35 روز مانده تا انتخابات
قیل نوشت: آقای خاتمی که با این صحبت ها به درستی از کاندیداتوری کنار کشید. اما احتمال کاندیداتوری «آیت الله» رو به افزایش است. این مطلب را می نویسم برای خودم و تاریخ، و الا امیدی به رساندن این حرف ها به گوش ایشان و یا تاثیر آن ندارم و فقط امیدوارم که خودشان نتیجه بگیرند که نیایند.
این حرف ها نه از سر ترس است و نه از روی ناامیدی. به نظرم واقع بینانه می نماید و فقط می خواهم کمی، و تنها کمی جلوتر بروم.
فرض کنید امروز اول خرداد است و شورای نگهبان اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت شده را اعلام می کند و به احتمال نزدیک به یقین ،نام «آیت الله» هم در بین آنهاست. با آمدن او، تمامی نامزدهای اصلاح طلب و شبه اصلاح طلب و حتی شاید برخی مستقل ها و اصول گرا ها کنار بکشند. این یعنی وزنه «آیت الله» سنگین تر خواهد شد.
اگر انتخابات های 84 و 88 را در نظر بگیریم بین 10 الی 13 میلیون رای به عنوان سبد قطعی رای «آیت الله» بدیهی خواهد بود. در حالی که بالاترین کاندید جریان مقابل بر اساس نظرسنجی های منتشر شده تنها 15 درصد رای دارد که در حدود 6 میلیون می شود. در نتیجه قطعا طرف مقابل برای پیروزی چاره ای جز دوقطبی کردن فضا نخواهد داشت.
فضای دو قطبی یعنی شبیه آن چیزی که در دور دوم انتخابات 84 و از 13 خرداد انتخابات 88 شاهد آن بودیم. فضایی احساسی که یک طرف شر مطلق می شود و طرف دیگر خیر متقن. فضایی که استدلال و برنامه و بحث و گفتگو، جایش را به شعار و فحش و جدل می دهد.رگ گردن ها بیرون می زند و تمسخر و توهین نقل محفل می شود. در این فضا نخبگان به حاشیه رانده می شوند و در نهایت یک قطب، پر می کشد و قطب دیگر، ذلیل می شود.
حالا فرض کنید که 25 خرداد و یا اول تیر است و نتایج انتخابات اعلام شده است.
حالت اول آن است که به مانند دو انتخابات گذشته، بازنده انتخابات «آیت الله» باشد.در آن صورت قطعا شاهد بگیر و ببند بیشتری خواهیم بود(فارغ از اینکه قطب دیگر چه کسی باشد، چرا که این گونه تصمیم ها از جای دیگری گرفته خواهد شد). اندک امید به گشایش تدریجی فضا به فنا خواهد رفت و طرفه سرمایه ی مانده نیز به تاراج می رود.فضایی سنگین و امنیتی که دیگر کسی نای سخن گفتن نخواهد داشت و البته جرات آن نیز. اگر بخواهد اعتراضی به مانند 88 شود ، که قطعا سرکوب شدیدی خواهد شد ، چرا که تجربه ها آموخته اند.اگر هم سکوت، که این بار دامنه دار تر و طولانی تر خواهد بود و چه بسا این شکست ، مجلس ختم اصلاح طلبی و همه آنانی باشد که می خواستند از طریق صندوق رای ، برخی کاستی ها را اصلاح کنند.
اما فرض دوم پیروزی «آیت الله» است. در آن صورت حامیان او دو دسته بوده اند که باید به خواسته های عاجل آنها توجه کند. گروهی همان حامیان گفتمان اصلاح طلبی اند که قطعا به دنبال گشایش فضا و تمام شدن نگاه امنیتی و آزادی مطبوعات و زندانیان و ... هستند. اگر «آیت الله» بخواهد وارد این عرصه شود ، با ممانعت بیشتر مواجه خواهد شد و اگر یک زمانی خود قدرت هم به این رسیده باشد که این خواسته ها را محقق کند، اما همیشه نشان داده که اگر خواسته ای مطالبه عمومی باشد، اتفاقا بیشتر سعی می کند آن را انجام ندهد تا خلق الله بد عادت نشوند. اصرار بر این خواسته ها یا منجر به رویارویی شدید خواهد شد و تبعاتی مانند تصفیه وزارت اطلاعات و 18 تیر در زمان دولت اصلاحات را به همراه خواهد داشت و یا ناامیدی و بریدن درخواست کنندگان که «آیت الله» مرد میدان نبود و تنها گذاشتن او به مانند خاتمی.
دسته دوم حامیان، اما مردمی بودند که بیشتر با انگیزه های اقتصادی به «آیت الله» رای دادند تا این تورم و بیکاری و رکود اقتصادی و صنعتی را چاره کند.اما فکر می کنید آیا مجلسی که اینگونه نیامده به «آیت الله» می تازد و ارگان هایی که سایت ها روزنامه هایشان از هیچ توهینی ابا ندارند و بر شریان های حیاتی کشور خیمه زده اند و همه آنانی که نانشان در دعواست و بر سر سفره انحصار نشسته اند ،خواهند گذاشت مدل های اقتصادی و تئوری های جواب پس داده به عرصه بیایند و مشکلات اقتصادی مردم را حل کنند و البته همه اینها به اسم مردی زده شود که به جامعه تزریق کرده اند برای مردم ارزشی قایل نیست و دنبال اشرافی گری و منافع گروهی خاص است.
خلاصه آنکه از روز ورود «آیت الله» به عرصه انتخابات و در صورت پیروزی او تا زمانی که ریاست جمهوری را به فرد دیگری تحویل می دهد، جناحی که به خصوص در این 8 سال ، قدرت زیادی برای خودش فراهم کرده، به هر نحو ممکن تلاش خواهد کرد که نگذارد. البته ابایی نخواهد بود اگر همه آنانی که این روزها به دنبال آمدن «آیت الله» هستند و همه مردمی که به او رای می دهند، تا آخر ثابت قدم باشند و از مدار اعتدال خارج نشوند.
اما من چنین فضایی را نمی بینم و معتقدم که شاید در صورت نیامدن «آیت الله»، در آینده ای که نمی دانم دور است یا نزدیک، یا خود اهالی قدرت به این نتیجه برسند که رسم حکمرانی شان را عوض کنند و یا آنکه مردم به آن بلوغ برسند که بدانند چه می خواهند، احساسی نشوند و بر خواسته شان ثابت قدم باشند و از مدار عقل و انصاف و قانون خارج نشوند و اصحاب قدرت را به تمکین در برابر خواسته هایشان مجبور کنند.
بعدنوشت: این مطلب را خیلی سریع و بدون ویرایش نوشتم.شاید امروز اتفاق هایی بیافتد که نمی خواستم بعد از آنها این یادداشت خوانده شود.اگر آیت الله نیامد، در این باره بیشتر خواهم نوشت.