اگر شما سالها بر روی یک موضوع تخصصی تحقیق کرده و به نتیجه ای رسیده باشید و ان را عرضه کنید،آیا می توانید ادعا کنید که نتیجه شما عین حقیقت است و تا قیام قیامت هر تحلیل و استدلال دیگری اشتباه و غیرعاقلانه است؟
برای همین است که من نه صراحتا می توانم بگویم طرفدار ولایت مطلقه فقیه هستم و نه دشمن و مخالف آن.از نظر من همه چی بستگی دارد به سطح تجزیه و تحلیل ما و در نهایت اجرای هر کدام از روش ها.این که من نوعی چشم هایم را ببندم و بگویم که اسلام نمی تواند حکومت کند و در جواب سوال های دیگران ،پاسخ هایی نه چندان موجه و عمدتا مصداقی بدهم و یا از آن طرف این استنتاج عقلایی فقهی را در حد حکم قطعی و غیر قابل انکار الهی بالا ببرم تا از گزند سوالات دیگران مصون بمانم،برای دو طرف ماجرا نتیجه عکس خواهد داد؛ یعنی کمتر کسی با این استدلال های بی بنیه به سخنان از روی تعصب ما گوش می دهد و فضای احساسی اطرافمان همین گونه باقی خواهد ماند و به نتیجه نخواهیم رسید که بالاخره کدام مدل در شرایط زمانی و مکانی ما بیشترین کارایی و اثربخشی را دارد.
نمونه حکومت های سکولار در کشورهای دیگر به وفور وجود دارند ،اما یافتن کشوری که به شرایط امروز ما نزدیک باشد ،امری دشوار است و لذا نمی توانیم الان نتیجه پیاده سازی چنین مدلی را با احتمال بالا حدس بزنیم.از آن طرف هم هنوز در مورد الگوی مدل ولایت مطلقه فقیه حرف و سخن ها و نظریه های متفاوتی وجود دارد و ما هیچ روش ارزیابی برای آنچه تا به امروز در کشور ما پیاده شده نداریم.
برای همین بهتر آن است که بدون تعصب و ارائه استدلال هایی بی منطق تلاش کنیم با رویکردی درست و با ارزیابی صحیح از روش ها و نتایج به نگاهی منصفانه و علمی در مورد شیوه صحیح اداره کشور عزیزمان برسیم.که دستیابی به آن جز با بازگشت به عقلانیت محقق نخواهد شد.