سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/12/29
8:14 عصر

به جای تبریک سال جدید

بدست روح اله ریاضی در دسته

یکی از رفقا جمله زیبایی از گاندی را برایم فرستاده که:«هنوز هم نمی دانم هر سال که می گذرد یک سال به عمرم اضافه می شود یا یک سال از عمرم کم»

واقعیت اش هم این است که عمده لذت تعطیلات برای من سفر رفتن و جدا شدن چند روزه از فضای کسل بار تهران است و چون در هیچ زمانی از سال این فرصت تعطیلی برایمان به وجود نمی آید ،عید نوروز می شود یک ارزوی دست یافتنی.

و الا اصلا با سنت ها و دید و بازدیدها و چشم و هم چشمی ها و حرص و ولع خرید و زورکی لبخند زدن و چه و چه اش حال نمی کنم.

سال نو همه مبارک و امیدوارم حداقل یک وجه جمله گاندی بر ما صدق کند.چون هستند کسانی که نه یک سال بالاتر می روند و نه پایین تر.به تعبیر شاعر:

امسال هم گذشت و اما هنوز هم          مانند سال قبل،خدایا!هنوز هم؟


89/12/29
12:33 صبح

زاید و لازم

بدست روح اله ریاضی در دسته

اصطلاحی در علم مدیریت وجود داره به نام «زاید و لازم».مثال واضح اش هم ترمز دستی ماشین است.که اگر چه در نگاه همه زاید به نظر می رسد اما برای هر وسیله نقلیه ای لازم است.اما لزوم وجود ترمز دستی در مغایرت با ذات وسیله نقلیه است.یعنی ترمز دستی برای این ساخته شده تا مانع حرکت وسیله شود.وسیله ای که ذات و علت وجودی اش حرکت است.

حالا در نظر برخی افراد در ظاهر مذهبی عقل و تفکر و اندیشیدن و پرسش گری هم همین حالت زاید و لازم را دارد.و اگر ازشان بپرسی کارکرد این عقل در چیست؟ خواهند گفت در اطاعت پذیری و نپرسیدن و بصیرت ادعایی!

واقعا خدا عقل را برای این فرستاده که صرفا تشخیص دهی باید از چه کسی بدون چون و چرا اطاعت کنی؟ و در زمان اطاعت نپرسی و کنکاش نکنی؟

الله اعلم


89/12/23
10:14 عصر

تفاوت!

بدست روح اله ریاضی در دسته

تفاوت است بین آنکه آدم کاری را به خاطر اعتقادش انجام دهد یا به خاطر ترس از عواقب انجام ندادنش.

نمونه اش عمده برادران اصول گرای منتقد هستند( علی مطهری جز معدودهایی است که فاکتور می گیرم) که به خصوص در مورد انتقاد به برخوردهای امنیتی و سلبی و ...مشاهده می کنیم بیش از آنکه با ذات این برخوردها مشکل داشته باشند با نتایج اش درگیر اند.

برای همین هم است که در برابر اتفاق هایی که در ایران و دیگر کشورهای اسلامی می افتد، نظرات گاه متناقضی بیان می کنند. 

نمونه اش هم برادران آینده و عصر ایران و آرمان ایران که تا می آیی باهاشان هم ذات پنداری کنی ،در یک موضوع دیگر رویه ای 180 درجه متفاوت در پیش می گیرند.


89/12/22
8:24 صبح

دینداری نامتوازن!

بدست روح اله ریاضی در دسته

یکی از مسائلی که من پیشاپیش خطرش را در بین بچه های در ظاهر مذهبی و حزب اللهی گوشزد کردم، این است که این عزیزان آنقدر که بر روی مسائلی چون ولایت و بدحجابی حساسیت دارند، روی مال حرام و لقمه شبهه ناک احساس خطر نمی کنند.

عمدتا در نهادهایی که این دوستان مشغول به کار هستند رویه ای وجود دارد که من از آن تعبیر به «عدد سازی» می کنم.در این رویه به خاطر برخی مسائل که باب توجیه را باز می کند، این دوستان دست به عدد سازی و فاکتور سازی و یا دست بردن در فاکتورها می کنند تا از طریق آن به بودجه بیشتری برسند.البته توجیه شان هم این است که این پول را در جیب شان نمی گذارند و در راه خدمت صرف می کنند، اما در هر صورت هیچ جواز شرعی در این کار ندارند.

