توضیح: در این مطلب سعی کرده ام خیلی خلاصه نظر خودم را در مورد نقاط قوت و ضعف 4 کاندیدایی که به نظرم نسبت به بقیه ارجحیت بیشتری برای ریاست جمهوری دارند بنویسم.این ها را قبل از شروع برنامه های تبلیغاتی شان نوشتم.چرا که معتقدم در تبلیغات امکان اینکه افراد به روش های مختلف خودشان را به گونه دیگری جلوه دهند بیشتر است.سعی کردم وارد شخص آنها نشوم و ترتیب شان نیز صرفا از روی حروف الفباست.این شما و این 4 نامزد ریاست جمهوری:
حسن روحانی
نقاط قوت:
استراتژیک ترین کاندیداها ،که رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص است.
در بین تمامی کاندیداها بیشترین تمایز را با نظام دارد که می تواند موجب تضارب ارا بشود.
بسیاری از محاسنی که در صورت حضور اقای هاشمی گفته می شد را می توان برای او نیز برشمرد.
پرسابقه ترین نیروی معتدل بعد از آقای ناطق است .که می تواند یک اجماعی در بین نیروهای اصلاح طلب و اصول گرا به وجود بیاورد.
در بین نخبگان و سطوح عالی مدیریتی می تواند بیشترین اقناع را به دست بیاورد.
در زمینه سیاست هسته ای هم که مشخص است با رویکردهای فعلی موافق نیست.
در سیاست داخلی تنها کسی است که صراحتا از رفع حصر و پایان دادن به فضای امنیتی سخن گفته است.
شاید بتواند نخبه ترین کابینه را تشکیل دهد.توضیح انکه به طور قطع وجهه رییس جمهور در اینکه چه کسانی راغب به همکاری با او هستند تاثیر خواهد داشت.
در مورد شخصیت کاریزماتیک و سخن وری او حرفهایی زده اند که باید آن را دید.
نقاط ضعف:
سمت اجرایی قابل توجهی نداشته و لازم است که یک مدیر اجرایی قوی و در حد معاونت اولی را به خدمت بگیرد.
یک کمی قدیمی است و در مورد استفاده از مدیران و دانش جدید کارآیی ندارد.
تنها نامزد روحانی در بین 8 نفر است که می تواند برخی ها که به آخوند جماعت رای نمی دهند را دفع کند.
سوابقی دارد که می تواند در مناظره ها و یا رسانه ها و شب نامه ها به عنوان نقطه ضعف او مطرح شود و حداقل در عوام تاثیر بگذارد.(بگم؟ بگم؟)
تبلیغات میدانی گسترده ای انجام نداده و بیشتر سعی کرده با نخبگان دیدار داشته باشد و این رای او را در بین عوام به شدت آسیب پذیر خواهد کرد.و بدون حمایت آقایان هاشمی و خاتمی و با توجه به فرصت اندک موجود، به نظر نمی رسد شانسی داشته باشد.
او یک اصول گرای اصلاح طلب است و اگر هنگامه انتخاب شود، چه بسا بسیاری به فردی رای دهند که یا اصول گرا باشد و یا اصلاح طلب، نه هم این و هم آن.
به نظر می رسد یکی از دلایل حضور آقای جلیلی ایجاد یک تضاد با او باشد و البته دست او چه از نظر اطلاعاتی و چه از نظر اخلاقی بسته تر از جلیلی است و می تواند مناظره 13 خرداد 88 را تداعی کند.
می گویند یک مقداری جوشی است.نمی دانم!
به کدام شخصیت نزدیک تر است: قطعا او یک هاشمی کوچک تر خواهد بود.
محمدرضا عارف
نقاط قوت:
یک آقای خاتمی ضعیف شده است.
هم نجابت و ویژگی های شخصیتی مثبت او را دارد.
هم از طیف مشاوران و کارشناسان دولت اصلاحات می تواند به نحو احسن استفاده کند.
و هم در بین کاندیداهای موجود به سبب معاون اولی اش بالاترین سنخیت تجربه با پست ریاست جمهوری را دارد و دقیقا می داند در آن چه خبر است.
باسوادترین کاندیداهای موجود است و نشان داده که رویکرد علم محور و تخصص محوری دارد و به نظرم در کنار آقای روحانی می تواند متخصص ترین و با سواد ترین کابینه را تشکیل دهد.
حرف های اصلاح طلبانه هم می زند ولی چندان ریشه و جوهرش شخص نیست.که هنوز نمی داند کدام حرف را می خواهد اجرایی کند و یا آنکه شاید برخی هایشان را قبول نداشته باشد و یا حداقل تکلیف اش با آنها مشخص نیست.
نقاط ضعف:
کاندیدای یک جریانی که شعار اساسی اش توسعه سیاسی و شعار فرعی اش تحزب است که نباید سر خود به صحنه بیاید و بعد بگوید که اگر خاتمی از من حمایت کند ، می مانم.
برخی شبهه ها ؛که به او گفته اند بیاید تا بازارگرمی بکند ،وجود دارد.
در زمینه استراتژی یا اصلا توان کافی ندارد و اگر هم داشته باشد، به نظر نمی رسد چندان سماجت و اصراری بر پیاده سازی آنها بکند.
