سفارش تبلیغ
صبا ویژن

91/11/15
11:39 صبح

یادداشت های جشنواره-3

بدست روح اله ریاضی در دسته

رسوایی

لین فیلم شاید در بین سه گانه اخراجی ها به اولیشان نزدیک تر باشد.در همان فضا و همان سبک خاص.فیلم فکر کنم مخاطب عام را تا حدی راضی نگه دارد و این رضایت بیشتر از تابوشکنی ها و رد کردن خط قرمزهاست تا یک فیلمنامه پر کشش.از لحاظ فرم هم کلی اشکالات از دید من داشت.گفتم که کپی جدید اخراجی های 1 است و فقط به خاطر همان راضی نگه داشتن مخاطب عام و احتمالا بازگشت سرمایه به آن امتیاز 2 از 10 می دهم.و الا برای من که اصلا راضی کننده نبود


91/11/13
10:32 عصر

یادداشت های جشنواره-2

بدست روح اله ریاضی در دسته

حوض نقاشی

بالاخره انتظارم چندان طولانی نشد و اولین فیلم(با تعریف خودم) را در جشنواره دیدم.حوض نقاشی فیلم متوسط بسیار خوبی است.ریتم نیمه اول فیلم خوب و به جا و داستان هم کشش مناسبی دارد.بازی شهاب حسینی خاص و البته می تواند نامزد و یا حتی سیمرغ هم بگیرد.بازی نگار جواهریان که به من نچسبید.اگر چه هر دو دارند نقش فردی که کم توانی ذهنی دارد را بازی می کند .نیمه دوم فیلم از دست می رود.انگار هر چه در چنته بوده در نیمه اول رو شده باشد.امتیاز 5 از 10و رای متوسط برای این فیلم منصفانه است.این فیلم می توانست به یک اثر واقعا خوب تبدیل شود.که در هر صورت نشد.

کلاس هنرپیشگی

نمی دانم در موردش چی بنویسم؟با تعاریفی که من از فیلم دارم اصلا نمی شود اسمش را فیلم گذاشت.ولی در خودش نکته ها و بازی ها و نوآوری های خاصی دارد که در سینمای ایران یک جورهایی بدیع است.امتیاز 2 از 10 و رای ضعیف در جشنواره


91/11/12
11:2 عصر

یادداشت های جشنواره-1

بدست روح اله ریاضی در دسته

پیش نوشت: امسال از آنجایی که خیلی حال و حوصله فیلم دیدن و نقد نوشتن ندارم.اگر واقعا از فیلمی خوشم نیاید ،به آن امتیاز ضعیف می دهم و بی خیال برخی نکات مثبت آن می شوم.و نقدها را هم خیلی خلاصه تر خواهم نوشت.

هبچ کجا هیچ کس ابراهیم شیبانی

فیلمی با بازی با زمان و جابجایی های مکرر و از لحاظ یازیگر یکی از غنی ترین فیلم های جشنواره که به طور خلاصه می شود گفت:«حیف»

جابجایی زمان ،کمکی در معماگونه شدن فیلم و پیشبرد داستان نمی کند و گاهی در حد یک پلان گنگ است. بازی ها چنگی به دل نمی زند و صحنه های اکشن و کشتار و تصادف فیلم بی حس و گاهی طنزآلود به نظر می رسد.پیامی هم که می دهد خیلی نخ نما و کار نشده است.ریتم بسیار کندی دارد.همین

امتیازش را بعدا می دهم و اصلا توصیه به دیدن نمی کنم


91/10/17
3:0 عصر

فقط برای من و شما!

بدست روح اله ریاضی در دسته

مقدمه: این مطلب را اول برای خودم و بعد برای آقا مجتبی می نویسم. امیدوارم بیاید و آن را بخواند.

این روزها که آقا مجتبی پرکشید، فقط توی سایت های مختلف دنبال اخبار و مطالب مربوط به او بودم. عمده آنچه دیدم حسرتی بود از رفتن او.که شب قدر کجا برویم، وقتی سنگین شدیم و دنیا به ستوه مان آورد دیگر شب های چهارشنبه و ظهرهای مسجد جامعی نیست که برویم و بشینیم پای صحبت کسی که اول خودش را ساخته بود و سبک شده بود.سبک شده بود و سبک مان می کرد.