نمونه اخیرش را در یکی از مراکزی دیدم که چندی است با آنها همکاری دارم.در روزهایی که آن طرفی ها به خیابان می آیند، این برادران ارزشی کار را رها کرده و برای سرکوب و ... و به قول خودشان دفاع از ولایت به خیابان می روند.اما هنگامی که می خواهند قرارداد و فیش حقوقی شان را امضا کنند، عدد بیشتری می نویسند تا پول بیشتری به مرکز داده شود.

پی نوشت:همه جور بسیجی دیده بودیم، جز هکر بسیجی.پیشنهاد می شود در اسرع وقت سازمان بسیج هکرها تشکیل شود.


89/12/20
2:13 عصر

حبس تحقیقی در اسلام

بدست روح اله ریاضی در دسته

حقّ آزادی‌ شخصی‌ این‌ است‌ که‌: افراد در زندگی‌ شخصی‌ خود آزادند و مورد تعقیب‌ و تهدید واقع‌ نمی‌شوند؛ و کسی‌ را به مجرّد اتّهام‌ نمی‌توان‌ گرفت‌ و او را به‌ زندان‌ انداخت‌، یا اینکه‌ مجازات‌ کرد. و تا هنگامی‌ که‌ جرم‌ در نزد حاکم‌ به‌ ثبوت‌ نرسد إجراء حدّ و تعزیر جائز نیست‌.

أمّا بعضی‌ گفته‌اند حبس‌ بر دو نوع‌ است‌: أوّل‌ حبس‌ مجازاتی‌، دوّم‌ حبس‌ تحقیقی‌.

حبس‌ مجازاتی‌، آن‌ است‌ که‌ أفراد را طبق‌ حکم‌ حاکم‌، بعد از ثبوت‌ جرم‌، به‌ عنوان‌ تأدیب‌ و جزای‌ جرم‌ و جنایت‌ در زمان‌ محدود و مشخّصی‌ به‌ زندان‌ می‌اندازند. أمّا حبس‌ تحقیقی‌ آن‌ بازداشتی‌ است‌ که‌ به‌ عنوان‌ کشف‌ جرم‌ و تحقیق‌ در مورد مسأله‌ای‌ انجام‌ می‌پذیرد تا جرم‌ و یا عدم‌ آن‌ إثبات‌ شود، و متّهم‌، یا مجرم‌ شناخته‌ شده‌ و یا تبرئه‌ گردد؛ سندیّت‌ ندارد.

پیغمبر أکرم‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و اله‌ و سلّم‌ مردم‌ را به‌ صِرف‌ تهمت‌ نمی‌گرفت‌. فقط‌ در یک‌ روایت‌ داریم‌ که‌ به‌ مجرّد اتّهام‌، پیغمبر شخصی‌ را در نصف‌ روز بازداشت‌ فرمود و بعد او را رها کرد.

به‌ مجرّد اتّهام‌ کسی‌ را نمی‌توان‌ تعذیب‌ نمود؛ و إقراری‌ که‌ بر أساس‌ شکنجه‌ و تعذیب‌ گرفته‌ شود حجّیّت‌ ندارد و ثابت‌ نیست‌. آن‌ إقرار روی‌ زمین? اضطراب‌ و اضطرار بوده‌ و حجّیّت‌ ندارد؛ و قاضی‌ نمی‌تواند بر آن‌ أساس‌ حکم‌ کند. إقرار و اعتراف‌ باید در زمین? عدم‌ شکنجه‌ و تعذیب‌ باشد.

و اگر إشکال‌ شود: چنانچه‌ شکنجه‌ و تعذیب‌ أفراد برای‌ کشف‌ جرم‌ و تحقیق‌ پیرامون‌ مسأله‌ای‌ که‌ ارتباط‌ با أمنیّت‌ و بقاء حکومت‌ إسلام‌ دارد جائز نباشد، موجب‌ خواهد شد که‌ خللی‌ در این‌ قضیّه‌ پیدا گردد و أمنیّت‌ خاصّه‌ یا عامّه‌ را به‌ خطر اندازد. بنابراین‌، بقاء حکومت‌ متوقّف‌ بر شکنجه‌ و تعذیب‌ أفرادی‌ است‌ که‌ ابتداءً إنسان‌ از مقاصد آنها خبر ندارد، و به‌ خودی‌ خود هم‌ إقرار و اعتراف‌ نمی‌کنند؛ و تا شکنجه‌ و تازیانه‌ای‌ نباشد مطلب‌ کشف‌ نمی‌شود.

