سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/8/6
12:36 عصر

آقای احمدی نژاد!آرمانهای ما را پس بدهید

بدست روح اله ریاضی در دسته

«آقای احمدی‌نژاد، برای من دلایل بسیار ساده‌ای وجود دارد که تو را بیش‌تر از او دوست دارم. تو برای من یادآور سال ?? هستی. در آن زمان اخلاق، آرمان و از خودگذشتگی برای تغییر زندگی مردم مفاهیمی انتزاعی نبودند؛ چیزهای طبیعی و جزییاتی زنده از روحیه و عملکرد میلیون‌ها جوان معتقد و سالم و راستگویی بودند که می‌خواستند از انقلاب فرصتی فراهم آورند تا طبقه‌ی محروم جامعه شرایط بهتری برای زندگی داشته باشند. بعد از بیست و چند سال نگاه که می‌کنم به وضوح آن اعتراض را همراه با افسردگی درونی تو را درک می‌کنم. تو هم‌چنان بی‌دروغ «ما»ی سال ?? را زنده می‌کنی. من تو را دوست دارم چون نمی‌توانم به خودم راست نگویم که می‌دانم آن‌چه می‌گویی راست می‌گویی. این واقعیت است که در جهان کنونی قله‌های ثروت با دست‌اندازی به پله‌های قدرت جایی برای رشد مردم باقی نمی‌گذارند.»

اینها بخشی از نامه عباس کیارستمی به محمود احمدی نژاد است که در گرماگرم مرحله دوم انتخابات سال 84 رسانه ای شد. آن روزها باور خیلی ها شبیه آقای کیارستمی بود.شعارهایی که آقای احمدی نژاد می داد و نشانه هایی که وجود داشت ما را به این باور رسانده بود که احمدی نژاد ظرفیت پیاده سازی بخشی از آرمانها و دوست داشتنی های ما را دارد و می تواند ما را با زیبایی های عدالت و صداقت و حقایق اسلام و انقلاب مانوس کند.

اما امروز به دلایل بسیاری آنچه ما تصور داشتیم نه تنها محقق نشد که مبتذل و کاریکاتوری و صورت زخمی و دل شکسته در گوشه ذهنمان رسوب کرد و آنقدر مدعی دروغین پیدا کرد که تشخیص سره از ناسره را دشوارتر کرد.

نمی دانم و نمی خواهم قضاوت کنم که آیا اصلا احمدی نژاد به آنچه شعار می داد باور داشت و به خاطر بی تدبیری این بلا را سرش آورد و یا آنکه صرفا آن را نردبانی برای رسیدن به قدرت می دانست و ریاکارانه ما را به بازی گرفت.

عدالت مورد ادعای دولت چگونه محقق شد؟ نگاهی به گفته های مدافعان آن بیاندازید.در آسفالته کردن و برق رساندن روستاها و چاه عمیق زدن و پول پخش کردن ها در مناطق محروم!باد آورده ای که با باد خواهد رفت.

سال گذشته به شهر هرسین در استان کرمانشاه رفته بودم.در خیابان های شهر جوانان بسیاری را می دیدم که دست در جیب مشغول قدم زدن بی هدف بودند.از دوستی علت را پرسیدم و به نرخ بیکاری بالای آنجا اشاره کرد.واقعا اجرای عدالت، بیشتر با جاده آسفالت کردن محقق می شود یا با کاهش نرخ بیکاری و تورم.(که البته هر دو در این دولت نزدیک به دو برابر شد.)

نزدیک سازی بی قاعده حقوق مستخدم مدرسه با مدیر همان مدرسه چه سنخیتی با عدالت مد نظر اسلام دارد؟

آن روزها دوستی می گفت که چون این دولت با شعارهای بزرگ و مقدسی به عرصه آمده ،زمین خوردنش منجر به بی اعتبار شدن آن شعارها می شود.من که کمک به دولت را در آن دوره که دانشجوی لیسانس بودم در افزایش دانش و سواد می دانستم.اما بسیاری از دوستان علم و صنعتی ام که گاه حتی لیسانس هم نگرفته بودند ،به قسمتهای مختلف دولت رفتند و در پستهایی قرار گرفتند که بر قامتشان بلند بود.

حالا هم برخی از همان ها امثال بنده را شماتت می کنند که چرا آرمانهای به یغما رفته مان را از این دولت مطالبه می کنیم؟

ای کاش آرمان های ما فانتزی و دست نخورده و حسرت بار در کنج پستوی دل و ذهنمان می ماند و این گونه به دست بی تدبیران بی تقوا به تاراج نمی رفت.