کجا برویم که صریح توی چشممان زل نزنند، صریح و مطلق و با قضاوت های ناصحیح حرفی را به ما نگویند. در دعواهای سیاسی و دنیایی ،همیشه ملجا و پناهی باشند.

با اینکه از رفتن بعضی ها سر مداحی آخر جلسه ناراحت بود، از تسبیح چرخاندن و مثلا ذکر گفتن برخی دیگر در کلاس های درس اش دلخور بود که اگر آمدی بیاموزی ، ذکر گفتن یعنی چه؟ ولی هیچ گاه صریح نگفت

دیگر چه کسی برای نیم ساعت سخنرانی ، حدود هفت ساعت مطالعه کرده می آید.

دهه اول محرم که آقای رشاد به جای آقا مجتبی می آمد حسرت ام هزار برابر شد. که کسی را نداریم که در سیره علمی، عملی و اجتماعی آقا، نه نود درصد که حداقل پنجاه و یک درصد شبیه آقا باشد، که او بسیار شبیه امام بود. می گفتند وصیت کرده که جلسه ادامه پیدا کند. به حسین اقا فرزند بزرگ اش گفته بود که حتی در زمان بستری بودن در بیمارستان شبها کنارش نباشد و درس و مسجد را رها نکند و وقتی پر کشید کسی از خانواده اش کنارش نبود.

این سال های آخری خیلی جلسه نمی رفتم.حرف های آقا را تقریبا حفظ شده بودم. اما حرکتی نمی کردم.

شب های قدر دست مان را می گذاشت توی  دست خدا، خدایی مان می کرد وقتی می گفت از هرکسی که به شما بدی کرده ببخشید و شمه ای به خدا نشان دهید. امام زمان(عج) را دعوت می کرد توی مجلس روضه و گویا حضوری پرونده مان را می داد دست آقای غایب مان تا امضایش کند.

آقا مجتبی آمده بود سبک مان بکند، سطح مطلب را تا سطح دائما پایین رفته ما پایین و پایین تر بیاورد.دست مان را بگذارد توی دست آنهایی که می توانستند بلندمان بکنند، یاعلی و یا زهرایش را هم می گفت.توبه مان می داد که شرط اول حرکت بود.اما...

اما بعدش به فراخور حالمان چند دقیقه، ساعت، روز، هفته و یا شاید ماه دوام می آوردیم و بعدش دوباره برای شب قدر سال بعدمان برنامه می ریختیم و عهدهای جدید می بستیم و قسم های جدید می خوردیم.

گفته بود اگر یک نفر را درست کرده باشم روز قیامت در درگاه  حساب کشی خدا سربلندم.

به خودم می گویم: اگر می خواهی روز قیامت استادت را سربلند کنی، بیا و تو همان یک نفری باش که می خواهد درست شود. این بار مثل همه آن سالها کم همت و بی اراده نباش.

یقین دارم که اگر شروع کنم ،هر شب 23 ام خودش می آید و برایم روضه حضرت زهرا(س) را می خواند. یا ایها العزیر و یا ارحم الراحمین می گوید و «مکرر» هایش را برایم مکرر می کند.

 

 


91/10/13
11:8 عصر

دو یادداشت خوب در مورد آقا مجتبی

بدست روح اله ریاضی در دسته

نوع نگاه این دو یادداشت را از خیل یادداشت های امروز پسندیدم.اینجا و اینجا

قصد دارم مطلبی در مورد آقا مجتبی بنویسم.بعضی هایش را این دو عزیز گفته اند.


