43 روز مانده تا انتخابات
یک سری خبرها اصلا خوب نیستند.یک سری حرف ها همینطور.به خصوص که از آدم هایی بیان می شوند که جایگاهی دارند که برای آن تقوای زیادی لازم است.
بدست روح اله ریاضی در دسته انتخابات 92
45 روز مانده تا انتخابات
جمعی از اصلاح طلبان به تعبیر خودشان «رویکردها و برنامه های پیشنهادی برای برون رفت کشور از بحرانها و چالشهای کنون» را منتشر کرده اند. این بیانیه پر است از عبارت برنامه و البته مهمترین چیزی که در آن وجود ندارد، برنامه است.
البته در اینکه سعی کرده اند به جای شعارهای بسیار کلی، کمی شعارهایشان را جزیی تر بکنند و در تمامی زمینه ها حرفی برای گفتن داشته باشند، قابل تقدیر است، اما آنچه منتشر کرده اند بیشتر شبیه رسالت و ماموریت(misson) و در برخی موارد اهداف بلند مدت و کوتاه مدت (goals & objectives) است تا برنامه و یا به تعبیر بهتر استراتژی.
به این تعابیر توجه کنید: اصلاح مناسبات میان دولت و مردم بر اساس اخلاق، اصلاح ساختار دولتی برای ظهور دولت توانمند و قابلیت سازدر روند تقویت شهروند مدنی، تحقق «دولت عدالت گستر» برای ایجاد بسترهای مناسب اقتصادی در خلق فرصتهای برابر، تححق «دولت مدنی و شهروندمدار» برای تقویت و تحکیم پایههای اقتصادی و ... که مثلا برنامه های این جریان برای حوزه اقتصاد است.
برنامه یعنی چه کاری، به چه طریقی، با چه هزینه و در چه زمانی، توسط چه کسانی و ... می خواهیم انجام بدهیم تا مثلا مناسبات میان دولت و مردم را بر اساس اخلاق اصلاح کنیم.
وقتی وارد حوزه برنامه ریزی می شویم ، تازه متوجه خواهیم شد که کدام یک از این آمال و آرزوها شدنی و کدام یک غیرقابل دستیابی هستند.وقتی برنامه مشخص شود آن موقع است که می توان ارزیابی کرد و فهمید که کدام تیم انتخاباتی بررسی بیشتری بر روی مشکلات فعلی و راه های اصلاح آنها داشته است.
مثلا یک کاندیدایی ادعا کرده بود که طی 4 سال ،1000 سالن سینما می سازد.این یعنی نزدیک شدن به برنامه ! و آن موقع است که مخاطب می تواند افق دید آن کاندید و صحت ادعاهایش را بسنجد.
بدست روح اله ریاضی در دسته انتخابات 92
46 روز مانده تا انتخابات
برای اصلاح طلبانی که قایل به حضور در انتخابات هستند، چهار استراتژی متصور بود.
اولین استراتژی حضور متعدد کاندیداهای درجه دو این جریان بود ،به نحوی که هم آرایشان پراکنده شود و هم در انتخابات حضور داشته باشند.معرفی افرادی چون حسن روحانی و عارف که رتبه بالاتری داشتند و در ادامه افرادی چون کواکبیان و محمد شریعتمداری در راستای همین استراتژی است که البته بیشتر مورد اقبال «کیهان» نشینان و اصولگرایان است تا اصلاح طلبان.
من تقریبا یقین دارم که استراتژی اصلی این جریان، روش بالا نیست و یکی از سه استراتژی که در ادامه خواهم آورد را مدنظر خواهند داشت.و البته تقریبا مطمئنم که بعد از تعطیلات نوروز و به صورت قطعی، پس از دیدار دوم آقایان هاشمی و خاتمی ، این استراتژی نهایی شده است و حرکت های اخیر به نوعی امکان سنجی و تا حدودی رد گم کنی و با هدف منفعل کردن جریان مقابل صورت می گیرد.
ابتدا بحث دیدار جهانگیری با رهبری و صحبت های او مبنی بر بالارفتن احتمال حضورش به عنوان کاندیدای واحد اصلاح طلبان مطرح می شود.(استراتژی دوم- حضور با کاندیدای درجه دو و حمایت همه جانبه سران و کل بدنه از او)
سپس آقای خاتمی از فکر کردن در مورد کاندیداتوری و موکول کردن نتیجه به آینده سخن می گوید.(استراتژی سوم- حضور با کاندیدای حداکثری)
و دیروز هم که آقای هاشمی با تعبیر «نمی گویم نمی آیم» اردوگاه دولت و اصول گرایان را به تکاپو می اندازد.(استراتژی چهارم- حضور آقای هاشمی و حمایت همه جانبه خاتمی و اطلاح طلبان از او)
اگر عکس العمل های «کیهان» را ملاک قرار دهیم و حمله های بی جانبه اش را به آقای خاتمی در نظر بگیریم، استراتژِی سوم کابوس جریان مقابل خواهد بود.
شاید اصلاح طلبان حتی تا زمان اعلام تایید صلاحیت ها همچنان به استراتژی های متنوع شان ادامه دهند تا قدرت مانور حریف را سلب کنند.
پی نوشت: در مطالب بعدی به استراتژی های دیگر جریان های حاضر در انتخابات خواهم پرداخت.
بدست روح اله ریاضی در دسته انتخابات 92
47 روز مانده تا انتخابات
روح اله ریاضی در انتخابات شرکت می کند.می خواهد مشارکت فعالی داشته باشد .نه می خواهد کاندید شود، نه در ستاد و جریانی فعالیت بکند، نه وارد مصادیق و اسم آوردن از کاندید مطلوبش شود و نه حتی با قطعیت بگوید که رای خواهد داد.
از نظر من شرکت در انتخابات به رای دادن خلاصه نمی شود که اگر کسی رای داد بگوییم شرکت کرد و اگر دیگری نداد ،از عدم شرکت او نام ببریم.
شرکت در انتخابات یعنی آن را یک فرصت دانستن، به آن اندیشیدن، بحث و تبادل نظر کردن، آگاه شدن و آگاه کردن ، تصمیم گرفتن و در نهایت رای دادن یا ندادن.
انتخابات برای هر کسی که در این کشور زندگی می کند یک رخدادی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.
من همین جا مرزبندی خودم را با کسانی که می گویند در انتخابات شرکت نمی کنند و هم با آنهایی که در هر شرایطی و در هر انتخاباتی شرکت می کنند را مشخص می کنم.
اگر کسی در اصل این مساله تردید دارد می تواند یادداشت هایی که از این پس در مورد انتخابات می نویسم را نخواند و وارد بحث هایی که دوست دارم حول و حوش آنها بکنیم، نشود.
از بقیه دوستان تقاضا دارم که صرفا در محیط همین وبلاگ و ترجیحا با نظرات مودبانه و البته غیرخصوصی شان به این مشارکت معقولانه در انتخابات کمک کنند.دوستانی که مطلبی در این باره نوشته و خواهند نوشت هم اطلاع رسانی کنند که حتما مطالبشان را بخوانیم و مشارکتی فعالانه داشته باشیم.
47 روز مانده به رخدادی که می تواند تا 8 سال آینده ما را تحت تاثیر قرار دهد.کافی است به 8 سال قبل و انتخاب های آن موقع مان نظری بیاندازیم و حال و روز امروزمان را تجزیه و تحلیل کنیم.
فرصت اندک است و راه طولانی.
یاعلی