سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/11/11
1:46 عصر

هیات؛ روزه ماه محرم

بدست روح اله ریاضی در دسته

محرم و صفر که می شود هیات ها جان می گیرند و افراد مذهبی که دغدغه روشنفکری دارند، بعضی علما و مراجع و دیگرانی که گاه غرض و مرض دارند شروع می کنند به انتقادات به جا و نابه جا از این رسانه!

در حالی که کمتر کسی به مزایا و به قولی برکات این رسانه می پردازد، که شاید معتقدند از فرط عیان بودن حاجتی به بیانش نیست.

اگر فرصتی داشتم و توفیقی شد می خواهم به زبان وبلاگی و عامیانه به دفاع از جنبه های مثبت این پدیده نه چندان نوظهور بپردازم .دوستانی هم که نظرات موافق و مخالف دارند، بی بهره مان نگذارند.

اول: وجود هیات

فکر می کنید اگر کسی روزه نگیرد چقدر ماه رمضانش، ماه رمضان می شود؟ همین روزه شکمی که بعضی می گویند باید از آن فراتر رفت و معمولا نمی شود، همین قارو قوری که شکممان راه می اندازد و همین که ویترین مغازه ها لب و لوچه مان را آب می اندازد و نیرویی مانعمان می شودکه «روزه ای!» ، شاید توفیق ترک گناه و عمل خیری را نصیبمان کند.

از طرفی روزمرگی و غفلتی که نتیجه طبیعی روزمرگی است ،با سحربیدارشدن و غروب به خانه برگشتن و گرسنگی مان به هم می ریزد و تلنگری هم که بخوریم شاید به جاهای خوشایندتری برسیم.

حالا روزه ماه رمضان تبدیل می شود به هیات ماه محرم.اگر دسته ای نباشد و پرچم سیاهی و بفرما روضه ای ،اصلا روزمرگی مان تلنگر می خورد؟ شما بفرما در همه هیات ها را تخته کن، فکر می کنید ملت با دیدن سریالهای عشق و عاشقی و تحریفی تلویزیون یاد امام حسین(ع) می کنند.تصمیم می گیرند فلان خلاف را نکنند و یا مثلا آمار خرید تلویزیون شان پایین می آید.خدا آن روز را نیاورد که مردم از طریق امثال تلویزیون بخواهند به مکتب اهل بیت برسند.

در آخر اولین نوشته ام یادآوری کنم که منظورم از هیات فقط عزاداری و سینه زنی نیست.حتی جلسه سخنرانی که معمولا در این ایام با مختصر روضه ای همراه است هم در تعریف من هیات است.اگر سخنرانی ها در ماه های دیگر سال هم باشند هیچ وقت به شلوغی امثال این ایام هم نیستند و معمولا در چنین ایامی است که به صورت دهه ای و ماهیانه ای برگزار می شوند.می توانید برای امتحان مثلا در ماه ربیع یک دهه جلسه بگذارید تا سوت و کور بودنش برایتان عیان شود.


87/10/24
4:54 عصر

دزدی در روز روشن!

بدست روح اله ریاضی در دسته

تا آنجا که من می دانم این مسئله آلودگی هوای تهران که حرف و حدیثش همه جا را فراگرفته تقریبا در آذر و دی هر سال رخ می دهد.

اما یک دفعه امسال پلیس عزیز که چند وقتی است خودش را وارد هر حوزه ای می کند، در حالی که تقریبا دولت و شهرداری به  راه حل مشخصی نرسیده اند تصمیم می گیرد که به تنهایی با این مسئله برخورد کند و طرح جریمه خودروهای فاقد معاینه فنی و طرح ترافیک را در پیش گیرد.

بنا به گفته خودشان تا به حال بالغ بر 87 هزار خودرو به دلیل نداشتن طرح ترافیک و معاینه فنی و بیمه جریمه شدند.حالا اگر میانگین 15000تومان را در نظر بگیرید به رقمی میلیاردی می رسید که احتمالا حالا حالاها نصیب آقایان می شود.

چرا که بنا به گفته خودشان 1900000خوردو بدون معاینه فنی در تهران داریم و ظرفیت مراکز معاینه فنی هم روزانه 10000خودرو است که 190 روزی طول می کشد تا تمامی خودروهای پایتخت معاینه فنی شوند.و البته خبر معاینه فنی موتورها هم به گوش می رسد.

