سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/7/1
5:20 عصر

من و این همه خوشی...!

بدست روح اله ریاضی در دسته این روزها که می گذرد شادم...!

این روزها آنقدر اتفاقات خوش برای من و احیانا شما رخ داده که حساب اش از دستم در رفته.

گاهی اوقات واقعا این تغییر رویکردهای اجتماعی را نمی توانم درک کنم. نمی دانم مثلا چرا تا قبل انتخابات آن طوری بود و چرا یک دفعه لحن ها، برخوردها، رفتارها و خیلی چیزهای دیگر 180 درجه عوض شدند.بهتره هنوی زدر همان رویای خوش خودم غرق باشم و بیشتر از این به مساله گیر ندهم!

آخرین خبر خوشی که شنیدم ازدواج دو نفر از دوستان بود. این یکی اگر چه خیلی عجیب نبود ولی خیلی خوب و خوشحال کننده بود. شاید دلیل اش را بعدا گفتم.

این روزها که می گذرد شادم...!


92/6/31
8:1 عصر

کاشکی نباشه!

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست ما عین چی ماست؟

در گیر و دار بحث های خانه سینما در دولت قبل، آقای بهروز افخمی که یک دوره نماینده مجلس بود، گفت که تمام تلاشش را کرده تا در مجلس قانونی در مورد سینما به تصویب نرسد.من با وجود آنکه تمامی دلایل او را شنیدم ابتدا حس مثبتی نسبت به صحبت های او نداشتم.از آن سنخ استدلال هایی که گفته می شد قانون بد بهتر از بی قانونی است و .... اما هر چه زمان گذشت و تجربه آموختم احساس کردم حرف بیراهی نگفته است.

نمونه اخیرش طرح قانون جرم سیاسی است که برخی نمایندگان مجلس تهیه دیدند. سی و چند سال بود که خارجی ها و برخی داخلی ها مدام از نداشتن قانونی متناسب در زمینه جرایم سیاسی در کشور داد سخن سر می دادند و از بی اعتنایی به یکی از اصول قانون اساسی نام می بردند.اما حالا که تلاش مجلسی ها را دیدم با خودم گفتم همان بی قانونی بهتر بود. می دانید چرا؟

اول اینکه حداقل پنج مورد را از طرح مستثنی کرده اند که مذهب و دین، ولایت فقیه، جمهوریت ، اسلامیت و جرایم امنیتی را شامل می شود. جرم سیاسی خلاصه شده به سران قوا و حتی تا کارمندان دولت هم کشیده شده.واقعا همین الان چند تا زندانی این جوری در زندان هایمان داریم و اکثر انهایی که زندانی بودند و صدا کردند آیا جزو همین پنج مورد استثانا شده نیستند؟ اگر هستند که تقریبا همه شان هستند در نتیجه این قانون قرار است چه کاری انجام دهد که قبل از آن انجام نمی شد. فقط الان ادعا می شود که یک اصل معطل مانده هم به سرانجام رسید، صلوات!

دوم تا آنجا که من می دانم فلسفه حضور چنین بندی در قانون اساسی عدم سواستفاده از قدرت در زندانی کردن و تضییع حقوق مخالفان بوده است. سر جمع همه آنهایی که در این قانون به آنها اشاره شده آیا بیست درصد قدرت واقعی در کشور را دارند؟ بعید می دانم. رییس دولت سوگلی وقتی به نفس های آخر رسید حتی نتوانست یار غارش را از فیلتر رد کند و در مقابل رد صلاحیت او سیاست سکوت اختیار کرد!

سوم اینجا دیدم که قانون هیئت منصفه اشاره شده جزو قوانین منسوخ شده است. نمی دانم یعنی سوتی دادند؟

 


92/6/18
12:33 عصر

در مورد شهردار شدن قالیباف

بدست روح اله ریاضی در دسته

اول: این جماعت شکست خورده در انتخابات چقدر به این انتخاب شهردار نیاز داشتند که اخبار سراسری انتخاب شهردار تهران را می کند اولین خبر و ارتباط مستقیم می گیرند با جناب سردار و سوریه و اولین سفر وزیر امور خارجه می روند جزو باقالی ها.

دوم: این رفتارهای خیلی بد که طی دو سه روز اخیر رخ داد و اصول گراها امثال جدیدی و رضازاده را چون خلاف آنها رای داده بودند متهم به فروش رای کردند و اصلاح طلب ها الهه راستگو و دنیامالی را به خاک مذلت نشاندند، واقعا مشمئز کننده بود.این حرف های عابدزاده در مورد فضای زندگی در خارج، خالی از لطف نیست.

سوم: من با شهردار شدن هر دو قالیباف و محسن هاشمی مخالف بودم. گزینه مناسب از دید من می توانست خانم ابتکار باشد که اصلا به مرحله نهایی نرسید.

چهارم: از وقتی آقای هاشمی دوباره به عرصه اول سیاست کشور برگشت مسایلی که حول و حوش وی رخ می دهد را نباید صرفا سطحی و در لایه های رویی تجزیه و تحلیل کرد. ایشان همیشه نشان داده که بر خلاف احمدی نژاد و جریان اصول گرایی، تبحر خاصی درحرکت در لایه های زیرین دارد که انتخاب رییس جمهور نزدیک به ایشان در انتخابات اخیر یکی از بهترین نمونه هاست.

پنجم: انتخاب قالیباف از نظر من محاسن بیشتری برای جناب هاشمی داشت که به برخی از آن مزایا در لفافه اشاره می کنم.

همه افراد مطلع می دانند و قالیباف هم خودش در جلسات خصوصی بارها اشاره کرده است که شهردار شدن وی به انتخاب اعضای شورا نبود. برای همین با وجود عدم همراهی و کارشکنی های دولتی که می گویند بغض اش از قالیباف بیشتر از هاشمی بود، باز هم توانست تصویر مناسبی از مدیریت خود به جای بگذارد و در حالی که آقای هاشمی حتی از ریاست خبرگان و امامت جمعه کنار گذاشته شد، قالیباف شهردار موفق جلوه داده شده ،ماند.

قالیباف در عمل نشان داده که آدم لابی گری است.چرخش دقیقه نود او در مناظره آخر از ولایتی به جلیلی را کمتر کسی به این زودی فراموش خواهد کرد.

پایین کشیدن چمران از ریاست شورا به مراتب سخت تر از انجام این کار برای قالیباف بود. من چگونه باور کنم اصلاح طلبانی که رای جدیدی و رضا زاده را به سمت خودشان برگرداندند، نتوانستند این کار را با دو گزینه لیست خودشان بکنند و آنان سر خود به قالیباف رای داده اند.

شهر تهران از لحاظ هزینه ها وضعیت بغرنجی دارد. در حالی که 30 درصد درآمدهای شهرداری فعلی درآمدهای پایدار بودند، 70 درصد بقیه از طریق روشهای غیرقانونی و یا غیر اصولی به دست آمده اند. به نظر می رسد برخی از این درآمدها مانند فروش املاک شهرداری در دوره اخیر به دلیل تمام شدن آنها کارآیی نداشته باشد و مابقی نیز به دلیل اکثریت یافتن اصلاح طلبان، به راحتی گذشته قابل انجام نباشد.

قالیباف با حمایت های بی حد و حصر و البته رانت های مختلف درست یا غلط برای خودش وجهه ای به دست آورده بود و قطعا در این وضع بغرنج، شهردار بعدی چون نمی توانست از آن حمایت های گذشته بهره مند شود، به چالش شدیدی کشیده می شد.که اگر محسن هاشمی بود، برای خود اقای هاشمی هم بد می شد.

محسن هاشمی در انتخابات شورا رد صلاحیت شد. اما با وجود تمام فشارها کاندیدای شهرداری شد و در مرحله اول برابر با قالیباف رای آورد.با این کار رد صلاحیت او به چالش کشیده شد.

نتیجه: قالیباف الان دیگر شهردار آن جای دیگر نخواهد بود. آن قدرت و رانت قبلی را نخواهد داشت و با رای معناداری که دیروز به او داده شد، خودش به خوبی می داند که باید از کجا حساب ببرد و به کجا حساب پس دهد.

 


92/6/11
12:59 عصر

تغییر زاویه دید

بدست روح اله ریاضی در دسته

فقه و روحانیت ما به امام صادق (ع) بسیار مدیون است. اگر مجموعه روایات این امام و دانشی که ایشان و پدر گرامی شان در بسط آن کوشیدند وجود نداشت معلوم نبود امروز چیزی به نام فقه و مانند آن وجود داشت یا نه.

شاید برای همین است و یا احتمالا یکی از مهم ترین دلایل همین باشد که حوزه ها نسبت به تعطیلی امروز بسیار حساس اند و هر گونه شائبه ای به منظور حذف تعطیلی 25 شوال با عکس العمل مراجع قم مواجه می شود.

در حالی که بر اساس یک سنت نانوشته در عموم شهادت های معصومین سینما و تئاتر و کنسرت موسیقی و نمونه های مشابه آن از یک تا چند روز تعطیل می شوند، و برخی تصمیم گیرندگان دلایلی چون احتمال به گناه افتادن و یا رعایت نکردن شان روزهای شهادت را در تعطیلی برنامه های هنری ملاک قرار می دهند، جاده های شمال ترافیک سنگینی را تجربه می کنند و در عصر روزهای این چنینی یک طرفه می شوند.

این نشان دهنده آن است که قرار نیست با بخشنامه و فراهم نکردن شرایط مردم را به کاری ترغیب کرد. شاید حتی آنچه مورد نظر حداکثری برخی افراد باشد در سینما و تئاتر بهتر لحاظ شود تا سفر شمال و کنار دریا و فلان رستوران و غذاخوری و ... و ترک منکر و رعایت منزلت و حدود شهادت در داخل شهر و مراکز هنری بیشتر رعایت شود تا ساحل دریا.

تعطیلی روزهای مناسبتی مذهبی از جنس عزا و شهادت، و در کنار آن تعطیلی عمده مراکز فرهنگی و هنری به بهانه تعزیت و حضور در برنامه های مذهبی نتوانسته آنچنان که باید کاربرد مناسب داشته باشد و بیشتر به تضعیف نگاه صنعتی و بازگشت سرمایه در فعالیت های هنری منجر شده است.

قطعا، منظور من بازگشایی و اجرای تمام فعالیت ها نیست و قطعا باید حد و مرزی داشته باشد و مثلا آثار طنز از اجرا در روزهای شهادت مستثنی شوند، در مورد ماهیت برنامه های هنری و برخی تناقض های آن با مسایل دینی و شرعی و اخلاقی نیز تردید ندارم. اما وقتی یک مساله را پذیرفتیم و نهادهای مسئول نیز بر کلیت آن نظارت دارند و مجوز می دهند، شاید بهتر باشد که نگاهمان را نسبت به این موارد کمی تعدیل کنیم و 25 روز تعطیلی را به بسیاری از فعالیت های هنری و فرهنگی تحمیل نکنیم.

 


92/6/6
1:24 صبح

در حسرت دموکراسی و قانون گرایی

بدست روح اله ریاضی در دسته

یکی از بحث هایی که همیشه با دوستان طرفدار سکولاریسم و مانند آن داشته ام این است که حکومت مطلوب از دید شما با چه معیاری قابل دستیابی است؟

برخی بر خرد نخبگان و برخی دیگر بر خواست عموم مردم و گروهی بر عوامل دیگر تاکید می کنند.

اما آنچه از صحبت های متقابل نتیجه می شود معمولا مثال هایی است از انچه در غرب رخ می دهد.

جواب من همیشه به این دوستان این بوده که اول: پیاده سازی الگوهای غربی در کشور ما در شرایط فعلی تقریبا محال است.

و دوم: خود آن الگوها گاهی بزک کرده و از دور خوش هستند و سر بزنگاه هاست که می توان صادق بودن الگو دهندگان را محک زد.

شاید دو دستاورد بشری که در مغرب زمین هم بر روی آن تاکید ویژه ای می شود و گاه ما به صورت حسرت باری از آنها یاد می کنیم دموکراسی و قانون گرایی باشند.

این روزها که آمریکا و انگلیس و فرانسه بر طبل حمله به سوریه می کوبند توجه آنها به قوانین جهانی و شورای امنیت و دریافت مجوز حمله به خوبی مشخص شده است. قصد من اصلا طرفداری از هیچ کدام از طرف های درگیر در سوریه نیست ولی اگر قرار باشد که جناب اوباما برای خودش خط قرمز تعیین کند و بدون کسب اجازه شورای امنیت بخواهد به کشوری حمله کند و تاسیسات آن را تخریب کند با کدام قانون جهانی جور در می آید.و سوال این است که آیا بقیه کشورها هم می توانند چنین تصمیمی بگیرند یا هر که زورش بیش ،کارش پیش.

در مورد مساله مرسی هم این سکوت معنا دار و محکوم کردن های بی رمق قابل درک نیست. فردی که در یک فرآیند قانونی و دموکراتیک به ریاست جمهوری رسیده را با کدام اصل دموکراسی بعد از یک سال بر می دارند و محصور می کنند؟ اگر مرسی در انتخابات های بعدی راه تغییر قدرت و مانند آن را می بست و از فرآیند دموکراسی به سمت خودرایی و استبداد حرکت می کرد یک چیزی.یک ساله نسخه پیچیدن و در برابر کودتای شیک و اتوکرده، سکوت کردن چه کمکی به دموکراسی می کند.

همان طور که برخی از طرفداران اسلامی سازی علوم را نقد می کنیم که اول علمت را بساز و بعد بساط برچیدن سایر علوم را برپا کن، طرفداران سکولاریسم هم می بایست ابتدا به یک الگوی مطلوب و کارآمد و وفادار به اصول خود برسند و بعد برای ناکارآمدی الگوهای موجود بر منبر وعظ بروند.

 


92/5/24
11:0 عصر

رای عدم اعتماد به مجلس

بدست روح اله ریاضی در دسته

تصمیم داشتم و دارم کمتر سیاسی بنویسم مگر آنکه مساله واقعا مردمی باشد.رای اعتماد به کابینه به نظرم در وجهه همت بسیاری از مردم بود و با پخش مستقیم آن عملا تعداد زیادی از افراد جامعه درگیر آن شدند. قصد داشتم دو سه مطلب تحلیلی در مورد انتخابات بنویسم که رای منفی مجلسی ها به سه وزیر نشان داد که هنوز وقت مناسبی برای این تحلیل ها نیست.

از وزارت اقای زنگته بسیار خوشحال شدم. به نظرم یکی از ژنرال های واقعی کابینه بود. همین عکس العمل را که می گفتند اخبار سراسری هم آن را پوشش داده، اهمیت انتخاب ایشان را صد چندان می کند. امیدوارم نظامی ها به پادگان ها بر گردند و دست از سر صنعت و اقتصاد و سیاست و ... ما بردارند. البته سخنان آقای توکلی هم قابل تامل بود ولی نحوه بیان و مبنا قرار دادن آن را چندان مفید نمی دانم.

از رای عدم اعتماد آقای نجفی هم خیلی ناراحت شدم.ایشان نیز یکی از ژنرال ها بود که انصافا با وجود تمام انتقادات ،هیچ فردی به صلاحیت ایشان در آموزش و پرورش از دید دوستان فرهنگی بسیاری که دارم، وجود ندارد.

در فضای مجازی دیدم که به برخی صحبت های آقای روحانی نسبت به وقایع 88 واکنش منفی داده شده. واقعا نمی دانم برخی ها چرا از آرمان گرایی بی فایده که طرف مقابل شان هم به آن مبتلاست دست بر نمی دارند و اینقدر می خواهند انتزاعی و سریع به خواسته هایشان برسند.

این ارمان گرایی که امیدوارم واقعا همین باشد و به برخی مسایل پشت پرده و رانت ها و مانند آن آلوده نشده باشد در بین برخی نمایندگان مجلس نیز وجود داشت.آنهایی که گویا دنبال پیدا کردن عیب و برچسب زدن و مانند آن بودند در صورتی که انتخاب یک وزیر به معنای بدون عیب بودن او نیست بلکه انتخاب بهترین افراد از بین گزینه های موجود است.

من نوعی می توانم در انتخابات شرکت نکنم ولی بالاخره هر وزارت خانه ای یک وزیر می خواهد و نمی شود که تا چهار سال بدون وزیر آن را اداره کرد.

در کل، عدم رای اعنماد به سه وزیر کابینه ای که ژنرال های زیادی داشت و افراد آن یا تجربه کافی داشتند و یا تخصص مرتبط البته به جز دو نفر، پیام تلخی به جامعه داد. پیامی که در نهایت به نظرم برای تیم رییس جمهور شیرین خواهد بود. شبیه رد صلاحیت اقای هاشمی.

بعد از حساسیت جامعه نسبت به شورای نگهبان با این اقدام حساسیت نسبت به مجلس هم بالا رفت و آن کاری که احمد نژاد سالها سعی در انجام آن داشت به دست خود مجلس انجام گرفت.تقریبا می شود با قطعیت گفت که مردم در نزاع های آینده ناخواسته طرف دولت را خواهند گرفت و این پاس گل طلایی برای آقای روحانی یک نعمت است.

اولین گام می تواند معرفی وزرای حداکثری برای دو وزارتخانه ورزش و علوم باشد و یا انداختن توپ هدفمندی در زمین مجلس.و بعدها نیز خروج کامل مجلس از دست اصولگرایان...

باید منتظر بود.


92/5/17
9:48 عصر

فرصت خدایی شدن

بدست روح اله ریاضی در دسته

عید فکر همه مبارک

فکر نمی کنم تو عیدهای اسلامی هیچ عیدی به اندازه عید فطر شفع انگیز و مردمی باشد.

صبح که برای نماز عید می روی. در آن ساعت زود صبح تعطیل، شهر را زنده و فعال می بینی.مسجد محل ما در هیچ مناسبتی به اندازه این روز، شلوغ و پر جمعیت نمی شود.

ما خیلی لازم داریم که مناسبت های اسلامی و مذهبی را که مردم هم به آنها اقبال بیشتری نشان می دهند ترویج کنیم و از آن در راه اهداف اسلامی و دینی و انسانی استفاده کنیم.

عید فطر که بر خلاف بیشتر مناسب های مذهبی دیگر، هیچ تفسیر و توجیه سیاسی هم نمی توان به آن چسباند، می تواتد فرصتی برای بازگشت ما به انسانیت و صفا و صمیمیت و کنار گذاشتن دشمنی ها و عداوت های قدیمی و زیانبار باشد.

حالا که خدا با روزه گرفتن 30 روزه که شاید فقط در حد نخوردن و نیاشامیدن باشد این گونه به بندگانش عیدی می دهد، چرا ما انسان ها گاهی تا سالیان سال می خواهیم بر کینه و عقده و اصرار برای خطاهای کرده و نکرده طرف مقابل مان پافشاری کنیم.

عید فطر ، عید گذشتن و آشتی است. عید در کنار هم بودن  و خدایی شدن است.

 


92/5/9
12:57 عصر

بالاتر از خود خدا!

بدست روح اله ریاضی در دسته

آقای فاطمی نیا اینجا حرف های بسیار خوبی زده است. همین دو شب قبل داشتم این حرف ها را به یک عزیزی می گفتم. البته با احتیاط و اینکه خدا قهرش نگیره.

اون اوایل جلسه اقا مجتبی اگر زود می رفتیم یا هر کسی خودش دعا و قرآن می خواند و یا با هم حرف می زدند. بعدش دعای جوش را از روی نوار گذاشتند و یک عده هم مسخره می کردند. این اواخر هم برنامه از ساعت 10 شروع می شد و تا نزدیک 3 نصف شب ادامه داشت. نمونه اش را آقای جاودان دارد هنوز.

البته ما تقریبا با آقا مجتبی می آمدیم و مجبور بودیم از روی سر و کله مردم عبور کنیم.مردمی که بیشترشان یا تو چرت بودند یا حوصله شان سر رفته بود و یا به زور نماز و دعا سعی می کردند خودشان را سر حال نگه دارند.

البته من هم مانند آقای فاطمی نیا منکر برخی افرادی که زمینه و حال لازم برای 5 ساعت احیا را دارند نیستم. سال قبل هم یکی مطلبی در این باب نوشتم که برخی از دوستان انتقاد کردند.اما این حال را خیلی در بین مردم نمی بینم به دلایلی.

اینها از صدقه سر مسلط شدن جماعت مداح بر امور مذهبی ماست. هیات یکی از این حضرات ، جماعت از قبل از افطار می آیند و جا می گیرند. خدا خودش رحم کند.


92/5/5
4:3 عصر

مسیحای من (1)

بدست روح اله ریاضی در دسته آقا مجتبی

ماه رمضان های من که هیچ، کل سال من از شب بیست و سوم شروع می شد.هر چه نماز و دعا و ترک و گناه و چه و چه بود یک طرف و نشستن پای صحبت و روضه مسیحای من در شب بیست و سوم یک طرف دیگر. چنان که «بعد منزل نبود در سفر روحانی» آنقدر سریع حرکت می کردیم و اوج می گرفتیم که خودم هم باورم نمی شد. نماز و روزه و بندگی و ... تازه از شب بیست و سوم معنا پیدا می کرد، اگرچه آمادگی اش از شب های نوزدهم و بیست و یکم شروع شده بود.

امسال، من مانند همه سالهای عمرم، خطا و خراب کرده و از خدا گریزان و دل و رو سیاه و ... منتظر شب بیست و سوم هستم. من و مسجد جامع بازار و جمعیت مشتاق و چهار راه سیروس و تهران و ایران و ... همان پارسالی ها هستیم و متاسفانه اگر بدتر نشده باشیم ، بهتر نشدیم.

اما امسال، مسیحا نداریم. واسطه ای نداریم که پیام خدا را به ما برساند که هر شب ماه رمضان صدایمان می زند. که برایمان واسطه ای بتراشد که حتی اهل بیت هم به او متوسل می شدند و باطن لیله قدر است. «یا ایهالعزیز» هایمان را چه کسی به گوش مولایمان برساند؟«یا ارحم اراحمین» هایمان را چه کسی دست ملائکه بدهد تا به عرش ببرند؟ چه کسی آداب دعا را گوشزد کند؟ چه کسی بگوید هم نوع ات را ببخش و خدایی شو؟ چه کسی تواضع کند و به ما التماس دعا بگوید؟ چه کسی هم نوا با عمق وجود ما «خدا خدا» بکند؟ «شتر دیدی ندیدی» را چه کسی در دهانمان بگذارد؟

آقا مجتبی! ما به کوچه های تنگ و تاریک بازار، به شلوغی و «الهی العفو» کناری هایمان و به نوای پیرمردی که خودش را مثل ما می کرد و آن چنان سخن می گفت که باورش می کردیم، عادت کرده بودیم.

آشتی دادن ما با خدا، «یا زهرا» گفتنمان به شکلی که همه وجودمان بلرزد و امضا کردن پرونده ما به خیر و خوبی به دست امام زمان (عج) با شما. این کارها را هر سال شما برای ما انجام می دادی، بیا امسال هم دست خالی برنگردانمان.ما حالا حالا روی شما حساب کرده بودیم.

شما که جواب آن طرف دنیایی ها را می دادی، جواب ما این دنیایی ها را هم بده.

 


92/4/26
3:17 عصر

دایره المعارف رفیق!

بدست روح اله ریاضی در دسته اجتماعی

من طی این سالها، با انواع و اقسام رفقا ،آشنا شدم.

1.      کسانی که مرتب از تو می خواهند که برایشان کاری بکنی و مرام بذاری. این رفقا ، دوستان سختی های خودشان هستند نه تو. اگر به مشکل بیافتد پاشنه در خانه و موبایل و دفتر کارت را در می آورد اما اگر وضع اش خوب باشد و یا آنکه خواسته اش را اجابت نکنی ،اصلا یادی از شما نمی کند. اینها در حقیقت رفیق خودشان هستند و فقط در مواقعی با شما ارتباط دارند که یقین کنند برای شان نفعی دارد.

2.      آنهایی که راه خودشان را می روند. نه خواسته ای دارند و نه خواسته ای اجابت می کنند. در یک دوره ای در مدرسه و دانشگاه و کار و ... با هم آشنا شدید و الان در حد سلام و علیک و تعارفات متداول با هم رفیق هستید. البته برخی هایشان اگر بتوانند کاری برای شما می کنند. اما در این راه خودشان را به زحمت نمی اندازند.

3.      رفقای فصلی. یک مرتبه طلوع می کنند و شاید در یک هفته خاص، بیش از ده بار با آنها صحبت کنی و یک دفعه غروب می کنند و ماه ها ازشان خبری نیست. عمدتا آدم های نامنظمی هستند که نمی توانند برنامه ای برای رفاقت داشته باشند.