91/10/13
9:24 صبح

خداحافظ همین حالا

بدست روح اله ریاضی در دسته

آقای مجتبای ما برای همیشه رفت. اینجا و اینجا


91/10/10
2:20 عصر

حوادث سال 88 از زاویه جدید (1)

بدست روح اله ریاضی در دسته انتخابات 88

مقدمه: اتفاقات سال 88 که از ماه های منتهی به انتخابات شروع و تا 9 دی ماه به عنوان مهمترین خبر ادامه یافت، دیروز سومین سالگردش را هم گذراند.به نظر می رسد حالا و پس از گذشت این زمان و بازگشت عقلانیت نسبی و دور شدن از فضای احساسی ،بهتر می توان ادعاهای مطرح شده را مرور کرد و به نتیجه ای منطقی رسید. در این یادداشت و یادداشت بعدی صرفا بر اساس آنچه در سایت ها و سایر رسانه های خبری به صورت صریح و نه ضمنی و در حد ادعا مطرح شده است می خواهم به تحلیل بزرگترین ادعای دو طرف ماجرا بپردازم. چه بسا نظرات دوستان موجب ادامه دادن این یادداشت ها شود.

 

این روزها که صداوسیما سالگرد 9 دی را به صورت تمام وقت روی آنتن فرستاده بود و سه تا فیلم هم ساخته بودند ،تقریبا تمامی برنامه های مرتبط را دیدم و حتی سخنان حسین شریعتمداری در گفتگوی خبری دیشب را هم شنیدم.

به نظر من خلاصه آنچه جناح رسمی به جماعت معترض و به تعبیر خودشان فتنه گر نسبت می دهند را می توان در مصاحبه جناب آقای علم الهدی امام جمعه مشهد جستجو کرد. حتما شنیده اید که ایشان در جایی گفته بودند که کاندیداهای معترض انتخابات ،فتنه گر نیستند. وی در اینجا گفته است که عوامل فتنه 88 سه دسته بودند.برنامه ریزان، عوامل اجرایی و مسببین و بستر سازان .که سران معترضین را جزو بسترسازان دانسته اند و البته ادعا کرده اند که آنان «باغی» هستند.

فکر می کنم همه منظور ایشان را به خوبی درک کنند.یعنی مساله ارتباط با بیگانگان، جاسوسی، انقلاب مخملی و همه و همه اتهام هایی که بدون دلیل و مدرک و یا از سنخ مدارک کیهان شریعتمداری به معترضین زده می شد، از نظر شخصی مثل آقای علم الهدی که سابقه روشنی در سخت گیری و نوازش تند دیگران دارند و نه شخصی چون آقای عسگراولادی مردود شناخته شده اند و جرم سران معترضین در حد بستر سازی حوادث بعد از انتخابات تقلیل یافته است.

بستر سازی از آتهاماتی است که تا جایی که من می دانم زمینه حقوقی ندارد.اول اینکه چه بسا بتوان بسیاری از اتفاقات را به عنوان بستر یک اتفاق در نظر گرفت و نمی شود یک رابطه علت و معلولی صرف را تعیین کرد که فقط فلان کار موجب بهمان نتیجه شده باشد.

دوم آنکه حتی اگر یک کاری را به عنوان زمینه کار غلط دیگری بتوان در نظر گرفت، حتما نمی شود به غلط بودن آن زمینه و بستر حکم داد.مثلا عزل بنی صدر یکی از بسترهای انفجار هفتم تیر بود و یا صلح امام حسن(ع) می تواند از زمینه های قیام عاشورا باشد.و آیا می توان با تفکر قیاسی آنها را مرتبط ساخت؟

سوم هم با اتهام بسترسازی نمی شود کسی را محصور و یا زندانی کرد به خصوص که شاید منظور از اقدام علیه امنیت ملی در احکام عمده زندانیان همین بسترسازی باشد.

نتیجه: دست آنانی که سران داخلی و شناخته شده معترضین را توصیه به توبه  ، تهدید به حکم اعدام ، اجرای حکم عدم صلاحیت سیاسی برای حضور در انتخابات و مانند آن می کنند اگر در حد آن چیزی است که تا به امروز گفته اند و مستدل ترین شان همان بسترسازی برای فتنه است، واقعا خالی است و بیشتر به تصفیه حساب های شخصی می ماند.

 


91/10/3
12:49 صبح

یه نفر(1)

بدست روح اله ریاضی در دسته یه نفر

یه نفر همه اش می اومد تو تلویزیون.می ترسید اگه نیاد مردم فراموشش کنن.

یه عده خیلی وقته تو تلویزیون نیستند،اما هیچ کس فراموششون نکرد.

