سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/5/8
11:33 صبح

مردم احمق نیستند

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

اول: یک فرضیه موهوم را به گونه ای مطرح می کنید که گویی کاملا صحت دارد و مو لا درزش نمی رود.

مثلا می گویید مخالفان نتایج انتخابات گفته اند که چرا رهبری زودتر از همیشه حضور مردم را تبریک گفته.

دوم: مساله اصلی را که مورد شکایت آنها بود مطرح می کنید.

مثلا اینکه چرا رهبری منتظر نشد تا فرایند قانونی تایید انتخابات توسط شورای نگهبان منتسب خودش طی شود و رای رییس جمهور را تبریک گفت

سوم: دلایلی که قبلا ارائه شده بود ولی کسی نپذیرفت را دوباره تکرار می کنید.

مثلا اختلاف آرای رقبا و نیز اطمینان کامل به سلامت انتخابات و امکان‌ناپذیری تخلف گسترده به نحوی که نتایج آرا را به نحو چشمگیری تحت تاثیر قرار دهد می‌تواند رهبری را به جمع‌بندی منطقی برساند که چه کسی منتخب خواهد بود.

چهارم: آمار بسیار دقیقی را ارائه می کنید به گونه ای که همه به صحت آن اطمینان پیدا کنند

مثلا ساعات اعلام پیامهای تبریک را با ذکر روز و ساعت و دقیقه می آورید.

پنجم: نتیجه می گیرید که آن عده ؛که ادعا می کردند رهبری زودتر پیام داده ،دروغ گفته بودند.

مثلا همه می فهمند که این دفعه سه ساعت و پنجاه دقیقه پیام رهبری دیرتر داده شده.

ششم: چون نشان دادید آنها در مورد ادعایی شما دروغ گفتند، پس ذهن مخاطب به آنجا می رود که دیگر ادعاهایشان هم جای شک دارد.

هفتم: شما در ظاهر به هدف خودتان رسیدید ،اگر همه آن طور که شما فکر می کنید نتیجه گیری کنند.

هشتم: خوب شما اشتباه فکرکردید .مردم احمق نیستند.

اصل خبر را اینجا ببینید و دوباره تحلیل را بخوانید.


88/5/6
11:57 صبح

خبرهای بی ارزش بی ارزش

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست، آیت الله مجتبی تهرانی

مهمترین خبر این روزهای من،قطعی سه روزه اینترنت مان بود.مخابرات هم بنابر عادت مالوف ،لزومی به اطلاع رسانی در این زمینه ندیده بود.جبرا سه روز از فضای وب و وب گردی فارغ بودم.البته جسته و گریخته خبرها را از روزنامه ها پی گیری می کردم. خبرهایی که شاید برای برخی دوستان من مهم باشد ،ولی برای بنده ،از ابتدایی ترین ارزشهای خبری هم برخوردار نبود.

ارزشهایی چون دربرگیری، شهرت، تضاد و اختلاف، شگفتی، بزرگی و فراوانی تعداد و مقدار، تازگی و مجاورت.

شاید برای کسانی که دروغگویی و بی ادبی و تهمت و بی انصافی و ...را در خط ولایت می دانستند و مثلا حالا خط روی خط شان افتاده تامل برانگیز باشد،ولی برای من نوعی حتی اگر ولایت هم این رویه های ضد دینی و انسانی را تایید کند،نتیجه آن است که ولایت از خط خودش خارج شده.

اندک افرادی که خود را به نفهمی زده اند و اکثر افرادی که منافقانه و برای اهداف دنیایی دم از مکتبی و مذهبی و اصول گرا بودن و شعارهای بی پایه و مفهوم  می زنند را به جمله استاد بزرگوار؛ آیت الله مجتبی تهرانی (حفظه الله) ،ارجاع می دهم که سال گذشته خطاب به مدعیان و با صراحت فرمود:« بس کنید این مزخرفات را !»