جواب‌ این‌ است‌ که‌: بگذار کشف‌ نشود! وقتی‌ خداوند میگوید إنسان‌ بدون‌ جرم‌ نمی‌تواند کسی‌ را تعذیب‌ کند، جائز نیست‌ شخص‌ بیگناهی‌ را تازیانه‌ بزند، و یا به‌ أنواع‌ شکنجه‌ها او را مبتلی‌ کند تا مطلب‌ منکشف‌ شود. إسلام‌ راه‌ انکشاف‌ بدین‌ طریق‌ را بسته‌ است‌ و راههای‌ دیگر را تجویز نموده‌ است‌؛ از هر راهی‌ که‌ میسّر خواهد شد. از راه‌ شکنجه‌ و تعذیب‌ نمی‌توان‌ کشف‌ حقیقت‌ نمود.

و چنانچه‌ گفته‌ شود: اگر بقاء إسلام‌ متوقّف‌ بر این‌ أمر باشد موجب‌ جواز است‌؛ جواب‌ داده‌ می‌شود: کدام‌ إسلام‌؟! إسلامی‌ که‌ با این‌ ضوابط‌ که‌ از جمل? مقدّمات‌ آن‌ تعذیب‌ أفراد مبرّا و پاکی‌ که‌ حاکم‌ نسبت‌ به‌ آنها سوء ظنّ پیدا کرده‌ و آنها را شکنجه‌ می‌دهد بخواهد قوام‌ یابد، مورد نظر رسول‌ خدا نخواهد بود.

کاملش را در اینجا و اینجا ببینید.


89/12/19
10:32 عصر

مومن فحاش!

بدست روح اله ریاضی در دسته

برخوردی که هر از گاهی با نیروهای خودسر می شود،واقعا برخورد جالبی است.و بیشتر به جای آنکه جنبه اصلاحی و تادیبی داشته باشد،گویای فشاری بر دوش بزرگتر هاست و آنها می خواهند با آن برخورد نرم و لطیف،یک جورهایی از زیر بار نگاه های شماتت بار خارج شوند.

بالاخره طرف تهمت و غیبت زده و فحاشی کرده با نه؟

اگر انجام داده ، که انجام داده، دیگر این اصطلاحات مومن و مخلص و انقلابی اش چه معنایی دارد.نمی خواهم فردی را با دو تا گناه خارج از درجه ایمان معرفی کنم.ولی بر اساس روایاتی که شنیده ام، شخص مومن در حین انجام گناه از حالت ایمان خارج می شود و در صورتی که بر آن گناه اصرار و مداومت بورزد، در کل نمی توان او را مومن نامید.

 


89/12/19
11:9 صبح

حالا حکایت تندروهاست!

بدست روح اله ریاضی در دسته

این نفس راحتی که برخی تندروها می کشند، اتفاقا اول بدبختی شان است.حالا که رهبران معترضین در حصر هستند و نیروهای رده دومشان در زندان و رییس خبرگان هم عوض شده، دیگه ترفندهایی مثل «یه لیست تو جیب ام دارم» و «یه عده نمی ذارند» و «اتاق فکر تشکیل دادند» و ... نمی تواند برای گمراه کردن دسته ای از عوام جوابگو باشد.

برای همین می خواهند نزاع را بکشند به درون اصول گرایان.امیدوارم که این حضرات عاقل باشند و دم به تله ندهند.بگذارند حالا که همه چیز دست اینها افتاده تخت گازشان را بروند.اگر به سر منزل مقصود رسیدند؛ ما که بخیل نیستیم.اگر هم انداختند توی دره؛ اگر چه ممکن است همه آسیب ببینند، ولی به جمع شدن بساط تندروها می ارزد.


89/12/17
4:26 عصر

تفاوت دو سیاستمدار!

بدست روح اله ریاضی در دسته

در ماه های منتهی به انتخابات 88، اصلاح طلبان و حامیان خاموش آنها هجمه بسیار سنگینی را بر علیه رییس جمهور قانونی شروع کردند.او را دروغگو و بی لیاقت و چه و چه خواندند و پا را از دایره اخلاق فراتر گذاشتند.اگر چه برخی از آن انتقادات به زعم نگارنده وارد و درست بود،اما نحوه بیان و گاه افراط در آنها باعث می شد که شان ریاست جمهوری زیر سوال برود.