شخصیت کاریزما و تو دل برویی ندارد و بعید به نظر می رسد بدون حمایت اصلاح طلبان بتواند حتی در شهر محل تولدش هم رای اول را کسب کند.
تبلیغات میدانی خوبی انجام نداده است و اگر بخواهد با اتکا به مناظره ها خودش را بالا بکشد، به نظر نمی رسد قابلیت این کار را داشته باشد.
یزدی است و یه تعبیر خود یزدی ها: ترسو!
در مورد اینکه از لحاظ تیپیک به چه کسی نزدیک است که همان سطر اول گفته ام.
محمدباقر قالیباف
نقاط قوت:
مدیر اجرایی قوی که البته روحیه جهادی و حضور در صحنه ستایش برانگیزی دارد.
به علوم و دانش روز اعتقاد دارد و در این زمینه نسبت به همه کاندیداها متمایز ترین است.
یک مدیر تکنوکرات است که توجه زیادی به کارآمدی زیردستانش دارد و مسایل جناحی و عقیدتی در اولویت او برای انتخاب مدیرانش نیست.
از ساکتین فتنه است.البته چندی است تلاش دارد این نقطه قوت را تبدیل به نقطه ضعف بکند.
تیم تبلیغاتی قوی دارد که می تواند به افکار عمومی تلقین کند که ماست سیاه است.
نقاط ضعف:
تا به امروز در هیچ سمت انتخابی فعالیت نکرده و تماما منصوب بوده و با توجه به خوی نظامی که دارد می تواند در صورت ریاست جمهوری، بیشتر بله قربان گو باشد تا خادم ملت.(به عکس ها و فیلم های جلسه معارفه او به عنوان شهردار توجه کنید تا متوجه شوید که ایا منتخب شورا بود یا منتصب جایی دیگر)
تکلیف اش با خودش مشخص نیست.معلوم نیست چقدر اصول گرا است، چقدر رزمنده، چقدر تکنوکرات، چقدر علم گرا و خلاصه چقدر؟
ریشه و عقبه مشخصی ندارد.هیچ جریان با سابقه ای از وی حمایت نکرده و نخواهد کرد و این پیش بینی رفتار او را مشکل خواهد کرد.
اصلا در سطح تصمیم گیری استراتژیک نیست و مدیریت اجرایی اش هم بیشتر جهادی و بزن در رویی است
پاسخگو و مطالبه محور نیست و در طول این سالهایی که شهردار تهران بوده، یک بار هم ندیدم که در روزنامه همشهری از یک تصمیم او انتقاد بشود.
در برخی طرح ها نشان داده که مرغ ، یک پا دارد.
نگرانی عمیقی از رویکرد فرهنگی او ، به خصوص بعد از نزدیکی اش با جریان آقای خاموشی سازمان تبلیغات و حوزه هنری دارم.همان جریانی که فلان فیلم و بهمان کتاب و فلان هنرمند را چون قبول ندارند، از حق طبیعی شان محروم می کنند.
قرابت بسیاری با سپاه دارد و می تواند دو دستی کشور را تقدیم به آنها بکند.البته الان هم چیزی شبیه به همین است.
شباهت بسیار زیادی به آقای احمدی نژاد دارد البته به پای سعید جلیلی نمی رسد.
علی اکبر ولایتی
نقاط قوت:
از معتدل ترین و میانه رو ترین نیروهای اصول گراست.
نزدیکی قابل ملاحظه ای به آقای خامنه ای و هاشمی دارد که می تواند نوعی تعادل بین نظرات این دو و نوعی تفاهم بین آنها برقرار کند.
16 سال وزیر امور خارجه بوده است و در مساله هسته ای می تواند راه حل مسالمت آمیزی را به جریان بیاندازد.
یک نیروی استراتژیک و صاحب نظر است.
دارای ریشه و عقبه نسبتا مشخصی است و از سنخ نیروهای تازه به دوران رسیده که معلوم نیست عقبه شان چیست، نخواهد بود.
تقریبا در تمامی ارکان نظام حضور داشته و تجربه کاملی دارد و می داند که چه کارهایی می توان کرد.
نقاط ضعف:
در زمینه اقتصاد و سیاست داخلی فاقد تجربه کافی است و به خصوص در سیاست داخلی موضع منفعلانه ای دارد.کافی است به یاد بیاوریم که در وقایع بعد از انتخابات 88 حتی نتوانست به اندازه قالیباف ساکت فتنه باشد. برای همین احتمال اینکه بتواند فضای امنیتی موجود را پایان بدهد بسیار کم خواهد بود.
در 16 سال اخیر هیچ سمت اجرایی نداشته و وزیر خارجه نیز سمت اجرایی نیست و لذا نمی توان توانایی اجرایی او را سنجید.
به نظر نمی رسد توانایی به کرسی نشاندن برنامه های خود را داشته باشد و حتی نتواند با سیاست ورزی و یا پرتوانی،امور را به پیش ببرد.
شبیه به چه کسی است؟ یک اقای ناطق ضعیف شده که جسارت و شهامت او را ندارد.
یادداشت بعد: به بررسی مناظره دهم خرداد خواهم پرداخت.