که

مرا به خیر تو امید نیست،شر مرسان

88/5/2
11:47 صبح

سرباز بی پشتوانه

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

تاریخ هر کشوری نامهای بزرگی دارد که جدای علت نامگذاری شان بزرگ بوده اند.نامهایی که گاه به فراخور زمان خوب و بد نامیده شدند و مدح ها و توهین ها نثارشان شده است.با وجود فرهنگ مرده پرستی ما، گاه ،نامهای زنده ای هستند که سنگینی خود را به همه نشان می دهند و نمی شود بی توجه از کنارشان گذشت و تاریخ را ساخت.البته قضاوت در مورد این نام های بزرگ چندان ساده نیست و هر چه نامی بزرگتر باشد ،قوت و ضعفش بیشتر در معرض افکارو انظار قرار خواهد گرفت.

اما آنچه معلوم است،همیشه گروهی بوده اند که یا از سر حسادت تحمل این نامهای بزرگ را نداشته اند و یا چون آنها را مخالف خود می دیدند ، می خواستند کوچک شان کنند و یا کوچک جلوه شان دهند.

از راه هایی چون تخریب و توهین و عیب جویی ،و گاه تراشیدن نامهای کوچک در مقابل آنان،و سعی در بزرگ جلوه دادن شان و هل من مبارز طلبیدن.

برای این به دروغ بزرگ سازی ها هم ،دستک و دفتر و حامی و نامی تراشیدن ها باب می شود و سعی می شود که به جامعه و حتی آن نام بزرگ بقبولانند که این طفل یک روزه و حبابی بزرگ شده که حتی اطرافیان و کسانی که با او کار کرده اند هم حسابی ازش نمی برند و سخنش را جدی نمی گیرند ، قادر است دریا را به کاسه ماستی ،دوغ کند.

اما اشتباه تاریخی این خیال پروران آن است که هنوز از الفبای بزرگ شدن و بزرگ ماندن بی خبرند و گمان می برند که می شود با سربازی بی پشتوانه ،شاه عرصه را به ورطه مات کشاند.

زهی خیال باطل که عرض خود می بری و...

یادداشت استاد عبدا... شهبازی در مورد کشته شدن محسن روح الامینی.


88/3/16
5:49 عصر

هدف احمدی نژاد چیست؟

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

ساده انگاری است اگر مناظره چهارشنبه شب را بدون پشتوانه فکری در نظر بگیریم.هر دو اردوگاه و تیم فکری شان بیشترین تمهیدات را برای مناظره آقای احمدی نژاد و موسوی تدارک دیده بودند.

هدف اصلی تیم تبلیغاتی آقای موسوی تقریبا روشن است اما در مورد هدف گروه احمدی نژاد تا این لحظه که این مطلب را می نویسم نظر درخوری ندیدم.

به نظر شما هدف آقای احمدی نژاد و مشاورانی که اینگونه به ایشان مشاوره داده بودند چه بود؟

آیا می خواستند به درخواست مردم پاسخ دهند؟

آیا دنبال مبارزه با فساد و به قول دوستی قطع شجره خبیثه ریشه دوانده در نظام بودند؟

آیا می خواستند اردوگاه رقیب و نامزد روبرو را منفعل کنند؟

آیا بازی را چون باخته می دانستند دست به حرکت انتحاری زدند؟

آیا می خواستند به مانند دوره قبل با مطرح کردن نام برخی افراد برای خود رای جمع کنند؟

من خودم بعد از مناظره با بیش از بیست نفر از دوستان و آشنایان صحبت کرده ام.در خیابان هم بعضا مردم اظهار نظر کردند و روز 14 خرداد هم در جمع مردم اطراف حرم گشتم.

به نظر نمی رسد که نتیجه مناظره ،افزایش یا کاهش شدید در رای هر کدام از کاندیداها باشد.فکر نکنم حتی به نیم میلیون نفر هم برسد.

برای همین به دلایلی ، هیچ کدام از سوالهای ذکر شده دلیل اصلی این تهاجم نبود.

در گفتگویی که با برخی اساتید فن داشتم به این نتیجه رسیدیم که احتمالا هدف اصلی تیم تبلیغاتی آقای رییس جمهور ،کاستن تعداد کسانی است که می خواهند در انتخابات شرکت کنند.

ناگفته پیداست که وقتی در کشور ما مردم کسی را بشناسند دیگر درگیر احساسات مثبت و منفی شان نمی شوند و این گونه نخواهد شد که یکباره نظرشان در مورد او تغییر کند.رییس جمهوری که 4 سال بر مسند قدرت بوده و مخالفان و موافقان سرسخت خود را دارد، تقریبا میزان رای اش مشخص است.

اگر شما به رای بالای خود مطمئن باشید راحت بازی خواهید کرد.8 سال قبل و رای 22 میلیونی رییس جمهور آن موقع محملی بود که حتی 6 کاندیدای متنوع هم نتوانستند به آن خدشه وارد کنند.

من نمی دانم رای واقعی آقای احمدی نژاد چقدر است ،ولی می شود فهمید که در صورت مشارکت بالای 70 درصدی مردم ایشان موفق به کسب اکثریت آرا نخواهند شد.

برای همین شاید بهترین روش از دید مشاوران ایشان کاستن شورو شوق و انگیزه مردم برای رای دادن است.

چگونه؟

اگر با کسانی که رای نمی دهند صحبت کنید دو تا جواب متداول خواهید شنید.

اول اینکه چه فایده و چه فرقی می کند و همه چی از قبل تعیین شده؟

دوم اینکه  برخی کم کم به لجبازی و ضدیت با نظام می رسند.

آقای احمدی نژاد هم در سخنانش همین دو موضوع را می خواست به مردم القا کند. آقایان هاشمی و ناطق نوری نماینده دو طیف منتسب به نظام بودند.از طرفی خبرگان و مجمع تشخیص و از طرف دیگر بازرسی رهبری.

واقعا انسان نه چندان فکور با شنیدن آنکه رییس جمهورش دو رکن نظام را متهم به فساد می کند چه نتیجه ای می گیرد.آیا جز اینکه:

ما این همه مشکل داریم ،بعد آنها کلی خورده اند.

ما که از اول گفتیم این نظام فاسد است.

احمدی نژاد که به درد نمی خورد، حالا فهمیدیم که بقیه هم به درد نمی خورند.

چرا ما خودمان را قاطی دعوا و زبانم لال کثافت کاری آنها بکنیم.بگذار خودشان همدیگر را بدرند.

و نتایجی از این قبیل.

صحبت های شب گذشته ایشان در گفتگوی ویژه خبری هم ادامه همان سناریو بود.در کنار آمارهای غیرواقعی از دوران جنگ که در مناظره مطرح نکردند و وقتی رقیب نبود پشت هم گفته و استدلال و نتیجه گرفتند،یک مبحثی فرمودند که تا به حال به گمانم یک مقام دست چندم هم در رسانه ملی آن را مطرح نکرده بود.

ایشان به برخورد با بدحجاب ها و بریدن گیس آنها در زمان جنگ پرداخته و آن را به دولت موسوی نسبت دادند.

در اینکه نسبتشان دروغ بود شکی نیست ،ولی هدف؟

موسوی هم یکی مثل احمدی نژاده.

امشب هم احتمالا برنامه جالبی برای آقای کروبی خواهند داشت.

در نتیجه من یکی استدلال ها و دلایل بسیاری دارم که همه به نتیجه ای که گفتم منجر می شود.و چون خودم نمی خواهم امثال مشایی و هاشمی ثمره در هدفشان موفق شوند به همه توصیه می کنم که افراد را به شرکت در انتخابات ترغیب کنند.برای من که فرقی نمی کند به چه کسی رای داده شود،حتی احمدی نژاد.