محمود احمدی نژاد که به مناظره آمد، عنان از کف داد (و یا شاید هم سیاست ورزی کرد) و بر منتقدانش آنگونه تاخت که در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه بود.او اخلاق را که هیچ ،حتی شرع و عرف را هم در نوردید و بر چهره مسئولان فعلی و گذشته آن چنان چنگ انداخت که گروهی طنز ساختند که گویا تا به آن روز کشتی نظام جمهوری اسلامی را دزدان دریایی هدایت می کردند.ماجرای عکس همسر نامزد رقیب و بگم ؟..بگم ؟ های احمدی نژاد بیش از پیش او را در ذهن مخاطبین سنت گرا و مذهبی اش سقوط داد.

از آن سو، در ماه های منتهی به انتخاباتی دیگر در اسفند 89،این بار رقیب همیشگی احمدی نژاد و خانواده او بود که مورد هجوم انواع فحش ها و تهمت ها قرار می گرفت، و اگر احمدی نژاد از حمایت نهادهای رسمی و رسانه های حکومتی برخوردار بود، شعار مرگ بر هاشمی از رسانه ملی پخش شد و آن رسانه حتی تذکری نیز نگرفت.

این بار در حالتی که جناح رقیب خود را برای انتخاباتی عجیب آماده می کرد و می خواست با تحریک رفسنجانی ، او را در بازی باخت - باخت قرار دهد،اما هاشمی با استعفا و کناره گیری امروز خود نشان داد که حاضر به رقابت و پیرزوی با هر قیمتی نیست و اگر چه در پس پرده ممکن است دست به اقداماتی بزند، اما در ملا عام حاضر به زیر پا گذاشتن هر معروفی نیست.

افراطیون امروزی اگر چه در ظاهر به آنچه می خواستند رسیده اند، اما ناغافل دست به کاری زدند که امثال هاشمی هر چه تلاش می کردند ، خود نمی توانستند این کار را انجام دهند.

در انتخابات 84 اگر بیش از نیمی از رای 10 میلیونی هاشمی به پای مصلحت سنجی برخی برای رای نیاوردن رقیب گذاشته می شد، اما امروز و فرداها هاشمی در برابر رقیب بی اخلاقش از چنان رایی برخوردار خواهد شد که حتی اگر هیچ گاه نیز ابراز نشود، برای او که سیاستمداری در پایان کار است بهترین ها خواهد بود.

هاشمی امروز اگر چه سمت هایش را یک به یک از دست می دهد، اما حداقل جایگاهی در قلوب مردم به دست خواهد آورد که اگر از او نامی به نیکی نبرند، بدی اش را هم نخواهند گفت.

 


89/12/17
11:24 صبح

توصیه های عجیب امام به رهبر و خبرگان

بدست روح اله ریاضی در دسته

اکنون شما - اى فقهاى شوراى خبرگان و اى برگزیدگان ملت ستمدیده در طول تاریخ شاهنشاهى!- مسوولیتى را قبول فرمودید که در رأس همه مسوولیت‌هاست و آغاز به کارى کردید که سرنوشت اسلام و ملت رنج کشیده و شهید داده و داغ دیده، گرو آن است. تاریخ و نسل‏هاى آینده، درباره شما قضاوت خواهند کرد و اولیاى بزرگ خدا، ناظر آرا و اعمال شما مى‏باشند، (و‌الله من ورائهم محیط و رقیب) . کوچک‌ترین سهل انگارى و مسامحه و کوچک‌ترین اِعمال نظرهاى شخصى و خداى نخواسته تبعیت از هواهاى نفسانى - که ممکن است این عمل شریف الهى را به انحراف کشاند - بزرگ‌ترین فاجعه تاریخ را به وجود خواهد آورد. اگر اسلام عزیز و جمهورى اسلامى نوپا، به انحراف کشیده شود و سیلى بخورد و به شکست منتهى شود، خداى نخواسته، اسلام، براى قرن‏ها، به طاق نسیان سپرده مى‏شود و به جاى آن، اسلام شاهنشاهى و مُلوکى جایگزین آن خواهد شد.....

لازم است به رهبر محترم آتیه یا شوراى رهبرى، تذکرى برادرانه و مخلصانه بدهم. رهبر و رهبرى، در ادیان آسمانى و اسلام بزرگ، چیزى نیست که خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خداى نخواسته به غرور و بزرگ اندیشى خود وادارد. آن، همان است که مولاى ما على ابن ابى طالب(ع) درباره آن گوشزد فرموده است.

اساسا، انبیاى خدا – صلوات?الله و سلامه علیهم - مبعوث شدند براى خدمت به بندگان خدا، خدمت‏هاى معنوى و ارشادى و اخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستم‏دیدگان و اقامه عدل فردى و اجتماعى. شما که خود را پیروان اصحاب وحى و اولیاى عظیم الشأن مى‏دانید و بحمد‌الله هستید، خود را جز خدمتگزار به ملت‌هاى ستمدیده، ندانید!و باید بدانید که تبهکاران و جنایت?پیشگان، بیش از هر کس، چشم طمع به شما دوخته‏اند و با اشخاص منحرف نفوذى در بیوت شما، با چهره‌هاى صد درصد اسلامى و انقلابى، ممکن است خداى نخواسته، فاجعه به بار آورند و با یک عمل انحرافى، نظام را به انحراف کشانند و با دست شما، به اسلام و جمهورى اسلامى سیلى زنند.

الله‌الله در انتخاب اصحاب خود!

الله‌الله در تعجیلِ تصمیم‌گیرى، خصوصا در امور مهمه!

باید بدانید و مى‏دانید که انسان، از اشتباه و خطا مأمون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا، از آن برگردید و اقرار به خطا کنید که آن، کمال انسانى است و توجیه و پافشارى در امر خطا، نقص و از شیطان است.

در امور مهمه، با کارشناسان مشورت کنید و جانب احتیاط را مراعات نمایید!...

کاملش را اینجا ببینید.


89/12/16
5:9 عصر

تندروی!

بدست روح اله ریاضی در دسته

»تندروی» بد دردی است.آدم تندرو دائما در حال حرکت است .برای همین نه می تواند علت حرکت امروزش را بیان کند؛  چون علتی ندارد، و نه در مورد حرکت گذشته اش تامل؛ چرا که فرصت این کار را ندارد.

برای همین اصلا تعجب نکنید که تندروها یک روز بریزند توی خیابان شعار «اعدام باید گردد!» سر دهند و چندی بعد بریزند تو خیابان و با بزن و بکوب ترانه «عزیز دلمی» را برای همان اعدامی بخوانند.اگر هم بکشی شان به گوشه ای و ازشان بپرسی که مگر تو همان دیروزی نیستی؟ یا همه را منکر می شوند و یا خواهند گفت دلیل دارد؛ دلیلی که هیچ گاه بیان نخواهد شد و در حد توجیهات دم دستی باقی خواهد ماند.

یه آقایی از مسئولان پیشین که چند صباحی است به خارج رفته ، دو تا گزاره بیان کرده که نظر شخصی خودش بوده.

تندروهای کیهانی که تا دیروز تا 5 تا صفت و کنایه نامطلوب نصیب او نمی کردند ازش سخن به میان نمی آوردند، گزاره هایش را بدون آن صفات بیان کردند و لابد یادشان رفته که این آدم در نظر آنها جاسوس و مزدبگیر اسراییل و دارای مشکل اخلاقی و ... بوده.

تندروهای ب ا ل ا ت ر ی ن ی هم به تکاپو افتادند که تو اصلا چه کاره ای و برخی همان صفت های مختص کیهان را به طرف حواله کردند.

در صورتی که روش غیر تندروانه برخورد با این گزاره ها ، چیزی جز منطق و استدلال نیست.می شود از طرف دلایل این گزاره هایش را خواست و بعد با او به مباحثه و مناظره پرداخت و گزاره هایش را رد یا اثبات کرد.

تا رسانه و پیش قراولی حرکت ها به دست این تندروها باشد، اصلا نمی شود ذره ای به سخنان شان اعتماد کرد و چه بسا مخالفان ظلم و سانسور و ... امروز ، اگر فردا قدرت به دست بگیرند شعارهای امروزشان را فراموش کرده و خودشان ظالم و سانسورچی شوند.

 


   1   2   3      >