کرد و این گونه نشان داده می شد که این اعتراف صرفا برای راحت شدن از عذاب وجدان است.اما نوع گناه یکی بود و مدام در برابر افراد مختلف و در زمان های مختلف تکرار می شد.
من سال هاست که در شب های ماه رمضان ، چند شبی به یکی از مجالس مناجات می روم.در این بازه حداقل ده ساله ،سالی نبوده که در آن مجلس تذکراتی در باب اینکه هنگام آمدن به مناجات موجب اذیت و ازار خانواده و همسایگان و ... نشوید ،نشنیده نباشم.همیشه هم این تذکرات در پی یادداشت هایی بوده که به مسوولین جلسه داده شده.یعنی کسی که به مناجات در شب های ماه رمضان می آید که عملی در نهایت مستحبی است این قدر نمی داند که نباید در راه آن به مردم ازاری که عملی قطعا حرام عقلی و شرعی است دست بزند؟
من که باورم بر این است که بسیاری از افرادی که به این مجالس می آیند واقعا هدفشان توبه حقیقی و تهذیب نفس و حرکت در مدارج بالای عبودیت نیست.بلکه آنان به مانند تمامی افراد بشر نیازهایی دارند و محتاج سرگرمی هستند.
10:12 صبح
دین و سرگرمی(2)
بدست روح اله ریاضی در دسته
10:44 صبح
دین و سرگرمی(1)
بدست روح اله ریاضی در دسته
دین و مذهب می تواند کارکردهای متفاوتی داشته باشد که شاید یکی از مهمترین آنها سرگرم کردن انسان است.البته من شک دارم که در دایره ادیان ابراهیمی چنین کارکردی به آن گونه که خواهم نوشت در دین لحاظ شده باشد.
الان نزدیک ماه رمضان هستیم و دوباره چهره جامعه ما دینی تر و اسلامی تر خواهد شد.جمعی از مردم روزه می گیرند و سحری و افطاری دادن باب می شود و شب ها هم بساط مناجات و برنامه های سی شبی فراهم تر می شود و در شب های قدر به اوج خودش می رسد.
بنابر آمارهایی که خیلی هم نمی شود به آنها اتکا کرد آمار برخی جرایم کاهش پیدا می کند و البته برخی موارد هم افزایش.
اما هنوز دیری از ماه رمضان نگذشته که دوباره همه چی به حالت سابق خودش بر می گردد و همان منحنی ها و شیب ها را شاهد هستیم.حتی گاه در خود ماه رمضان و بعدش نقاط ماکسیمم هم داریم.مثلا مصرف برخی مواد غذایی در ماه رمضان به یک باره اوج می گیرد.
نتیجه ای که من می خواهم در یادداشت های بعدی به آن بپردازم این است که واقعا چرا با وجود همه مواردی که در مورد ماه رمضان و فرصت های موجود در آن گفته می شود هیچ تغییری در جامعه و حتی تک تک ما رخ نمی دهد و دوباره چرخ بر همان منوال می چرخد.
12:7 عصر
نزاع قدرت!
بدست روح اله ریاضی در دسته
اصطلاح «نزاع قدرت» از آن واژگانی است که برای من اصلا غریبه نیست.
زمانی که می خواستم به دوره دبیرستان وارد بشوم مدارس خوب بسیاری
بودند که همه تکه تکه شده بودند.فلان معلم و مشاور و ... خوب با مدرسه به هم زده
بود و اعوان و انصارش به جای دیگری کوچ کرده بودند.مدرسه ای که من در آن درس خواندم
، ما دوره آخرش بودیم و از هم پاشید.بعدها در دانشگاه اساتیدی را می دیدم که خانه
به دوش شده بودند و ناگفته پیداست که در عالم سیاست ما هم این جور اتفاق ها دیگر
رنگ اتفاق ندارد و تبدیل به عادتی حسنه شده است.
اگر به ظاهر ماجرا نگاه کنیم ما نتوانستیم برای اهداف خوب و آرمان های
متعالی مان با هم همکاری و همدلی کنیم، کاری که در کشورهای توسعه یافته بسیار راحت
تر از عهده اش بر می آیند.
اما اگر بخواهیم کمی تلخ تر به این مساله نگاه کنیم شاید در پس این
ظاهر خوب و عوام فریبانه افرادی را ببینیم که فقط التزام عملی و زیاکارانه ای به انجام
تکالیف و کسب رضایت الهی و خدمت به خلق دارند ،و در باطن شان مشغول کارهای
ناخوشایندی مانند خیانت و بدگویی و زیر آب زنی هستند.
ما «خود» واقعی مان را در پس «خود»های آرمانی و بزک کرده مان پنهان
کرده ایم و هنوز که هنوز است «پز» اش را می دهیم و نمی خواهیم واقع بین باشیم.
10:48 صبح
تهمت می زنم، قربه الی الله
بدست روح اله ریاضی در دسته
استاد سروش محلاتی بعد از مساله دروغ به واکاوی علت باب شدن تهمت در جامعه پرداخته اند.
روایتی از رسول اکرم اسلام وجود دارد که فرموده اند در برابر اهل بدعت :«باهتوهم
کیلایطعموا فی الفساد فی الاسلام و یحذّرهم الناس»
که تا قرن دوازدهم هجری معنی کلمه باهتوهم را مبهوت ساختن و به گونه ای سخن گفتن و استدلال کردن دانسته اند که طرف مقابل دیگر توان پاسخ نداشته باشد.
اما از آن پس و در ابتدا یک گزینه دیگر را هم به عنوان فرض در کنار اولی گرفته اند که معنی اش تهمت زدن و از حیز انتفاع ساقط کردن است.
یعنی مثلا بگویید طرف اهل زنا و حرام خواری و ...است.(یادم می آید یکی گفته بود معترضان به وضع موجود اکثرشان کشکلات اخلاقی دارند)
که این روزها برخی فقط به همین معنی استناد می کنند
بعد هم نتیجه ای که شهید مطهری به آن اشاره کرده این است که وقتی این باب باز شود بلافاصله یه فردی نسبت بدعت گذاری می دهند و بسم ا...
کافی است نگاهی به فضای رسانه ای بیاندازید و موج خبرهای گفته می شود و شنیده می شود و جاسوسی و پول گرفتن و دعوا و اختلاف و حتی خیانت و بی دینی و دیگر نسبت ها را به مخالفان ببینید.
به طور نمونه این گفته یکی از خطیبان جمعه:
«جنگ
سایبری را جدی بگیرید. با وبلاگ طنز، علمی یا ادبی و یا هک کردن، با هر
وسیله ای که میتوانید به جنگ بروید. هر چه هست الان جنگ است.مسئله جنگ ما
در فضای مجازی به این حد رسیده است که هر کس دستش می رسد با هر وسیله ای که
می تواند متوسل بشود. این را بدانید که مسلم است همانطور که در جنگ برخی
اوقات خلاف شرع ها جایز می شود در جنگ سایبری هم خلاف شرع ها جایز می
شود. یعنی الان شرایطی است که شما با هرچه که به دستتان می رسد بزنید.
ملاحظه هیچ طرف را هم نکنید چون شما نزنید دشمن شما را میزند.»(30/4/89)آیا
لازمة این نظر آن نیست که :
اولا: چون این جنگ محدود به فضای
سایبری نیست و همه میدان های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در برگرفته، پس در
همه حوزه ها در برابر مخالفان می توان از شیوه های خلاف شرع استفاده کرد؟
ثانیا:
چون گوینده این نظر، عادل و متشرّع است و در این میدان نبرد حضور دارد، پس
بر حسب وظیفه برای تخطئه آنهایی که دشمن می داند، از شیوه های خلاف شرع
حتّی در خطبه های جمعه استفاده می کند؟
3:46 عصر
دلم قرص می شود
بدست روح اله ریاضی در دسته
این جملات آقای جوادی را که دیدم دلم قرص شد.بیشتر یقین پیدا کردم که این راهی که برای تعالی و رشد عقلانیت مردم در پیش گرفته ایم نه تنها پسندیده است که در راه انتظارمان برای ظهور هم قرار می گیرد.
«برای چنین ظهوری و ظهور چنین ذخیره ای چندین شرط لازم است که قسمت مهم
آنها شرائط تحصیلی است، نه حصولی. یعنی امت اسلامی باید آن شرائط فرهنگی
را تحصیل کنند. نباید منتظر بود که آن شرائط خود به خود حاصل بشود تا وجود
مبارک ولی عصر أرواحنا فداه ظهور کند؛ معنای «انتظار» تحصیل شرائط حضور و
ظهور اوست. امتی منتظر مهدی موجود موعود سلام الله علیه است که شرایط ظهورش
را فراهم بکند، و گرنه منتظر نخواهد بود!
اوّلین شرط، رشد فرهنگی امت اسلامی است؛ زیرا امام که معارف الهی را
عرضه میکند، وقتی جامعه از رشد فرهنگی والائی برخوردار باشد، بهتر
میفهمد، و بهتر دفاع میکند. نه خود گرفتار جهل و تجاهل خواهد شد، نه
اجازه میدهد دیگران از جهل و تجاهل عوام یا عوام زده سوء استفاده کنند؛
این اوّلین وظیفه است. و دوّمین وظیفه شهامت و شجاعت است در اجرای مَنویات
پیامبر گرامی اسلام علیه و علی آله آلاف التحیّه و الثناء، که در حقیقت
احکام و حِکَم الهی است. این دو اصل را به عنوان بهترین شرایط انتظار و
تحصیل چنین شرایط، اسلام برای ما مقرر کرده است.»
5:41 عصر
راستش را به ما نگفتند
بدست روح اله ریاضی در دسته
راستش را به ما نگفتند یا لااقل همه راست را به ما نگفتند.
گفتند: تو که بیایى خون به پا مى?کنى،جوى خون به راه مى?اندازى و از
کشته پشته مى?سازى و ما را از ظهور تو ترساندند.
درست مثل اینکه حادثه?اى به شیرینى تولد را کتمان کنند و تنها از درد
زادن بگویند.
ما از همان کودکى، تو را دوست داشتیم. با همه فطرتمان به تو عشق
مى?ورزیدیم و با همه وجودمان بى?تاب آمدنت?بودیم.
عشق تو با سرشت ما عجین شده بود و آمدنت ، طبیعى?ترین و شیرین?ترین
نیازمان بود.
اما ... اما کسى به ما نگفت که چه گلستانى مى?شود جهان ، وقتى که تو
بیایى.
همه، پیش ازآنکه نگاه?مهرگستر و دستهاى?عاطفه تو را توصیف کنند، شمشیر
تو را نشانمان دادند.
(بخشی از یادداشت سیدمهدی شجاعی به مناسبت نیمه شعبان)
پی نوشت: منو یاد شعر بچه بودم فکر می کردم خدای قیصر امین پور انداخت.
10:59 صبح
فرمول راه گشای تعهد و تخصص
بدست روح اله ریاضی در دسته
یکی از مواردی که هنوز برای من حل نشده است ترکیب تخصص و تعهد است.یعنی ما برای رسیدن به یک انسان ایده آل برای یک پست و سمت ،به چه میزان تخصص و تعهد نیازمندیم.با قبول این فرض که شخصی با دارا بودن حداکثر تعهد و تخصص در دسترس نباشد.
فرض کنید یکی از عزیزان شما نیازمند عمل جراحی فوری باشد.یک طرف دکتر متخصصی وجود دارد که 99 درصد عمل هایش موفقیت آمیز بوده ولی در حدود 15 میلیون پول عمل می گیرد و در بیمارستانی عمل می کند که چهار بابر بیمارستان عادی هزینه اش می شود.در منتهی الیه طرف دیگر هم دکتر تازه کاری قرار دارد که بسیار متعهد و دلسوز و بچه مسلمان است اما هنوز جوهر مدرکی که گرفته خشک نشده و یا حتی در عمل هایی که اگر کرده باشد،کمتر از نیمی شان موفق بوده اند.
در این بین هم دکترهای وسطی قرار دارند که میزان تعهد و تخصص شان بینابین است.
حالا سوال اصلی این است که شما عزیز بهتر از جانتان را برای جراحی به کدام دکتر می سپارید؟
کشور ما ایران هم در حکم همان عزیزی است که هر روز نیازمند جراحی کوجک و بزرگ است.و برای همین ما مردم با رای دادنمان به دنبال جراح حاذقی هستیم که بتواند این کشور را به سمت صلاح و رشد و تعالی رهنمون شود.
یک جراح ساده زیستی وجود دارد که اگر بهش اجازه دهند حاضر است با پژوی 504 قدیمی اش به سر کار برود و در خانه کوچک و قدیمی اش زندگی کند اما بیش از 300 میلیارد دلار را به گونه ای بر باد می دهد که هنوز نتوانسته اند به کنه آن پی ببرند.
در طرف دیگر هم فرد رفاه طلبی وجود دارد که یک حداقل یک میلیارد از این سرمایه بیت المال را باید خرج او و اطرافیان و زیر دستانش کنیم اما رشدی که در کشور ایجاد می کند چند برابر آن مرد ساده زیست است.
حالا که آدم ساده زیست کاردان نداریم و از آن طرف متخصص هایمان همه به دنبال پول هستند،با چه فرمولی می توانیم هم به دست آوردهای متعهدانه مان پایبند باشیم و از طرفی رشدی که شایسته اش هستیم را تضمین کنیم؟
10:37 عصر
من نمی فهمم!
بدست روح اله ریاضی در دسته
من نمی فهمم چطور در کشوری که حتی در آن سفارت خانه نداریم،نیروهای امنیتی ما این گونه عمل می کنند(مورد شهرام امیری) و بعد در منطقه ای که بارها اتفاق تروریستی افتاده و به دلیل کشته شدن ریگی احتمال انتقام وجود دارد،به این راحتی کشتار انسان ها رخ می دهد و فیلم اش هم از العربیه سر در می آورد.
یا ایران همان آمریکاست و مرغ همسایه غازه.و یا یک جای این حرف ها می لنگد.و یا مشکل از بصیرت ماست
اللهم ارزقنا بصیره
پی نوشت: این مصاحبه شبه طنز را از دست ندهید.جالب است که رجانیوزی ها از جرس ضد انقلاب !مطلب آوردند.
10:17 صبح
قهرمانان افسانه ای!
بدست روح اله ریاضی در دسته
معمولا ما آدم ها در اولین برخوردمان با یک تجربه جدید ،حس آرمان گرایی و ایده آل نگری قوی ای داریم.مثلا پدیده دوست یابی را در نظر بگیرید.خود من در اولین تجربه هایم دنبال کسی بودم که یک جورهایی کپی برابر اصل خودم باشد.علایق مشترک،نگاه مشترک،سلیقه مشترک و خیلی مشترک های دیگر.
اما نتیجه اش بسیار ناامید کننده بود و مجبور می شدم برای این مشترک سازی زورکی کلی هزینه بدهم.البته پیدا کردن دو سه تا رفیق که تاحدی به آدم نزدیک باشند شدنی است، ولی نمی توان حتمی اش دانست.در مورد ازدواج همین را می گویند و در مورد بسیاری موارد دیگر .
زمانی که در کشور ما انقلاب شد به نظرم این حس آرمان گرایی به اوج خودش رسید.اینکه ما متفاوتیم.می خواهیم دنیا را تکان بدهیم.چشم همه دنیا به ماست و همه دست به یکی کرده اند که ما را فشل کنند.که باید در کوتاه ترین مدت عدل علوی را در کشور خود و تمامی جهان پیاده کنیم و ....
این آرمان گرایی در مورد شخصیت ها هم به همان اندازه وجود داشت و کافی بود که کسی شهید بشود تا به مجسمه مسیح تبدیل گردد و نتوان حتی دوران مسوولیت اش را نقد کرد.
به نظر می رسد مدعیان امروزی هم که ادعای زنده کردن ارمان های انقلاب را دارند یکی از مشخصه هایشان همین ترویج افراطی ارمان گرایی باشد.نسل من که تربیت یافته در این نظام هست سال ها با این ارمان ها لالایی شنید و به خواب رفت.اما واقعیت این است که قهرمانان اسطوره ای و شکست ناپذیر کتاب ها و افسانه ها اگر چه پندهای زیادی برای نسل ما داشتند اما نمی توانند بزرگترها را به خواب ببرند و آن چنان مقهورمان کنند که سوال هایمان را بخوریم و با خیالشان خوش باشیم.
3:38 عصر
فقدان نقادی افراد را متوهم می کند
بدست روح اله ریاضی در دسته
«خیلی ها معتقدند که تشکیل جمهوری اسلامی کار سادهای نیست و تنها نباید به
تاسیس آن اکتفا کرد بلکه باید مدام آنرا در معرض نقادی، نظارت و بازبینی
قرار داد؛ چرا که اگر این نقادی و نظارت نباشد، جمهوری اسلامی نقض غرض می
شود و خودش مانع خودش خواهد شد. این یک مساله بسیار مهم است که باید به آن
توجه کرد.
مبنای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی حکایت از وجه دینی، معنوی و اخلاقی آن
دارد، ولی اگر مدام نظارتی بر حفظ و رعایت این معنا نباشد، خود این وجوه
اخلاقی، معنوی و قدسی پرده ای ایجاد می کند که کسی نقد و سوالی نکند و
ناخودآگاه زمینه را برای توهمهای اصحاب قدرت فراهم میکند و صاحبان قدرت
وقتی وارد چنین عرصهای می شوند، بویژه اگر این افراد خودساخته نباشند، امر
به آنها مشتبه میشود که قابلیت ویژهای دارند و برخوردار از یک سرمایه
فرهنگی خاص هستند و به صورت مضاعف شاهد یک توهم خواهیم بود.
این توهم، لااقل در خصوص صاحبان قدرت به افراط میانجامد، به گونهای سیاستهای تندروانه، متوهمانه و جاهطلبانه را در
چنین شرایطی میتوانیم شاهد باشیم، چراکه وقتی نظارت، نقادی، پرسش و آزادی
بیان به حد کافی وجود ندارد خواه ناخواه توهمی ایجاد می شود که این توهم
موجب یک سری سیاست ها و رفتارها می شود که این سیاست ها و رفتارها می تواند
به یک تندروی و افراط بینجامد.
متاسفانه این
مساله بیشتر بر می گردد به اینکه نظارت و نقادی لازم به ویژه توسط جامعه
مدنی و به طور خاص جامعه مدنی دینی ما صورت نمیگیرد ... این توهم می تواند به گونه ای به اقشار
جامعه منتقل شود. افرادی در جامعه هستند که آن چنان فرصت اندیشیدن و تفکر
ندارند و با مفاهیم به صورت کلیشهای برخورد میکنند. هستند کسانی که بیش
از آنکه خردورزی کنند، تحت تاثیر احساس خود قرار دارند و در شرایطی که
نقادی و نظارت لازم وجود ندارد، این توهم و تندروی از سطح صاحبان قدرت به
سطح عموم نیز منتقل می شود.»(بخشی از مصاحبه دکتر افروغ با ایسنا)
درباره
آرشیو یادداشتها
-
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
دی 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
آذر 93
مهر 93
دی 93
دی 94
تیر 94
بهمن 94
یادداشتهای آرشیو نشده
پیوندها
-
ام بی ای
محمدرضا اسدی
حسین حمیدی
حسین دسته باشی
مهدی قمصریان
نجوای من
برداشت های روزانه محسن
آیت خدا ؛مرتضی تهرانی
محمدجواد
مجتبی حاجی قاسمی
محمود
محمدحسین حسینی
دکتر حسن سبحانی
در حیرت
آریان گلصورت
علیرضا
عوام الناس
فریدمدرسی
اسحاق رهنما
دل نوشت
کوروش علیانی
دغدغه های حاجی
جنبش سبز
مسعود دیانی
محسن بیات زنجانی
مجتبی جراحی
سلمان عزیزم
مجید
آنتیک
وبلاگ خودم (بلاگفا)
وبلاگ ازلی ام
تورجان
نانوشته های یک ناشناخته
مه دی
خارج فقه استاد سروش محلاتی