حضور موثر مردم مشت محکمی بر دهان بی تقوایانی است که همه را به بازی گرفته اند.

ببخشید آخرش این طوری شد ،چون رفته بودم نماز جمعه و آنجا همش شعار مرگ بر فلانی بود.بد آموزی داشت.

88/2/24
1:1 عصر

رویه غلط دولت نهم!

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

من همیشه معتقدم نمی شود یک نفر را به خاطر یک اتفاق تایید یا رد کرد.انتخاب رییس جمهور را همین گونه می بینم.

حتی حدیثی از امام کاظم(ع) هست که می فرمایند مومن گناه می کند ولی ملکه اش نمی شود.حالا اگر رییس جمهور فعلی یک جایی خطایی کرد معادله یک مجهولی نیست که نتیجه اش بشود اینکه آدم خوبی نیست و بهش رای ندهیم.اما اگر یک چیزی تبدیل به رویه شد و مرتب تکرار شد می شود از آن به عنوان یک نکته منفی در عملکرد دولت یاد کرد.

یکی اش مساله دروغگویی است.آن هم در مورد عزل و نصبها.جدا از اینکه بسیاری از عزل کردن ها دردولت فعلی از روش مناسبی برخوردار نیست عکس العمل مقام عزل کننده هم جالب توجه است.

دو تا خبر اینجا در مورد یک اتفاق کوچک که دیروز رخ داده است آوردم.ماجرای عوض شدن رییس دانشگاه امام خمینی(ره) قزوین است(آقای غفوری فرد).که وزیر علوم گفته استعفا داده و علی رغم میل باطنی با استعفای ایشان موافقت کرده و خود غفوری فرد تاکید کرده که استعفا نداده.هر دو تا خبر را هم دو تا خبرگزاری معتبر زده اند.

متاسفانه چنین روندی را بارها در دولت نهم و حتی در استعفای وزرا و رییس بانک مرکزی هم دیدیم.

می شود گفت برادران من ! یا با هم توافق کنید و یا دروغ تحویل ملت ندهید.اگر به نظرتان کار درستی کردید، سر حرفتان قاطعانه بایستید.

اما دو تا خبر مذکور:

http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1336537&Lang=P

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=877957

نکته دوم هم پرونده آن خانمی است که به جرم جاسوسی دستگیر و حالا آزاد شده.وزیراطلاعات دوباره تاکید کرده که جاسوس بوده.یکی نیست بگوید حالا که آزاد شده چنین تاکیدی جز سنگ روی یخ شدن یکی از مهمترین وزرای ما چه نتیجه ای دارد.وقتی همه این آزادی را نتیجه دستور رییس جمهور می دانند که بالادست ایشان است ،نمی شود ساکت ماند و اینقدر اصرار نکرد.

http://www.ayandenews.com/fa/pages/?cid=7306

درانتها هم چون یک عده شروع کردند به علم کردن ماجرای استعفای آقای میرحسین موسوی یک عده هم شروع کردند به جواب دادن به آنها که هر دو را می توانید در لینکهای زیر ببینید.

http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=28768

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=28833

http://www.ayandenews.com/fa/pages/?cid=7317

http://www.ayandenews.com/fa/pages/?cid=7312


88/2/20
6:24 عصر

ازکدام کاندیدا می شود سوال کرد؟

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست، طنز

جمله حکیمانه ای وجود دارد به این مضمون که«ندانستن عیب نیست،نپرسیدن عیب است.»

اما به نظر من بستگی به طرفش دارد.یعنی کسی که می خواهید از او سوال بپرسید.و الا ممکن است اتفاقهای زیادی برایتان بیفتد که تبعاتش گردن خودتان خواهد بود.

مثلا فرض کنید سوالتان این باشدکه:«چرا پول نفت را سرسفره مردم نیاوردید؟»

خوب جواب می شنوید که «آقای رییس جمهور چنین حرفی نزده اند!».حالا شما بروید تبلیغات دوره قبل را بیاورید که خودتان روی پوسترها زده اید.بی خودی خودتان را خسته کردید ؛چون واقعا هم آقای رییس جمهور چنین حرفی نزدند . آن موقع که این جمله گفته شد ،آقای خاتمی رییس جمهور بودند و ایشان هیچ وقت چنین جمله حکیمانه ای!عرض نکردند.

یا مثلا فرض کنید روی سوالتان پافشاری بکنید.خیلی هم قانونی بروید دنبال آنکه برای اولین بار از رییس جمهور سوال کنید که «چرا آقای مشایی فلان جمله نامربوط را گفته وبازخواست نشده؟»کار بالا خواهد گرفت و رهبری هم تاکید خواهند داد که ایشان جمله نامربوطی گفته و بی خیال سوالتان شوید.

از طرفی بعضی وقتها این فقط شما نیستید که سوال دارید.برادر شریعتمداری و آقای رسایی و زاکانی و خیلی های دیگر هم که در دوستی شان با دولت شکی نیست این سوال را می پرسند که «چرا هنوز آقای مشایی با رییس جمهور پالوده می خورد و مدام چون هاله ای در اطاف ایشان آفتابی می شود؟» حالا اگر آن دوستان جواب گرفتند،شما دشمنان هم منتظر جواب باشید.

تازه این مواردی که من گفتم خوب ترین هایش بود.چون بعضی وقتها آنقدر سوالتان ؛مثل گم شدن یک میلیارد دلار،جزیی است که ارزش پاسخ دادن ندارد.

در برخی موارد هم که ممکن است شما اصلا حق سوال کردن نداشته باشید.مثلا باید بروید گذشته خودتان را درست کنیدو یا اگر یک سوال بپرسید ،50تا سوال از خودتان خواهند پرسید(مثل آقای هاشمی).

و یا نکند شما ایادی دشمن و خیانت کار به آرمانها هستید که تا دولت می خواهد قدم مثبتی بردارد ،سوالتان می گیرد.

شما فقط می توانید سوال به معنای درخواست کنید.پول بخواهید تا دوچرخه بخرید،وام بلا عوض تا دیوارهایتان را رنگ کنید و یا مثلا سربازی پسرتان را بیاندازید سرکوچه.

برای همین اگر هنوز علاقه مند به سوال به معنی پرسیدن هستید بهتر است تا شور و شعف انتخاباتی حکمفرماست،سراغ دیگرانی بروید که احتمال پاسخگویی شان وجود دارد.

شاید مهمترین سوالی که می شود از آقای مهدی کروبی پرسید این باشد که«نمی خواهید به نفع دیگری انصراف دهید؟» .باور بفرمایید ایشان آنقدر به این سوال علاقمند هستند و چنان روحیه پاسخگویی دارند که حتی اگر کسی هم این سوال را از ایشان نپرسد،پاسخ خواهند داد :«نه خیر».و اضافه خواهند کرد:«من تا آخر هستم!».

سوال پرسیدن از آقای محسن رضایی هم شاید بی معرفتی باشد و بهتر است شما با پرسیدن سوالات بیشتر ایشان را سردرگم نکنید.

فقط می ماند آقای میرحسین موسوی که خودش هم نه که دلش نخواهد ،مدام این ور و آن ور می رود تا ملت سوال پیچش کنند.همین طور هم به من ایمیل و پیامک می رسد که سوالات زیادی از ایشان طرح شده است.

البته بعضی از سوالها را جواب داده اند،ولی بعضی وقتها بهتر است آدم مرتب سوالش را تکرار کند تا برخلاف جمله حکیمانه ای که اول مطلب آوردم، دانستن خیلی هم بی عیب نباشد و پرسیدن و مرتب پرسیدن خوب تر جلوه کند.


<      1   2