4.      دوستان و به تعبیر بهتر همراهان موردی. یک عده پایه کوه و فوتبال و ورزش اند، برخی سینما و تئاتر و کنسرت، گروهی دیگر هیات و .... در این جمع شدن ها خیلی حرف ها می زنید و گاهی جو گیر می شوید و می خواهید سطح دوستی را بالا ببرید ولی زهی خیال باطل.

5.      رفقای مجازی گروه پنجم هستند. حالا فقط نه در فضای مجازی. می تواند یک همسایه و همکار و ... نیز باشد. اطلاعات شما از این آدم ها در حد صفر است. اما اشتراکاتی با هم دارید که اگر موقعی فراهم باشد و همراه هم شوید، از هم فرار نمی کنید. اما خیلی هم سطح رفاقت را بالا نمی برید و جانب احتیاط را همیشه در نظر می گیرید.

6.      رفقای وظیفه ای. این دسته بیشتر در بین بچه های مذهبی و به خصوص قدیمی هایشان از نوع رفقای ابوی  هایمان هستند. بر حسب وظیفه هر چند وقت یک باز تماس می گیرند و حالتان را می پرسند و ....اما کمتر وقتی است که بتوانی گیرشان بیاوری و همراهی و همدلی را تجربه کنی.

7.      تنبل های رفاقتی. اگر همه کارها را شما بکنی. اگر شما بروی، اگر شما برنامه ریزی کنی و  ... وقتی دور هم جمع شدید ، وقتی تماس گرفتی و وقتی ابراز نیاز کردی، می توانی از جواب مثبت شان مطمئن باشی. ولی خیلی اهل کار و تلاش و ... نیستند و لذا با وجود محبت داشتن چندان نمی توانند در امور فیزیکی عصای دست شما باشند.

8.      با مرام های خسته کننده. خیلی بامرام و با معرفت و همه جا رفیق و همراه هستند. اما معمولا شور اش را در می آورند و گیر سه پیچ می دهند. یک وقت هایی آدم می خواهد تنها باشد. یک حوزه هایی نمی خواهد دیگران دخالت کنند و ....گاهی اوقات این دخالت های بیجا کار را به قهر و دعوا می کشاند اما در مجموع از همه رفقای دیگر با محبت تر هستند و می توان گفت انسان دوستی بالایی دارند.

9.      بهترین رفقا از دید من:

1)      راز دار هستند. می توانی به راحتی حرف و مشکل ات را به آنها بگویی .

2)      از لحاظ روانی کمک کننده. حرف زدن با آنها به تو آرامش می دهد. خیلی اهل شماتت و بازگشت به گذشته نیستند.خودشان را جای تو می گذارند و بهترین مشورت ها را به تو می دهند.

3)      همیشه می توانی رویشان حساب کنی. نه اینکه هرکاری خواستی بکنی کمک ات کنند. شاید یک جایی احساس کنند که کارت اشتباه است. اما خیلی صراحتا دخالت نمی کنند و مانع نمی شوند ولی سعی می کنند به گونه ای در کنارت باشند که اگر لازم داشتی کمک ات کنند.

4)      همیشه از حال و روز هم خبر دارید و در سختی ها می توانی وجودشان را احساس کنی. اما در خوشی ها چندان فضا را برای تو تنگ نمی کنند.

5)      حد و حدود خودشان را می دانند. قرار نیست یک رفیق برای تو همسری و پدر و مادری کند. قرار نیست جای آنها به تو مشورت دهد .همیشه به تو می گوید نظر نزدیکان مرتبط با تصمیم ات را هم بپرس.

6)      تو را همان جوری که هستی به رسمیت می شناسند. این مساله در مورد ازدواج و همسرداری نیز بسیار مهم است.

7)      خیلی کمباب هستند.من خودم یک نفر که همه این ویژگی ها را داشته باشد در بین دوستانم ندارم. البته دو سه تا رفیق بسیار خوب دارم که شاید بعدا که بزرگ تر شدیم، بتوانیم برای هم این گونه باشیم. اما دو نفر را می شناسم که برای پدر و مادرم این گونه رفاقت می کنند.

 


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >