سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/7/26
1:17 عصر

وحدت حول رهبری چقدر شدنی است؟

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

یک کتاب بسیار معروفی بین علاقمندان به مباحث ارتباط و رسانه وجود دارد به نام«رسانه ،پیام است»نوشته مارشال مک لوهان.

خلاصه حرفی هم که در این کتاب زده می شود آن است که هر وسیله دارای ماهیتی غیرقابل تغییر است و ساده لوحانه است اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن ذات وسایل از آنها توقع داشته باشیم.

این نظریه موافقان و مخالفان بسیاری دارد که یکی از موافقان آن ،که آثارش را مطالعه کرده ام شهید سیدمرتضی آوینی است.مثال جالبی هم می زند که نمی شود در ظرف مخصوص شراب ،گلاب بریزیم و به آن لقب گلاب ریز بدهیم.

به نظر من همیشه کسانی بوده اند که بدون دقت و توجه به این مساله حرکتی را آغاز کرده اند و لذا نتیجه ای جز شکست در انتظارشان نبوده.

این روزها عده ای که به نظر دلسوزتر می آیند در حال تهیه و یا اظهار نظر در مورد طرحی به نام وحدت هستند.شاه بیت اکثر گفته ها هم این است که این وحدت حول مقام معظم رهبری باشد.حالا برخی صرفا همین معیار را برای وحدت معرفی کرده اند و برخی دیگر آن را در کنار معیارهای دیگر نشانده اند.

به نظر می رسد اگر قرار است حول عنصری وحدت صورت بگیرد شرط لازم آن است که آن عنصر خود وحدت بخش باشد. وحدتی که امروز مد نظر طراحان این نظریه است به تبع مسایل و اتفاقت انتخابات اخیر شکل گرفته ،که متاسفانه از نظر من و تقریبا تمام افرادی که می شناسم عملکرد رهبری در این باره وحدت بخش نبود و با کمی اغماض می شود آن را کاملا جانبدارانه و به نفع یک طرف قضیه دانست.

افرادی که به کاندیدایی غیر از آقای احمدی نژاد رای دادند بعید است با اصل این موضوع مخالف باشند.می ماند افرادی که به ایشان رای دادند.من ارادت خاصی به رهبری دارم و لذا دوستانی که از این ارادت باخبر بودند و طرفدار رییس جمهور آن موقع،مدام با حرف و استدلال و سند و مدرک می خواستند به بنده بقبولانند که نظر رهبری بر روی ایشان است.و البته با شواهد و قراین موجود رد این مساله واقعا بسیار دشوار است.

در مورد بعد از انتخابات هم که نمونه ها بسیار است.

یکی اش همان تعبیر که ایشان در مورد چهار نامزد انتخابات بیان کردند و در حالی که در مورد سه کاندید صرفا به سمت های قبلی شان اشاره شد در مورد نفر چهارم چند صفت مدحی هم در ادامه آمد:« این چهار نفرى که وارد عرصه‏ى این انتخابات جدى شدند، همه‏شان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. یکى از اینها رئیس جمهور کشور ماست؛ رئیس جمهور خدوم، پرکار، زحمتکش، مورد اعتماد. یکى از آنها نخست‏وزیرِ هشت سال در دوران ریاست جمهورى خود بنده است. یکى از آنها فرمانده‏ى سپاه در سالهاى متمادى و یکى از فرماندهان اصلى دوران دفاع مقدس بوده است. یکى از آنها دو دوره رئیس قوه‏ى مقننه‏ى کشور بوده است؛ رئیس مجلس شوراى اسلامى بوده است.»(به نقل از سایت رهبری)

و بسیاری موارد دیگر که از حوصله متن خارج است.و اگر کسی می خواست می شود ردیفش کرد.

برای همین از نظر من اگر واقعا هدف طراحان وحدت است باید یا عملکرهای وحدت بخشی از رهبری مشاهده کنیم و یا به دنبال معیارهای دیگری باشیم که ذات وحدت بخشی شان جای سوال نباشد.

88/7/12
11:38 صبح

انتخابات؛فرصتی که تهدید شد!

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

در مباحث مدیریتی عنوانی به نام«فرصت و تهدید» داریم.که ساده ترین مفهومش می شود اینکه به پدیده ای فرصت می گوییم که ما را به اهدافمان نزدیک کند و تهدید هم می شود برعکسش.

در بین علمای مدیریتی هم قشنگ ترین تعبیر در این مورد را پیتر دراکر دارد که می گوید مدیر خوب کسی است که دنبال کشف فرصت هاست .چون با استفاده از فرصت ها چند گام به جلو می رویم در حالی که با رفع تهدیدها در بهترین حالت به نقطه ای که قبلا در آن وجود داشتیم بر می گردیم.

دلایل بسیار زیادی دارم که برای نظام ما با هر سلیقه ای؛البته اگر هدف همه تعالی و قدرت نظام باشد، انتخابات اخیر فرصت استثنایی بود.که البته بنابر تاکید همگان تبدیل به تهدید شد.که از نظر من مهمترین انتقاد به همان مدیران بر می گردد.

احتمالا باید مبحث جدیدی در بین مدیریتی ها تدریس شود که چگونه می شود فرصت را تبدیل به تهدید کرد و از برخی مدیران جمهوری اسلامی درخواست کنیم تا تدریس این کرسی درس را در دانشگاه های دنیا متقبل شوند.


88/7/6
9:39 صبح

روبوسی آقای خاتمی با سوروس!

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

چه اشکالی دارد؟

بیایید فرض کنیم آقای خاتمی با سوروس دیدار کرده باشد.کلی هم در مورد انقلاب مخملی با هم گپ زده باشند و بعدش به دعوت سوروس یک پیتزای خانوادگی سفارش داده باشند و کلی هم عکس یادگاری و دست بر شانه هم انداخته باشند و روبوسی و قس علی هذا...(که اسنادش در رسانه های ک.ا.ف.ر{کیهان ایرنا فارس رجا} موجود باشد).

این مساله اگرچه از نظر من هیچ مشکلی ندارد، گمان نکنم از نظر مسوولان نظام هم اشکالی داشته باشد.

آقای خاتمی و سوروس دو شخصیت حقیقی و حقوقی دارند.حقیقی اش می شود خودشان و حقوقی اش می شود پست و مقامی که دارند.آقای خاتمی در آن زمان هیچ سمتی در کشور ما نداشته ،ممکن است گروهی بگویند بالاخره ایشان رییس جمهور سابق بودند.اما با اتفاقاتی که از مناظره و حمله به ایشان و دروغ سازی های رسانه های ک.ا.ف.ر در مورد ایشان رخ داد و هیچ مسوول رده Nامی هم حتی به این موارد اعتراض نکرد ،نتیجه می شود که ایشان در نظر مسوولین فعلی هیچ حرمت و احترامی ندارد.

از طرفی ما در همان و همین اوقات اتفاق های برجسته تری داشتیم که اگر بنابر رسانه ای کردن و خرده گرفتن باشد ،آنها مهم تر هستند.

وزیر علوم دولت نهم با وزیر اسرائیلی و هر دو با توجه به عنوان حقوقی شان دیدار کردند، که تا به حال هیچ تکذیبیه جانداری منتشر نشده.رییس جمهور ظاهری کشور هم برای اولین بار حداقل در 20 سال اخیر، سر نطق رییس جمهور آمریکا می نشیند و البته از آن طرف حتی مترجم و عضو درجه Nام هیات آمریکا و بسیاری از کشورها ،بر سر نطق او حضور ندارند. کلی هم اشاره و کنایه به طرف آمریکایی ارسال می کند ،که ما طالب گفتگو هستیم ،و همه این موارد هیچ اشکالی ندارد.

به نظر می رسد فقط می شود این تحلیل رسانه های ک.ا.ف.ر را به یک روش توجیه کرد ،که ما در مورد آقای خاتمی چون دلمان نمی خواهد ،نباید ایشان با کسی دیدار داشته باشد و در مورد الفنون ، چون دلمان می خواهد کار ایشان نه تنها اشکال ندارد بلکه در جهت منافع ملی و آرمان های امام و شهداست.

88/6/24
1:4 عصر

ادعای کروبی!

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

آقای کروبی ادعایی را در نامه اش به آقای هاشمی مطرح کرده بود که موجب خبرهای بسیاری در یک ماه اخیر شد.

رییس جدید قوه قضاییه هم هیاتی سه نفره را تعیین کرد تا با گفتگو با آقای کروبی به صحت و سقم این ادعاها بپردازند.

یک دفعه ریختند به ستادهای پیگیری حوادث اخیر و دفتر آقای کروبی و همه اسناد و مدارک را بردند و نمایندگان آقایان موسوی و کروبی در این ستاد را هم بازداشت کردند.

چند روز بعدش هم اطلاعیه دادند که همه موارد ادعایی آقای کروبی از بیخ و بن غلط است.

خوب در این مواقع اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم مجبوریم به عقلمان مراجعه کنیم.

می شود آقای کروبی چنین ادعای بزرگی را همین طوری و بدون مدرک کافی بیان کرده باشد؟

می شود ایشان به یکباره اطرافیان شارلاتانی پیدا کرده باشد که آبروی او را ببرند و با مدارکی جعلی گولش بزنند؟

اگر همه مدارک کروبی جعلی بوده علت پلمپ دفتر و توقیف مدارک ایشان چه بوده؟

این سوال ها و سوال های دیگر همه نشان دهنده آن است که با اندکی تعقل نمی شود به این نتیجه عقلی رسید که اطلاعیه کمیته سه نفره قوه قضاییه کاملا صحت داشته باشد.


88/6/12
1:51 عصر

پایان خوش رای اعتماد!

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

بعد از چهار روز نفس گیر  که ملت سر کار رفتند یا نه. وبعد از دعواهای زرگری روز اول و قربونت برم و فدات بشم های روز آخر .به جز سه نفر از وزرا که قطعا رای نیاوردنشان به دلیلی غیر از عدم کفایت لازمشان بود(چون در آن صورت حداکثر سه نفر رای می آوردند)بقیه وزرا با رای قاطع و شکننده که کلا تفاوتی با هم نمی کند و در حالی که بیشترین رای را وزیری آورد که اسرائیل بر علیه اش حرف زده بود و می شود از این به بعد وزرا برای کسب رای بالا پولی به اسرائیلی ها بدهند تا علیه شان حرف بزنند،مطلب طنزی از جناب شهرام شکیبا تقدیم می کنم.

 

88/5/18
11:40 صبح

روشهای جدید براندازی و انقلاب مخملی

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

یکی پیدا شود سیلی به ما بزند.تکان شدیدمان بدهد.نیشگون مان بگیرد.شاید از این خواب بپریم.

مگر می شود اینها جز خواب باشد.

شما خجالت نمی کشی ترجمه فارسی در سایتت گذاشتی؟

شما خجالت نمی کشی از تجمعات عکس گرفتی؟

شما خجالت نمی کشی ایمیل زدی؟

شما با این کارها می خواستی نظام ما را بر بیاندازی؟

می خواستی با این کارها انقلاب مخملی راه بیاندازی؟

می بینید نظام ما با چه کارهایی می رود روی هوا!چه نظام مستحکمی داریم!چه جامعه تقریبا آزادی داریم!

اعترافات کارمند سفارت انگلیس

اعترافات تبعه فرانسوی و کارمند سفارت فرانسه

88/5/16
6:58 عصر

مقتدای چه کسی بوش است؟

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

در مورد مساله دشمن دو نوع تفکر وجود دارد.

