89/11/23
11:9 صبح

آقای مهرجویی از شما بعید بود!

بدست روح اله ریاضی در دسته

فیلم جدید داریوش مهرجویی یک ضد حال اساسی بود.بعد از اینکه برنامه فیلم مرتب جابجا شد و در حالی که به همین خاطر سالن چندان شور و اشتیاق لازم را نداشت، فیلم آسمان محبوب هم نتوانست به وجدمان بیاورد.

فیلم ساختاری مستندگونه پیدا کرده و تعلیق آخر فیلم اصلا برایم باور پذیر نبود.همیشه گفتم فیلم های قصه گوی مهرجویی را از فیلم های فلسفی اش بیشتر دوست دارم.این فیلم هم اگر چه در نوع خودش نوآوری هایی دارد که بیماری دکتر را با افکت صدا و اوهام او نشان می دهد اما در بعد شخصیت پردازی و حتی قصه گویی باورپذیر، چیزی در حد کار مهرجویی نشده.اپیزود طهران مهرجویی را بیشتر پسندیدم.

آلزایمر احمدرضا معتمدی فیلم بی پیرایه ولی خوبی است که البته به سمت عالی نمی رود.داستان مناسب و بازی های روانی دارد ولی در مورد موضوع اصلی اش کمی سهل انگاری شده.

امتیاز فیلم های جشنواره تا به امروز:

جدایی نادر از سیمین: عالی

یه حبه قند:خوب

گزارش یک جشن :خوب(با کمی اغماض)

آلزایمر و آقا یوسف و سیزده 59 و ورود اقایان ممنوع و آسمان محبوب: متوسط

مرگ کسب و کار من است: ضعیف

فرزند صبح، سیب و سلما، باد و مه: افتضاح و یا چیزی بدتر از آن


89/11/22
11:23 صبح

اشباع جشنواره ای!

بدست روح اله ریاضی در دسته

بالاخره طی دو روز اخیر با دیدن سه فیلم نسبتا کامل به حالت اشباع رسیدم و اگر بقیه فیلم ها هم نرسد ، با همین سه فیلم جشنواره امسال از بسیاری از سالها بالاتر خواهد بود.

غیر منتظره ترین فیلم این دوره «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی کیا بود.فیلمی بسیار سیاسی که همین سیاسی بودن مهمترین نقطه قوت آن به حساب می آید.مانده ام چگونه به آن مجوز داده اند و ایا در زمان اکران عمومی به همین صورت نمایش پیدا می کند.

دو سکانس اولیه و سکانس راهپیمایی خیابانی که به نظرم بهترین های فیلم بودند با مجموعه ای نچسب به هم متصل شده اند که قرار بوده کپی امروزی آژانس شیشه ای باشد.هر چقدر آژاننس برایمان باور پذیر بود، با شخصیت هایش ارتباط برقرار می کردیم و منتظر بودیم ببینیم آخرش چه می شود، در این فیلم از آنها خبری نبود.اگر در فیلم حاتمی کیا نتوانی آن گونه که باید به شخصیت هایش نزدیک شوی، نتیجه وحشتناکی در انتظارت هست.

من این فیلم را بک کپی ضعیف از آژانس می دانم که حتی نتوانست در حد فیلم هایی چون موج مرده و به رنگ ارغوان مرا با خود همراه سازد. (البته این فیلم را ساعت یک نصفه شب دیدم و شاید خستگی هم کمی در این نظرم تاثیر داشته باشد و با دیدن دوباره بتوانم شجاعانه از این نظرم عدول کنم.)

دومین غیرمنتظره ،فیلم «یه حبه قند» رضامیرکریمی بود که با فضای همیشگی فیلم هایش تفاوت زیادی داشت.فیلم در فضایی پر کاراکتر روایت می شود و یادآور «مهمان مامان» مهرجویی است.فیلم در بستر قصه گویی پیش می رود و چندان حالت تعلیق و اوج و فرودی ندارد. شخصیت پردازی مردها بهتر شده و خواهرها  تفاوت ملموسی نشان نمی دهند و به نظر می رسد صرفا برای اینکه حضور مردها توجیه پذیر باشد به فیلم اضافه شده اند.

فکر نکنم طرفداران میرکریمی این فیلم را گامی به جلو بدانند ولی جسارت کارگردان در پرداختن به فضایی نو و البته نگاهی نه چندان نو، به همراه دقت و تامل فراوان اش در توجه به جزییات می تواند این فیلم را به یکی از شانس های اکران سال آینده تبدیل کند.(بازی نگار جواهریان هم هنوز برایم تازگی داشت و دقیقا به نقش اش نشست)

برخلاف دو فیلم قبل، فیلم اصغر فرهادی اصلا غیر منتظره نبود و در همان سیری پیش می رفت که در فیلم های قبلی او شاهد بودیم.فضای فیلم به «چهارشنبه سوری» نزدیک بود و روایت گری اش ملهم از «درباره الی» بود.

اما همین موارد مرا نگران می کند که فرهادی بخواهد باز هم در این مضمون و با این نگاه فیلم بسازد که به نظرم تا حدی به انتهای راه نزدیک شده است.فیلمنامه «جدایی نادر از سیمین» بهترین فرهادی تا به اینجا بوده و بازی ساره بیات و شهاب حسینی بهترین نقش دوم های امسال، اما بازی معادی و لیلا حاتمی را نپسندیدم.

فیلم در کلاس جهانی ساخته شده و آنقدر به تک تک نماها توجه شده که وقتی در آینده به علت پخش آنها می رسی یاد جمله معروف هیچکاک می افتی که می گفت اگر در یک نما تفنگی را روی دیوار نشان می دهی در نمایی بعدی باید با آن تفنگ شلیک کنی.

من انرژِی «درباره الی» را بیشتر پسندیدم.

 


89/11/20
11:2 صبح

درازها و کوتوله ها

بدست روح اله ریاضی در دسته

تفکر مدیران دولتی در دو دولت اخیر بیشتر اطراف درازها و کوتوله ها می گردد.و در این بین متوسط ها هستند که هر روز به مسلخ می روند و قربانی می شوند.حالا فرقی هم نمی کند که این مدیران در کدام عرصه باشند؛سیاسی یا فرهنگی، اقتصادی یا اجتماعی و ....

البته مطلوب ترین طبقه برایشان همان کوتوله ها هستند.آنهایی که آویزان این مدیران می شوند و درخواست و نامه فدایت شوم می دهند و دنبال ماشین هایشان می دوند.تا از سر منت و با عباراتی سخیف(چون دادن پول حلال!) و با طعنه و کنایه جیب شان را پر کنند و البته این صدقه سری به گونه ای است که همیشه طرف محتاج بماند و به عزت نفس نرسد.

درازها را هم به خاطر اینکه به اعتبارشان بیافزایند و پزشان را بدهند نگه می دارند و البته گاه گاه به لطایف الحیل آزارشان می دهند تا شاید زبان به مدح اینان بگشایند و تیتر اول روزنامه هایشان شوند.

جشنواره امسال هم از همین فرمول استفاده می کند، اگر کیمیایی و فرهادی و میرکریمی و کمال تبریزی و ... را نگه داشته اند به خاطر آن است که «رسالت» شان پز جشنواره عالی دهد و معاون سینمایی شان همه این فیلم ها را بگذارد به حساب مدیریت اش، ولی با انتخاب داورانی چون حسن عباسی و ابوالقاسم طالبی و جهانگیر الماسی می خواهند همین نخبه ها را آزار دهند که امثال میرکریمی به خوبی واکنش نشان دادند.

متوسط هایی چون داودنژاد و صدرعاملی و میلانی و کاهانی و عیاری و ... را هم حذف کردند و عرصه را دادند دست کوتوله هایی که حتی نمی توانند نیم ساعت فیلم پر تعلیق و کشش و حوصله سر نبر بسازند.

تا به امروز با فاجعه عظیمی روبرو بودیم که انقدر ملت را شاکی کرده که برای فیلم هنوز نرسیده اصغر فرهادی از 20 ساعت قبل توی صف می ایستند.

ترس من از این است که این بی سلیقگی ها تبدیل به ارزش شود و آثاری که اصول فیلم سازی اولیه را هم رعایت نمی کنند بشوند، نمونه سینمای ناب!


89/11/19
7:36 عصر

32 سال شعار!

بدست روح اله ریاضی در دسته

بعد 32 سال عمده برنامه های دهه فجر خلاصه می شود در بد بودن زمان قبل از انقلاب و سردمداران آن و هم چنین سرودها و خاطرات آن موقع.اگر مقایسه ای هم انجام می دهند مبنای آن معمولا اشتباه است.

انگار نه انگار که شعارها و اهدافی بوده و حالا باید دید در تحقق آنها چقدر موفق بوده ایم.و یا با بیانی دقیق و موثق بیان شود که دستاوردهای این 32 ساله چه بوده.

به نظر نمی رسد حالا حالاها بخواهند از شعار دست بردارند!


89/11/19
11:41 صبح

فیلم های کال!

بدست روح اله ریاضی در دسته

فیلم های نرسیده در جشنواره امسال در نوع خودش منحصر به فرد شده.در برنامه جشنواره تقریبا اغلب فیلم های خوب را در روزهای آخر چیدند.همان دو سه تایی که در روزهای ابتدایی اکران داشتند نصفی شان نرسیده اند.نمونه اش آسمان محبوب مهرجویی و فرزند صبح افخمی.

دیشب رفته بودیم فرزند صبح که «سیزده 59 » پخش شد.یکی از دوستان سالگرد تولد خانومش را پیچونده بود تا فیلم افخمی را ببیند.البته فیلم سالور هم بد نبود اما وسط اش یک دفعه کم آورده بود و داستان را سر هم بندی کرده بود.ایده اولیه خوبی داشت که شاید دست یک کارگردان کار بلد و حساس تر می دادند فیلم فاخرتری می شد.بازی پرویز پرستویی هم همین الان یک نامزدی را نصیب اش خواهد کرد.

اما دیشب اتفاق های جالبتری هم افتاد.یکی از دوستان که جلوی در بلیط خریده بود، سر فیلم فهمید که بلیط اش دزدی بوده. لپ تاپ و کیف پول و بلیط طرف را زده بودند و دزد حریص حتی از خیر بلیط جشنواره نگذشته بود و آمده بود فروخته بودش به این دلال های جلوی در سینما.این دوست ما رو هم بردند دلال رو شناسایی کنه و ....این خریدن بلیط از دلال ها همیشه یه دردسری داره، که این یکی در نوع خودش منحصر به فرد بود.

بعد هم یکی از رفقا به خاطر طولانی شدن زمان انتظار رفت و آدامس خرید و تعارفی زد و آنقدر آدامس اش چسبید که بعد از فیلم نمازم را با آدامس در دهان خواندم!


89/11/18
10:56 صبح

4 فیلم که این روزها دیدم

بدست روح اله ریاضی در دسته

این روزها مهمان جشنواره ام.جشنواره ای که هنوز تنورش گرم نشده و فعلا بر پاشنه همان فیلم های آب بندی می چرخد.

اولین شان «باد و مه» محمدعلی طالبی است.تعدادی کارت پستال را به هم بچسبانید ،می شود فیلم.در این بین هم تعدادی ادم شمالی که لهجه های متفاوتی دارند و کمی بازی با زمان و....تازه آخر فیلم یادشان افتاده که گره ندارند و نیم ساعت آخر گره گذاری ابتدایی کردند.بگم خدا این برلینی ها را چه کند که جنجال بین کارگردان و دولتی ها تحریکمان کرد برویم این فیلم را ببینیم.

دومین «مرگ کسب و کار من است» با بیش از 20 اکران در جشنواره و کارگردانی 24 ساله.که فقط در فرم مانده و داستان ندارد و البته بازی هایش به نسبت فیلم طالبی روان تر است.یک جورهایی تشخص و من هستم کارگدان جوان را می توان در نماهای فیلم مشاهده کرد.

سوم«ورود آقایان ممنوع» رامبد جوان که از روشهای نخ نما شده مرد ابله و ادم غیرتی استفاده کرده ولی چیزی بر آنها نیافزوده و داستان در سطح مانده و البته شوخی های جنسی هم دارد که چندان مناسب نیست و از فیلم قبلی اش جلوتر نرفته.

چهارم «آقا یوسف» علی رفیعی که اگر ریتم اش که خیلی شبیه به تیتراژ اولیه اش است را بهتر می کرد ، می شد به عنوان اولین فیلم خوب جشنواره از آن نام برد.در بازی مهدی هاشمی هم آن وجهی که نامزد بازیگری شود وجود نداشت.

اگر دنبال خندیدن هستید فیلم رامبد جوان و اگر دنبال در خود فرو رفتن آقا یوسف را از دست ندهید.


89/11/16
12:25 عصر

رفاقت!

بدست روح اله ریاضی در دسته

به نظرم دیشب مشخص شد که چرا فیلمسازی چون کیمیایی فقط یک بار نامزد دریافت جایزه می شود.

اینها سخنان مردی است که به نظرم بیش از همه شبیه فیلمهایش است:

«من با کمال فروتنی و تواضع با این 70 سال سنم از قوه قضائیه می خواهم تجدید نظری در حکم جعفر پناهی کند. من یکی از فیلم هایم را به نام «حکم» با پناهی مونتاژ کردم. او دوستم است. خواهش می کنم در حکم او تجدید نظر شود.»»


89/11/15
9:46 صبح

لالایی!

بدست روح اله ریاضی در دسته

آقای علی لاریجانی گفته:«جوانان امروز از مسایل سیاسی آگاه هستند و با قطع شبکه ها و اینترنت دردی دوا نمی شود.»!!!!

البته ایشان این جملات را خطاب به رژِیم مصر بیان کرده و الا این ضرب المثل که تو که لالایی بلدی چرا خواب ات نمی برد در کشور ما هیچ مصداقی ندارد.

دیدن این خبر خالی از لطف نیست.


89/11/15
9:36 صبح

مشتاقی و مهجوری!

بدست روح اله ریاضی در دسته

جشنواره فیلم امسال بدجوری مشتاقمان کرده و اسامی کارگردان های بزرگ صبرمان را لبریز.

اول از همه مشتاق «جدایی نادر از سیمین» ام.که کارگردان اش در «درباره الی» کمی به سینمای کشور، امیدوارم کرد و چنان به وجد ام آورد که یادم نیست چند بار رفتم و دیدم اش.

دوم مشتاق «خیابان های آرام» کمال تبریزی ام که در این چند سال ،دست روی موضوعاتی می گذارد که بعضی ها دردشان می آید و البته گاهی می تواند حرف اش را بزند و گاهی هم لنگ می زند.

سوم مشتاق«یه حبه قند» رضا میرکریمی ام که عکس هایش نوید فیلمی پر شور و البته فکر شده را می دهد.

چهارم «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی کیا که چند سالی است وارد ژانر جدید اش شده و نمی دانم این یکی حاتمی کیای همیشگی است یا ورژن جدید اش و یا ترکیبی از هر دو.

پنجم«آسمان محبوب» استاد مهرجویی که حتی ضعیف ترین اثرش هم قابل تامل است اگر چه وقتی فلسفه بافی می کند و فیلم هایش تلخ می شود کمی از آن چه دوست دارم فاصله می گیرد.

و ششم «جرم» مسعود کیمیایی که سالهاست دیدن یک فیلم خوب از او برایمان آرزو شده .

تعدادی هم فیلم وجود دارد که شاید به وجدمان بیاورند و شاید هم ضد حال اساسی باشند.

در هر صورت به تبع فضای سیاسی غیر قابل پیش بینی مان فضای هنری مان هم همان گونه شده.امیدوارم حداقل امسال یکی دو تا فیلم عالی داشته باشیم و خستگی از تنمان در بیاید.

 


89/11/11
1:4 عصر

شاه کلید مشکلات!

بدست روح اله ریاضی در دسته

اگر از من بخواهند ریشه اصلی مشکلات امروز کشور و جامعه مان را در یک جمله بیان کنم ، خواهم گفت:«نبود نگاه استراتژیک و یا استراتژی غلط»

الان تقریبا تمامی طرف های سیاسی معتقدند که ما می توانستیم در نقطه بهتری در اکثر زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قرار بگیریم.تازه به دوران رسیده های امروز قبلی ها را مقصر می دانند و طردشدگان قبلی ، امروزی ها را.

یکی از مهمترین گام های یک استراتژی همین است که شما بتوانید نقاط قوت و ضعف خودتان و فرصت ها و تهدیدهای محیطی را به نحو جامعی آنالیز کنید.و الا در صورت عدم برآورد صحیح در این گام، آینده تان قطعا مطلوب نخواهد بود.

یعنی شما با توجه به پتانسیل افرادو ساز و کارهای موجود باید برآورد کنید که در فلان مدت به فلان هدف دست می یابید.

اینکه مرتب بیاندازیم گردن بی غیرتی و یا تندروی این و آن نشان دهنده آن است یا نگاه استراتژیک نداریم و یا نگاهمان غلط است.


<   <<   26   27   28   29   30   >>   >