یاد حرف رییس نیروی انتظامی افتادم که 91 درصد تخلفات را مربوط به پرسنل بالای 10 سال خدمتش می دانست.و من مانده ام که از ایشان بپرسم این دزدی در روز روشن را همان پرسنل بالای ده سالشان طرح ریزی کردند یا نه؟

خبرهایی که به آنها استناد کردم در زیر آمده است:

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=23082

http://tabnak.ir/pages/?cid=32487


87/10/5
1:6 عصر

زلزله در تهران

بدست روح اله ریاضی در دسته

می گویند قرار بود در تهران زلزله بیاید.آن هم نه یکی دوتا، بلکه شش تا و بالاتر.تازه بعدش هم به احتمال زیاد دماوند فوران می کند و آنهایی که جان سالم به در برده اند را جزغاله می فرماید.حالا هم می گویند که فعلا خطر رفع شده ولی هنوز چسبیده.

یاد چند سال قبل میفتم که ملت چند شب را در پارک سر کردند و می گفتند که مرکز تهران امن تر است و بعضی پولدارها مثل وقتی که دو تا ماشین پلاک زوج و فرد برای رهایی از طرح خریدند آمده اند و مرکز شهر خانه خریدند برای روز مبادا.

اما نکته جالبش اینه که با این همه جلز و ولز مطبوعات و رسانه ها مردم انگار تا اتفاقی نیفتد خیلی برایش نگران نمی شوند.یک جورهایی آنقدر حرف و حدیث پر است و از طرفی لبه پرتگاه مرگ هستیم که دیگر استرس زلزله شش تایی و حواشی اش را نداریم.

مثل راننده ای که بعد از دیدن یک تصادف دهشتناک دوباره پایش را روی پدال گاز می فشرد و مرغ همسایه را غاز می پندارد.

فعلا نان شب از همه چیز واجب تر است.وقتی با شکم سیر خوابیدیم، فردایش به این فکر خواهیم کرد که خدا را شکر دیشب زیر آوار نماندیم،البته اگر یادمان مانده باشد.

 


87/9/25
3:28 عصر

رهبر در علم و صنعت 2

بدست روح اله ریاضی در دسته

از بیت گفته اند که آقای خامنه ای راضی نیست کلاسها تعطیل شود،این را بچه ها می گویند.

یعنی برای چنین اتفاقی که طی چهار سال اخیر در دانشگاه های تهران بی سابقه است هم نباید علم و دانش و ...تعطیل شود.

یعنی هر استاد و دانشجویی که خواست برود دیدار و بقیه که نخواستند بروند سر کلاس.

یعنی اشاره به همان بخش سخنان رهبری که نهضت علمی را توصیه کردند.

یعنی بینش بزرگ و دوراندیشی و به تعبیر بهتر بصیرت.

و هزار و یک یعنی دیگر

اما در عمل ،در بسیاری از دانشکده ها پلمپ شده و کیف بردن در بسیاری از جاها ممنوع است.تازه غرولندی هم می کنند که گفته بودیم کیف نیاورید و کار ما را زیاد کردید.بعد هم می گویند حفاظت می طلبد.

خیلی وقت ها حرف ها تا به ما برسد عوض می شود و ...

 


87/9/24
3:57 عصر

رهبر در علم و صنعت

بدست روح اله ریاضی در دسته

کامران نجف زاده بالای سر من بود و دنبال سوژه می گشت تا از آن سوالهای عجیبش را بپرسد.و من، تنها ،حس عجیبی داشتم که قابل گفتن نبود.

آقای خامنه ای به دانشگاه علم و صنعت آمد و من را سوار موج جمعیت کرد.داد زدم و شعار دادم و بلند بلند شعر خواندم و یادم رفت همه ی آنچه که حجاب بود و هست بر ذهنم.آقا هم بحث جالبی کرد و کمتر به سیاست و ...اشاره کرد و بهترین ره توشه را به امثال من داد.

شما هم اگر چنین فرصتی برایتان پیش آمد، از دستش ندهید.در نبود ولی خدا این فرصتی است که البته در بین جمع بودن و چلانده شدن و از عمق جان شعار دادن بیشتر جلایش می دهد.

اگر چه شعور خوب است ولی گاهی شور مثبت اندیش کار صدتا شعور منفی باف را می کند.وقتی سوار موج جمعیت می شوی و... از عمق جان و با مشت های گره کرده فریاد می زنی...«ابالفضل علمدار خامنه ای نگه دار»

http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=4959


87/8/16
1:42 عصر

نارنگی!

بدست روح اله ریاضی در دسته

نارنگی های سبز متالیک را چپانده داخل نایلون.درش را هم گره زده تا جیکشان در نیاید.

بالای سرشان هم زده: نارنگی شیرین!


87/8/8
11:18 صبح

روبوسی آبدار!

بدست روح اله ریاضی در دسته

دیروز سالگرد قیصر امین پور بود.پریشب این قسمت آخر سریال دکتر قریب خیلی اشک در بیار شده بود.شنبه هم که دکتر صفارزاده فوت کرد و از آن سنخ متن های سوزناک که بعد از مرگ آدم ها منتشر می شود ،فضای مطبوعات را پر کرده بود.

قیصر شعرهای قشنگی دارد که این آخری هایش بیشتر تلخ و گریه درآر هستند.گفتم برای تلطیف فضا هم که شده چند بیت شوخ و شنگ از قیصر بیاورم.شما هم اگر حالتان جا آمد فاتحه ای حواله اش کنید.

دیشب باران قرار با پنجره داشت

روبوسی آبدار با پنجره داشت

یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد

چک چک ،چک چک ...چکار با پنجره داشت؟

 

کودک دل شیطنت کرده است یک دم در ازل

تا ابد از دامن پر مهر مادر طرد شد

 

پس دست کم بگذار تا روز مبادا

در چشم من باقی بماند جای پایت

 

پرنده

نشسته روی دیوار

گرفته یک قفس به منقار


87/8/2
7:11 عصر

عروسی

بدست روح اله ریاضی در دسته

دیشب عروسی یکی از دوستان قدیمی رفته بودیم.یکی از بچه ها بی هوا زد توی خاطرات گذشته.از دورانی که با  هم کلاسی بودیم و بعضی از بچه ها با این دوست داماد شده مان که عقاید سیاسی متفاوتی با اکثریت بچه ها داشت بحث و جدل می کردند.تا اینجایش شور و حال آن سالها و سنین بود.ولی بعضی وقت ها کار به زد و خورد می رسید .خاطره خیلی جالبی نبود.البته من تقریبا بی طرف بودم ولی هر وقت یاد اون روزها می افتم ناراحت می شوم.نمی دانم کسانی که احیانا آن اذیت و آزارها را می کردند الان چه حسی دارند.به نظرم باید کمی متاسف باشند.حتی بعضی هایشان در آن افکار گذشته شان تجدید نظر کردند.خیلی خوب است که انسان در این مواقع از خدا کمک بخواهد که اگر تفکر درستی دارد در آن به بیراهه نرود و اگر هم فکر غلطی دارد به گونه ای برخورد نکند که فردایش پشیمان شود.حالا در جامعه ای که همه دنبال مورد گرفتن از هم هستند.

پدر این دوست قدیمی ما از مسئولان گذشته نزدیک به جناح چپ است.کلی هم از بزرگان این طیف سیاسی از کروبی و محتشمی و ابطحی و زنگنه و ... هم آمده بودند.جذاب ترینشان هم سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین بود که حتی شام هم ماند و کلی تحویل گرفت. یکی از بچه ها به شوخی می گفت که حاضر است به آقای خاتمی بگوید که او خودش شاهد بوده که این دوست داماد شده ما چگونه در انتخابات دوم خرداد برای رییس جمهور شدن ایشان تلاش می کرده.این هم خودش جالبه که آدم برای یک نفر تلاش کند و بعدش هم طرف در عروسیت شرکت کند.

در هر صورت مبارکشان باشد.


87/6/26
5:23 عصر

کرامت

بدست روح اله ریاضی در دسته

دیشب سخنرانی بحث جالبی را مطرح می کرد.بحث کرامت و بزرگواری بود و خوب ربط هایی هم به امام حسن(ع) داشت.

مهمترین نکته اش این بود که این بزرگواری ربطی هم به دین داری و ... ندارد.البته کاملا هم بی ربط نیست ولی با این ملاک های رایج دینداری که به چشم و گوش ماست شاید خیلی نخواند.

مثلا جعفر طیار برادر امام علی(ع) می گوید من هیچ وقت دروغ نگفتم حتی قبل از آمدن اسلام.

می گفت یعنی جناب جعفر خودش را بالاتر از این می دانسته که دروغ بگوید.من بزرگ تر از آن هستم که با دروغ کارم را پیش ببرم.

در کل نگاه جالبی بود .

87/5/7
11:15 صبح

ضایع!

بدست روح اله ریاضی در دسته

پیامک فرستادم به شماره 30005151 تا خلافی ماشین را بگیرم.بعد از یک رقمی که نمی دانم از کجا آمده یک جمله ادامه داشت که می آورم .البته من هم می دانم که در ایرانیم و از این جور حرفها، ولی خوب خدمت رسانی ما هم در دنیا یک جورهایی است.حداقل اسم خدمت را از رویش برداریم شاید بهتر باشد.آخه مگه 22 تومان چقدره که این طوری ضایع اش می کنی .

اما جمله:

هزینه ی دریافت اس ام اس بر عهده ی متقاضی می باشد.


<   <<   61   62   63      >