یه نفر حرف زد،حرف زد،حرف زد....فقط حرف زد.

یه نفر پرسید: تفاوت مصاحبه با سخنرانی چیه؟

 

 


91/9/30
5:16 عصر

یلدای من!

بدست روح اله ریاضی در دسته

باران کوثری یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته که شب ها بهترند، چون هیچ حرکتی در آنها نیست و می توان خوابید.

با اصل حرف اش موافقم؛البته از زاویه ای دیگر.

اما اتفاقا می خواهم امشب را تا صبح بیدار بمانم؛در جمع صمیمی خانواده و فامیل و دوستان عزیزم.نه پای تلویزیون و رسانه های این ور و آن ور آبی می نشینم و نه به چیزی غیر از کانون صمیمیت و صفای موجود در بین مان با وجود همه این کدورت ها و سختی ها می اندیشم.

در توضیح وبلاگ نوشته ام که اگر سی شب گذشت و خبری نشد ،منتظر می مانم تا شاید شب سی و یکمی بیاید و همه چیز را تغییر دهد.

امشب شب ایمان است و یاس کار کافر پیشگان است.امشب طولانی ترین شب سال است و آرامش و صمیمت نهفته در آن می تواند نوید بخش روزهای پر جنب و جوش آینده مان باشد.

شب یلدای همه تان مبارک

 


91/9/21
2:6 عصر

مشکل بازار ارز!

بدست روح اله ریاضی در دسته

قبلش: این مطلب را به عشق جناب حاج محسن دغدغه پرورم گذاشتم.سخنان آقای توکلی است که کامل اش را اینجا ببینید.

زمان آقای هاشمی که بحران ارزی در سال 74 اتفاق افتاد ناشی از 3- 2 سال نسیه خریدن بود که ال سی ها را نمی توانستند پرداخت کنند. در آن شرایط آقای هاشمی مانده بود که چه کار کند ارز تا 650 تومان بالا رفته بود و تبدیل به یک بحران شده بود. ال سی های ما را در دنیا نمی پذیرفتند. تحریم نبودیم چون بدحساب شده بودیم ال سی های ما را نمی پذیرفتند و واردات متوقف شده بود. آقای محمد خان وزیر اقتصاد وقت رفت به سراغ آقای دکتر شرافت رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی که معاون دکتر نمازی وزیر اقتصاد کشور در سال های 1359 تا 1364 بود. دکتر شرافت گفت من آقای هاشمی را قبول ندارم ولی برای این که مشکل ارز را حل کنم آماده ام برای کمک بیایم. بلافاصله زمانی که آمد و در حالی که قیمت ارز تا 600 تومان افزایش یافته بود، گفت قیمت ارز 300 تومان است.

آقای هاشمی هم در نماز جمعه گفت ما سیاست تعدیل را عوض نکرده ایم بلکه اقتضای کشور این بود. لذا سیاست تعدیل تبدیل شد به سیاست تثبیت که کار بسیار عاقلانه ای بود. ایشان عاقل بود و ترمز را زد و آدم کارکشته، باسواد، جگردار و تاجرزاده ای مثل ناصر شرافت جهرمی را آورد و حریف بازار شد. دکتر شرافت چون بازار را می شناخت، پدرش تاجر بود و خودش هم از بچگی کنار پدرش در جهرم کار کرده بود و می دانست بازار یعنی چه

مشکل ما در بازار ارز بی اعتمادی است. بی اعتمادی در بازار ارز به شدت نسبت به دولت وجود دارد. راه حل اصلی ماجرا احیاء اعتماد از دست رفته است که راه حل سیاسی است نه اقتصادی. با ادامه صدارت آقای احمدی نژاد این کار اگر نگویم ناممکن لااقل بعید است من به این آقایان گفتم مردم به شما اعتماد ندارند، استعفا دهید و بروید. گوش نکردند. در جلسه ای به این آقایان گفتم شما که اهل استعفا دادن نیستید. در آن جلسه آقای لاریجانی و 2نفر از وزرا حضور داشتند. گفتم حداقل به عنوان یکی از قیود تصمیم گیری هایتان بنویسید که مردم اعتماد به دولت ندارند. این قید را بنویسید...


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >