یکی از بزرگترین انحرافاتی که امروز به آن دچار شدیم ، تغییر مفاهیم عاشورا به مواردی سطحی است.یعنی یک جورهایی ما داریم در خلاف جهت حرکت امام حسین(ع) حرکت می کنیم و تازه اسمش را هم گذاشته ایم عشق ناب و خالص و چه و چه.
حرکتی که اولین جنبه اش تفکر بود و پیشوایش صدا می زد که «الا ترون...؟» امروز تبدیل شده به فضیلت ندیدن و اسمش را هم گذاشته اند بصیرت.حرکتی که پویا و رو به جلو بود و سکون را نفی می کرد تبدیل شده به پیروانی که گریه می کنند چرا محرم و صفر تمام شده و یا ادعا دارند که دو ماه عزاداری کرده اند.
البته من منکر عزاداری نیستم ولی واقعا کجای مکتب گفته که پیروان عزیز! دو ماه برای پیشوایتان گریه کنید و بعد هم ده ماه منتظر محرم و صفر باشید تا دوباره برای او گریه کنید.کجا پا منبری شدن فضیلت بود؟
امروزه در هیات ها به جای آگاهی بخشی ، یک نوع حالت تخدیر و رخوت نسوخ کرده و اصل و هدف شده سینه و گریه و زنجیر و چه و چه.خوب نتیجه این تعطیلی تفکر و بیان اظهاراتی چون «همینکه هیات اومدی و مجلس گناه نرفتی دست ات را گرفتند» راه اندیشه و پویایی جامعه را گرفته و فقط نتیجه اش یکی دو هفته کاهش جرم و جنایت شده که علت آن این است که مردم سرگرم هستند و شکم هایشان با غذای هیئت پر می شود.ولی بعدش دوباره بر می گردند سر خانه اول.
واقعا راز چرخش 180 درجه ای کوفیان در کمی عشق و تبعیت پذیری شان از اهل بیت بود؟ یا عدم تفکر و تجزیه و تحلیل شان ؟ و اینکه با سطحی نگری به دین نگاه می کردند و با تطمیع و تحمیق و تهدید قالب تهی می کردند.