تفکر اول که شاید علنی ترین نمادش بوش رییس جمهور سابق آمریکا باشد،حیاتش را در وجود دشمن می بیند.اگر دشمن وجود نداشته باشد،ایجادش می کند.اگر وجود داشته باشد،زیادش می کند،بزرگش می کند،بهش پرو بال می دهد.علت مشخصی هم دارد.به دنبال منافعش هست.از طرفی آدم ضعیفی است.توانایی و قابلیت لازم را ندارد.(به طور مثال خیلی ها معتقدند بی تدبیری ایشان ،موجب شد که بحران اقتصاد جهانی هم زودتر شروع شود و هم عمیق تر گردد.)اگر همین طوری در صلح و صفا بخواهد کار کند،هر روز ،گند بالا می آورد.خطا پشت خطا. یک سال نشده مردم پشیمان می شوند.نه تنها به شعارهایش عمل نمی کند،که کارهای خوب قبلی ها را هم خراب می کند.می آید چشمش را درست کند، می زند ابرویش را هم کج می کند.پس نیاز به یک دشمن دارد.هر چقدر این دشمن قوی تر جلوه کند،حواس ها بیشتر از سمت آقای دشمن تراش ،به دسمت دشمن فرضی پرت می شود.

مثلا صدام حسین را در نظر بگیرید؛یک دیکتاتور بی قلب هوسران.هم مردم کشورش از دستش ناراضی اند،هم همسایه هایش و هم تصویر نامطلوبی در دنیا دارد.حالا شما بیایید بگویید این آدم تا چند ماه دیگر به بمب اتم می رسد.چه می شود؟حتی آن آمریکایی که کیلومترها فاصله دارد هم می ترسد.یک جوری همه می گویند بگیریدش.آدم مستی را می ماند که پشت فرمان تریلی نشسته.

این جاست که آقای بوش در نقش یک منجی ظاهر می شود.هم حواس ها را پرت کرده، هم همه می گویند خدا خیرش بدهد، هم کلی پول نفت به جیب زده، شرکت هایش نانشان در روغن افتاده ،سلاح های جنگی جدیدش را آزمایش کرده ، ارتش اش را در یک جنگ واقعی آزموده، موقعیت ژئوپولتیک خوبی فراهم کرده، به جای حکوت دیکتاتوری دموکراسی آورده و....

بعد هم کاشف به عمل می آید که به بمب اتم رسیدن صدام را بزرگنمایی کردند. تا مردم به خودشان بیایند و سایز کلاهی که بر سرشان رفته را بسنجند، هشت سال ریاست جمهوری تمام شده و با افتخار از کاخ سفید به مزرعه شخصی اش رفته.اگر چه داشت روز به روز منفورتر می شد ،اما مردم قطعا چند سال بگذرد فراموش می کنند و همین بوش می شود وسیله ای برای تبلیغ کاندید حزب جمهوری خواه.

تفکر دوم روشش کاملا معکوس است.که به نظر مهمترین نمادش اسلام است.شعارش این است که باید حتی الامکان ،دشمن را دوست کرد.البته نه هر دشمنی را .آنکه به هیچ صراطی مستقیم نیست و عامدانه دشمنی می کند نه.بلکه خیلی ها که از روی جهل و کمی اطلاعات و ... فکر می کنند دشمن هستند.چه برسد به آنکه کسی را که می گوید دوست است را دشمن خطاب کند.علت اش هم مشخص است.چون بر خلاف قبلی هم توانایی اش را د ارد و هم جنبه اش را . روش اش را، هم در سیره پیامبر اکرم می بینیم ،هم امیرالمونین ،هم امام حسن(ع) و....داستان آن مرد شامی با امام مجتبی قصه هزار و یک شب نیست. یا مثلا بگویی از مظلومیت آقا بود. یا می خواست زبانم لال، ننه من غریبم بازی در بیاورد. این روش این بزرگواران بود.فردایش هم امام سجاد(ع) در شام همان کار را کرد.

در ماجرای کربلایش هم که یک عده مدام شرایط امروز را با آن مقایسه می کنند هم ببینید.چقدر خطبه خواند. نصیحت کرد. لباس پیغمبر پوشید. بچه شش ماهه دستش گرفت. چرا؟ برای اینکه دشمن را دوست کند. متوجه خطایش بکند. بگوید باور کن من صلاح تو را می خواهم. می خواهم به سمت خوبی ببرم.

نمی خواهی بیایی؟ نیا. ولی با من نجنگ. می خواهی بجنگی؟ بجنگ. ولی یک جنگ منصفانه و مردانه.آب نرساندن و اعمال وحشیانه کردن نه تنها اسلامی نیست، که انسانی هم نیست.

بعد هم برخی نقل کردند که آن حرف ها را دم آخر به شمر زد.که بیا برگرد.

حالا شما بیایید امروز ما را مقایسه کنید با این دو تفکر.ببینید که به کدام نزدیک تر است.

به حسین(علیه السلام)، یا بوش(علیه اللعنه)


88/5/13
11:41 صبح

به آقای هاشمی حق می دهم

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

من به آقای هاشمی رفسنجانی حق می دهم که در مراسم تنفیذ شرکت نکند.به آقایان خاتمی و موسوی و سیدحسن خمینی هم حق می دهم.به بسیاری از کسانی که به دلایل معین در این مراسم شرکت نکردند و به همه سینمایی ها و ورزشی هایی که در آن شرکت کردند هم.از نظر من آنکه در این امتحان نمره پایین تری گرفت نظام و رهبری و ارکانش بودند.معلوم بود که این مراسم ،مراسم تنفیذ نیست.به اختتامیه جشنواره فیلم و بازی های ورزشی شبیه تر بود.

می خواهم به طور خلاصه دلایل حق دادنم به آقای هاشمی را بنویسم.فقط یک نکته را بگویم که در این موارد به پشت صحنه و ...کاری ندارم.چون نه اخبار کاملی از آن دارم و نه می توانم به آنچه می دانم اتکا کنم.

الف- من ارادت ویژه ای به آقای هاشمی ندارم.نه اسمش را با عناوین و القاب خاص می برم ،نه بعد ذکر اسمش صلوات می فرستم. حتی گاهی اوقات حرف هایی پشت سرش زدم که باید ازش حلالیت بطلبم.

ب- در فرهنگ ما رفاقت و دوستی ریشه عمیقی دارد.در دین و مراممان هم کلی روی مساله دوست خوب تاکید شده.هر چه دوستی ادامه دارتر باشد به قول قدیمی ها ریشه دارتر می شود.گاهی دوستان قدیمی حرمت می یابند. انسان ها خیلی حرف هایی که به خانواده و فامیل شان نمی زنند ،با دوستانشان مطرح می کنند.همان طور که آقای خامنه ای گفت،سابقه دوستی و آشنایی ایشان با آقای هاشمی ،50 ساله است.

ج- می شود انسان با کسی دوست باشد ولی نتواند با او کار کند.کار کردن با کسی نشانه تشابه سلیقه بالای آنهاست.حداقل در سی سال اخیر سابقه همکاری آقای هاشمی با رهبری در حدی است که کسی را در این محدوده سراغ نداریم.اکثر سمت هایی که آقای خامنه ای در این سی سال بر عهده داشته با مساعدت فکری و عملی آقای هاشمی همراه بوده.در مورد رهبری شان که آن فیلم کذا گویاست که اگر اصرار و سماجت و...آقای هاشمی نبود ،رهبری کشور سرنوشت دیگری داشت.

د- هر نظامی یک سری شخصیت بلند مربته دارد.آدم هایی که در همه جا حضور دارند و در اتفاقات مهم و سرنوشت ساز حداقل ردی از آنها دیده می شود.آقای هاشمی اگر نفر اول کشور نباشد، قطعا نفر دوم آن است.از صدر انقلاب تا به الان.هم رییس مجلس بوده ،هم رییس جمهور،هم نماینده امام (ره) در پست های حساس و....

بیجا نیست که بگوییم بسیاری از کشورها،کشور ما را به اسم ایشان می شناسند.

ه- همین الان هم ایشان دو سمت حساس دارد.اول رییس مجلس خبرگان است.مجلسی که وظیفه نظارت و تعیین رهبر را بر عهده دارد و اغلب آن افراد، به ایشان رای ریاست داده اند.

دوم رییس مجمع تشخیص مصلحت است که کاملا انتصابی از سوی رهبری است.به نظر من این سمت ایشان بزرگترین عنوانی است که رهبری می تواند منصوب کند.مجمع بازوی مشورتی رهبری در هر زمینه ای است.مثل شورای نگهبان و قوه قضاییه و...وظایف محدود ندارد.مثلا همین سیاست گذاری های کلی را مجمع تبیین کرد و به رهبری داد .و ایشان با اصلاح مواردی ابلاغشان کرد.

و- آقای خامنه ای یک سری خصوصیات اخلاقی دارد.در حکومت داری شان خیلی اهل صبر کردن و حل شدن مسایل توسط قوای دیگر،به خصوص اگر اختلافی به وجود آمده باشد ،نیست.در مورد مساله کردان و مشایی و دیر معرفی کردن وزیر و ...نگذاشتند خود مسوولان به نتیجه برسند.

ز- یک نفر در عنوان نامزد انتخابات، ولی در سمت رییس جمهور کشور،جلوی چشم 50 میلیون بیننده آقای هاشمی و فرزندانش را دزد و مال مردم خور و ... خطاب می کند.می شود جنبه های شخصی رابطه آقای هاشمی با رهبری را در نظر نگرفت.اما نمی شود نسبت به این مساله بی تفاوت بود.

بعد از آن مناظره پیامکی به دستم رسید به این مضمون :«که ما فهمیدیم در این سی سال، کشتی نظام جمهوری اسلامی را دزدان دریایی هدایت می کردند.» اگر چه طنز تلخی داشت ولی با زبان طنز به حقیقتی که از آن گفته ها برداشت می شد ،اشاره می کرد.

همان طور که در دلایلم گفتم زیر سوال رفتن آقای هاشمی به خاطر آن عناوین و سوابقش در حقیقت زیر سوال رفتن نظام بود.

چون یا نتیجه می شود که آقای هاشمی واقعا دزد است و رهبری هم می داند و ایشان را منصوب کرده و بازخواست نکرده.

یا رهبری نمی دانسته ،که سوال بعدی به ذهن می آید که چطور رییس جمهور چهار ساله کشورمی داند و صریحا بیان می کند و رهبری نمی داند؟

و یا آن طور که رهبری در نماز جمعه گفت،آقای هاشمی خطایی مرتکب نشده.

اما چرا رهبری با توجه به عادت همیشگی اش در فردای مناظره که فرصتی در حرم امام (ره) وجود داشت به دفاع از آقای هاشمی و از آن بالاتر نظامی که رهبرش هست نپرداخت و حرفهای عادی زد.

آیا سکوت ایشان نشانه رضایت نبود؟

آیا در مکتب ما بردن آبرون مسلمان مذموم و حرام نیست؟آیا قید نشده که کمک کردن به چنین عملی و یا جلوگیری نکردن از آن هم، گناهش برابر با همان تهمت زدن است؟

آیا ایشان احساس نکردند که این دعوا به زیر سوال رفتن آرمان های امام (ره) و شهدا و... منجر می شود؟

آیا بعدا شخص تهمت زننده حتی در حد یک جمله کوچک ،عذر خواهی کرد؟

و از همه بالاتر، آیا دلیل این تهمت ها چیزی جز رای جمع کردن و رسیدن به ریاست جمهوری بود و اینجا وظیفه رهبری واقعا سکوت بود؟

پس به نظر من اگر بشود دلایل شخصی را هم ندیده گرفت به دلایل دیگری که عرض شد آقای هاشمی کاملا حق داشت در چنین مراسمی شرکت نکند.


88/5/11
9:52 صبح

فیلم مبتدیانه اعترافات

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست، طنز

هر فیلم و سناریویی می خواهد پیامی را به مخاطب منتقل کند.

بسته به هنر سازندگانش دارد.با درج نکردن اسامی عوامل پشت صحنه نمی شود به مخاطب القا کرد که فیلم سعی در تصویر حقیقت داشته.با کات زدن و قطعه قطعه کردن هم.

وقتی ذهن مخاطب پر است از دادگاه هایی که وکیل مدافع و هیات منصفه و دادگاه مخصوص افراد خاص(مثلا روحانی)و دادخواست متقن و حقوقی دادستان دارند،حتی در کشورهایی که متهم به نقض حقوق شهروندی شان می کنیم،پس نمی شود با کارگردان و عواملی چنین مبتدی و احیانا تنبل،پیامی که قصد داشتیم را به ذهن مخاطب بیاندازیم.

فقط می شود چنین اثری را در حد فیلم فارسی های فردین و ملک مطیعی و یا سریال های نود شبی طنز تلویزیون دانست که قرار است با هزینه مادی کم و هزینه های اعتباری زیاد،مخاطبین خاص خودش را سرگرم کرده و لبخندی بر لبشان بیاندازد.

برای آنکه به چنین ژانری وفادار باشیم هم پیشنهاد می شود در انتهای هر قسمت به سان مهران مدیری در مرد هزار چهره ،سعید مرتضوی ظاهر شود و با همان لحن خاص بگوید:

بعععله!

پی نوشت:

فیلم اعتراف گیری به روش مهران مدیری

شعری زیبا از عبدالجبار کاکایی

نامه علی مطهری به جنتی


88/5/10
10:1 صبح

جنتی همه انتخابات ها را زیر سوال برد

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

آقای جنتی در آخرین اظهار نظر در مورد انتخابات ،گفته:« اگراین انتخابات باطل است تمام انتخابات 30 سال گذشته باطل است و اگر آنها درست بوده این انتخابات هم درست است چون وزارت کشور آن را برگزار کرده و شورای نگهبان بر آن نظارت کرده است.»

من نمی دانم این دست و پا زدن ها برای چیست؟ آن یکی فقیه در اسم مومن هم، که امام را زیر سوال برده و گفته ایشان تحت تاثیر اطرافیانشان بودند!

مگر ادعا نمی کنند که بسیاری از مردم شکی در سلامت انتخابات ندارند.پس چرا در همین هفته اخیر، وزیرکشور و سخنگوی شورای نگهبان و دبیر محترم،بعد از گذشت این مدت طولانی، هنوز روی سلامت انتخابات تاکید می کنند و دارند کار را به جاهای باریک می کشانند.کم مانده نعوذ بالله رسالت نبی اکرم را هم به سلامت انتخابات اخیر گره بزنند.

گویا خودشان هم می دانند که مردم به آنها اعتماد ندارند و به جای باز گردن گره با دست ،به دندان مبارک فشار می آورند.

آقایان نسبتا محترم!

به توصیه دلسوزان برای تشکیل هیاتی معتمد گوش ندادید و مدام از قانون دم زدید.گند بالای گند بالا آوردید.حالا که مساله از تقلب و تخلف به قتل و جنایت رسیده هم هنوز به روی مبارک نمی آورید.به زمین و زمان چنگ می زنید و می خواهید اگر بنا بر سقوط تان باشد همه را با خود به ته چاه ببرید.

به کسانی که نسبت به سلامت انتخابات تردید دارند ،می گویید که همیشه همین بوده.می گویید اگر این انتخابات باطل باشد پس همه هم باطل اند.شما که سی سال در شورای نگهبان بودی این را می گویی.می شود حجت بر همه .که دیدید خودش اعتراف کرد.

به قول دوستی: طیب الله.

حواستان هست؟

توصیه اول خطبه تان را فراموش نکنید.


   1   2      >