سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/12/29
4:14 عصر

لحظه تحویل سال

بدست روح اله ریاضی در دسته

معمولش به این است که لحظه تحویل سال دوست داریم در کنار بهترین عزیزانمان باشیم، آن هم در عزیزترین مکانها.
برای همین گروهی به مکانهای زیارتی می روند و گروهی دیگر به منزل بزرگ ترها.
سال که تحویل می شود،‌مختصر دعایی می کنیم و کینه و کدورت ها را به کنار می گذاریم و همدیگر را بغل می کنیم و بر سر و روی هم بوسه روا می داریم.
بعد هم نوبت عیدی دادن می شود.
بعید می دانم کسی در این لحظه ماندگار شده دوست داشته باشد زندان بان باشد؛‌آن هم برای زندانی که پشت میله هایش مملو از کسانی است که در زندان اند ،‌چون آزادی شان را تحمل نکرده اند.
خانواده های بسیاری از این بدیهیات و معمولی های ما بهره مند نیستند.
یا عزیزانی در زندان دارند و یا عزیزانی که زندان بان شده اند.
به یاد همه آنان هستیم؛‌محمد نوری زاد،‌ علیرضابهشتی شیرازی و ...
به امید روزی که چنین زندانیانی نداشته باشیم و زندان بانانمان وجدانی آسوده داشته باشند.
این معز الاولیاء و مذل الاعداء

88/12/27
2:12 عصر

سالی که نکو بود

بدست روح اله ریاضی در دسته

امسال سالی از جنس «درد» بود. سالی که «درد» در آن نهادینه شد.صبحها را با «درد» شروع کردیم و شبها از زور «درد» به خواب رفتیم.
اما «درد» و «درد» مندی آنقدر که اسمشان بد در رفته، مذموم و مطرود و منحوس نیستند،‌برای همین امسال از نظر من یکی از بهترین سالهای تاریخ بیست و چند ساله کشور ما بود؛ برای اینکه تا وقتی که «درد» نباشد، فکر «درمان» هم نخواهد بود، به خصوص در کشوری چون ایران.
هر سیستمی چون بدن انسان اگر «درد» اش نیاید و این گونه افق دید متولیانش محدود باشد و تلاش و تکاپو و جستجویی برای یافتن مشکلات و معضلات نداشته باشد، با یک سرماحوردگی کوچک،‌ممکن است نیست و نابود شود.
اتفاقاتی که طی امسال رخ دادند،‌می توانند به مثابه واکسنی که حاوی میکروب ضعیف شده است ، نگریسته شوند و ضامن بقا و تقویت سیستم شوند،‌ اما اگر به ضرب و زور مسکن و انکار بخواهیم خودمان را سر زنده نشان بدهیم،‌مرگ این سیستم دیر و زود خواهد داشت، ولی سوخت و سوز نه.

اولین اتفاق فرخنده امسال به رسمیت شناخته شدن انتقادات و اعتراض ها و یا همان ،«درد» بود.
اعتراضات انباشته شده و جهت یافتند،‌آنچه در درون سیستم و در لایه های مختلف طاقت همه را طاق کرده بود،‌ سر باز کرد.اگرچه به مانند سالیان گذشته خواستند دوباره به بیرون و عوامل بیرونی و دشمن و منافق و فتنه گر و ... ربطش بدهند؛‌ تا سیستم را سالم ترین و همه را راضی نشان دهند،‌اما تلاش هایشان به نتیجه دلخواه نرسید،‌چه اینکه اگر رسیده بود از امام حسین(ع) برای احساساتی کردن مردم استفاده نمی کردند و ترمز این فحش ها و انتقادهای تند و تیز و ویژه نامه های جستجوگر فتنه شان ، باید رنگ و بویی دیگر می گرفت.
این روزها حتی مصلحت طلبها هم به عرصه آمدند و مشکل را فریاد زدند و صرفا منفعت طلب ها بودند که بیان مشکل را به نفع خودشان نمی دانستند و مدام انکارش می کردند.
بت «ما مشکل نداریم و همه خوب اند» شکست!
ساده اندیشی بود اگر اعتراضات و انتقادات را صرفا ما حصل انتخابات و نتایجش و تحریک برخی ها بدانیم، این ها نتیجه برخوردها و روش های قبلی مان بود که همه در ایجاد آن مقصر بودند.
بحث بر سر طبیب درمان کننده هم نیست،‌چه اینکه برخی گروه معترض فعلی را دارای صلاحیت نمی دانند، بلکه بحث بر سر این است که آقایان و خانم های مسوول و متولی و گرداننده سیستم و یا مسوولان و متولیان گذشته آن ،‌پذیرفتند کارهایی کردند که اینک «درد» شان می آید و همین باعث شده که جمع نه چندان اندکی از مردم ما معترض هستند به برخی ساختارها و روش ها و افراد.مردم معترض هم فریب خورده و عامل موساد و سیا و ضدانقلاب و... نیستند، اگر اطلاع دقیق ندارند باید روشن شان کرد و اگر درست می گویند، باید اصلاح کرد.

دومین اتفاق فرخنده هم ناتوانی سیستم برای چاره جویی و درمان «درد» بود!
از بس دلمان را به راهپیمایی های حکومتی و مدح و تمجیدها خوش کرده بودیم،‌به محض وقوع نارضایتی گسترده عنان از کف دادیم و آنچه در خبرهایمان بر ضد اسراییل و پلیس کشورهای پیشرفته  در برابر معترضانشان در بوق و کرنا می کردیم ،‌با برخی تفاوت ها در خیابان های شهرمان اجرا ساختیم.
خودمان را فراموش کرده بودیم و آجرهایی را که سیستم را می ساختند،‌کج،‌کج روی هم رفته بودند و چون زلزله ای نیامده بود،‌از چشم ما به دور بودند.
اما پس لرزه های انتخابات ،‌دانه به دانه،‌ آجرهای اخلاق و انسانیت و مسلمان بودنمان را لق کرد و نشان داد که این کشتی نجات ادعایی،‌سوراخ های کوچکی دارد که روز به روز بزرگ و بزرگ تر می شوند و  همه را به اعماق غرق شدن خواهند برد.

امسال به روشنی هرچه تمام تر ،‌ایرادات این سیستم و رویه های غلط گذشته و حال  جلوی چشممان قرار گرفت؛ می شود از آنها پند گرفت و به فکر اصلاح شان بود،‌و هم می شود آن گونه که تا به امروز تبلیغ شده ،‌تمامی را انکار کرد و سیستم را مقتدرتر و محکم تر و روینده تر قلمداد کرد.
من و دوستانم به عنوان جزیی کوچک از این سیستم ،‌توجیه و انکار و مصلحت سنجی را به کنار گذاشتیم و فارغ از چپ و راست و اصول گرا و اصلاح طلب و کاندیداها و روسای جمهور قبل و فعلی،‌عیب ها و ایرادات را گوشزد کردیم.
پند گرفتن و نگرفتن اجزای اصلی و تاثیرگذار سیستم،‌به خودشان بر می گردد.فقط نباید فراموش کنیم که صبر و یاری خدا اندازه ای دارد.به خصوص که حجت ها را به روشنی تمام کرده باشد و «درد» مان آمده باشد.

88/12/25
2:38 عصر

مطهری علیه مطهری!

بدست روح اله ریاضی در دسته

یکی از مهمترین برکات اتفاقات رخ داده در این چندماهه این بود که برخی ها مصلحت سنجی را کنار گذاشتند.شاید هم به عمق برخی رفتارهای غلط و تبعات و خسارات ناشی از آن بیش از پیش پی بردند و وارد عرصه شدند.
در این بین سه تن از روحانیون جوان به نظر من نقش متفاوت و ویژه ای داشتند.آقایان محمدمطهری، رسول جعفریان و محمدسروش محلاتی.
که در این بین نقش حجت الاسلام سروش محلاتی بسیار ویژه است.ایشان شاید جزو ممتازین حوزویانی باشد که در مورد اسلام سیاسی و نظریات امام(ره) کار جدی کرده و اگر چه یادداشت هایشان شاید به صراحت دو نفر اول نباشد ،ولی به نظرم بسیار ریشه ای تر و در دراز مدت مفید به فایده تر است.
جواب هایی + + + + که به ادعاهای یکی از فقهای شورای نگهبان دادند را اگر یادتان باشد ،‌بدون پاسخ ماند،‌چون پاسخی نداشت.
در آخرین یادداشت شان هم به موضوعی پرداخته اند که واقعا برای خود من هم سوال اساسی بود.
برخی دوستان گذشته که با هم رفیق هیات و مناجات و ... بودیم و به نمازشان اقتدا می کردیم،‌امروز به گونه ای در مقابل ما قرار می گیرند که به مسلمانیمان شک کرده بودیم.و نمی دانستم که کجای کار ما یا ایشان غلط و یا متفاوت بوده که این همه فاصله را موجب شده.
به طور نمونه اصرار و ابرامشان بر دروغ گویی و تایید دروغ گویی دیگران.(یک زمانی اگر یادتان باشد خبرگزاری فارس روزی بیش از ده تا خبر تکذیب شده داشت که نشان می داد این اخبار دروغین سهوی و تصادفی نیستند.)
این یادداشت آخر آقای سروش محلاتی هم بیان می کند که چرا برخی این گونه بی محابا دروغ می گویند و البته معلوم می سازد اختلاف فکری و روشی برخی مدعیان امروز را با راه امام و شهید مطهری و اسلام .
اینکه نظر کسی که مطهری زمان نام گرفته ،دقیقا متضاد نظرات امام راحل و شهید مطهری در امر مهمی چون دروغ باشد خیلی موارد گنگ و سوال انگیز ذهن ما را پاسخ می دهد و علنی کردن این تناقض ها برای کسانی که از سر جهل پشت اینان راه افتاده اند و یا به آنان اعتماد کرده اند را آگاه تر می سازد تا جاهلانه دوغاب را به جای دوغ نپندارند.

88/12/21
5:55 عصر

سالنامه 88(صفحه اول)

بدست روح اله ریاضی در دسته سالنامه

امسال سال تلخی بود، بسیار تلخ؛ آنقدر که برخی آرزوی مرگ کردند و بر درگذشتگان ماقبل امسال رشک بردند.
امسال سال شکسته شدن حرمت ها بود
سال بزرگ شدن کوچک ها و کوچک شدن بزرگ ها
سال دروغ و تقلب و قتل و باتوم
سال به یغمارفتن اخلاق و دریده شدن پرده ی عصمت
سال مسابقه برای اعمال خشونت و حکم قتل و کشتار و سرکوب، صادر کردن
سال آدمهای چهره در هم کشیده و سخنرانی های از روی عصبانیت
سال غزه شدن تهران و بی بی سی شدن صدا و سیما و ...
بقیه اش را نگویم
اما این رسم روزگار است که برای دیدن خوبی ها و شیرینی ها و راستی ها ،‌باید بدی ها و تلخی ها و ناراستی ها به جولان بیایند.
اگر چه امید و آمال هایمان رنگ باخت،‌ولی واقع نگر شدیم
اگرچه دلهایمان شکست، ولی چشمانمان باز شد
اگرچه اشک ها در چشممان جمع شد و سوزش گاز اشک آور و باتوم و ... را چشیدیم ،‌اما یک لحظه فکر کردیم
از جنس همان تفکری که شاید برتر از عبادت های بی تفکر باشد
امسال سال شکسته شدن حصارهایی بود که خواسته و یا ناخواسته به دورمان کشیده بودیم
سال از رونق افتادن توجیه ها و عیان شدن اسرار درون

از شکستن قفس تا به پرواز آمدن ،راهی دشوار در پیش است،‌و مهم آن است که ثابت قدم باشیم
دوست عزیزم،‌آزادی ات ! آزادی مان!‌ مبارک و فرخنده
امیدوارم رفتنمان ، طعم رسیدن را بچشد(1)
و به امید روزهای بهتر،‌و سالهایی منطبق بر آرزوهای زیبایتان.

(1) موجیم و وصل ما از خود بریدن است    ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است(قیصر امین پور)

88/12/20
12:21 عصر

حفظ نظام!

بدست روح اله ریاضی در دسته

یک جمله معروفی از امام(ره) است که چند ماهی است در کنار یکی دوتا جمله دیگر، تبدیل به مهمترین و پرکاربردترین جمله کشور شده.که «حفظ نظام از اوجب واجبات است!» و مدام از قول برخی مسوولین می شنویم که مگر امام(ره) نفرمود که کذا....
برای همین از سپاه و بسیج و نیروهای امنیتی گرفته تا دولت خدمتگذار!‌همه مسابقه گذاشته بودند تا نمره بیشتری در دفاع از حفظ نظام بگیرند.از زندانی کردن های پیش گیرانه و حمله های فتح المبینانه به منازل،‌تا توهین و تحقیر و له کردن شخصیت زندانیان،‌تا حتی به قتل رسیدن برخی،‌فحش و ناسزا گفتن به بسیاری از مسوولین فعلی و گذشته تا دستور به قتل و بگیر و ببند و برخورد قاطع و ... ای که از حوصله شما و این قلم خارج است.
اما سوالی که برای من و احتمالا برخی از افراد ایجاد شده این است که آیا امام (ره) به دستاورد جدیدی رسیده اند یا حرفشان مطابق بر آموزه های اسلام بوده؟یعنی آیا زمان پیامبراکرم(ص) و امامان معصوم که دو تن شان به حکومت هم رسیدند ،‌این قانون و اصل حفظ نظام از اوجب واجبات است وجود داشته و یا از اقتضائات عصر حاضر است؟
بگذریم از این استدلالی که برخی بزرگان انجام دادند و حفظ نظام را به منظور حفظ اسلام دانستند و لذا برخورد غیر اسلامی برای حفظ نظام را رد کردند.
نگاهی به زندگانی معصومین حکومت کرده در صدر اسلام نشان می دهد که گویی آن بزرگواران از این روش های امروزی برای حفظ نظام آگاه نبودند و یا این اصل را قبول نداشتند.الان نیروهای امنیتی با تکنیک های خاص خودشان سعی در فهمیدن آن دارند که در کجاها بر علیه نظام حرکتی در حال انجام هست و یا احتمال حرکتی وجود دارد و یا به منظور پیش گیری از برخی حرکت ها وارد عمل می شوند.
در حالی که معصومین ما بر اساس تفکر شیعی ولی الله اعظم بوده و به اذن خدا از تمام اسرار عالم آگاه بوده اند.یعنی کارشان به حدس و گمان هم نمی رسیده.می دانستند در دل فردی چون عمر چه می گذرد و از گذشته و آینده اش هم باخبر بودند.
برای همین اگر رویه های امروز را بپذیریم باید زبانم لال بر پیامبر اکرم و امیرالمونین و امام مجتبی خرده بگیریم که چرا نتوانستند مانع از دست رفتن نظام اسلامی شوند(همان کاری که امثال حسینیان انجام دادند و صلح امام حسن(ع) را به نفع ایشان نداستند).و کار را به جایی رساندند که برخی مدعی اند تا به امروز حکومت اسلامی واقعی تشکیل نشده و در کشور ما بعد از 1400 سال اولین تجربه رخ داده.
برای پیامبر اکرم کاری داشت که عمر و ابوبکر را زندانی کند (به خصوص که رییس قبیله و ... هم نبودند و اتفاقا بیشتر اعتبارشان هم به واسطه همراهی با پیامبر بود) و مقدمات جانشینی علی(ع) را فراهم کند و بعدش که آب ها از آسیاب افتاد ،‌آن انحراف دهندگان را با شرط سکوت آزاد کنند و به اوجب واجبات عمل فرمایند.
یا مثلا امیرالمونین با یک دروغ مصلحتی مانع حکومت یازده ساله عثمان شوند و یا با اطلاع از کارشکنی طلحه و زبیر ،‌مانع حرکت آنان از کوفه شوند و....
به نظر من رمز ماندگاری آن بزرگواران اتفاقا در این بوده که سعی نکردند ،‌به منظور توجیه هدف،وسیله را توجیه نکنند و برای همین اگرچه کل دوران حکومت شان به بیست سال هم نمی رسد،‌اما حاکم بر دلها شده اند و آن روزی که آخرین غایبشان ظهور می کند ،‌مردم فوج فوج به گرد او حلقه خواهند زد.

88/12/19
6:18 عصر

وطن دوستی !

بدست روح اله ریاضی در دسته

کنار نرده های ورزشگاه بازی سپاهان و العین امارات ،پارچه ای آویزان کرده اند که رویش نوشته:
"انا نحب خلیج الفارس و سپاهان الایرانی"

88/12/19
8:21 صبح

دکتر قول داد

بدست روح اله ریاضی در دسته

قول دادند که تورم بیش تر از 11.6 درصد نشود.
حالادیگه حرفیه؟
دستتان درد نکند از این تلاش های فشرده و شبانه روزی
یا می دانستید سر کارید و یا سر کار رفتید.
رای تان را بدهید و بروید دنبال کارهای کوچک تری چون نامه تقدیر و تشکر نوشتن
این کارها و حرف ها به شما نیامده که فضولی اش را می کنید.
این یادداشت هم خواندش بد نیست اگر چه تکراری است.

88/12/17
11:22 صبح

تفاوت عاقل و جاهل

بدست روح اله ریاضی در دسته

از جاهل انتقاد مکن، که دشمنت می دارد، و از عاقل انتقاد کن، که دوستت می دارد .
(امام علی علیه السلام)

88/12/16
7:35 عصر

دشمن واقعی

بدست روح اله ریاضی در دسته

ما دشمن را ملاقات کرده ایم ، او خود ماست.
(والت کلی)

88/12/14
11:48 صبح

ریشه برخی اقدامات عجیب

بدست روح اله ریاضی در دسته

طی این چندماهه بارها دیده ایم که دلسوزانی از دامن انقلاب، نسبت به پیامدهای برخی رفتارهای دولت و حاکمیت هشدار داده اند و آنها را دارای اثر معکوس در بلند مدت دانسته اند،‌اما نه تنها به گوش این عزیران نرفته است ،‌بلکه گاه دامن همین توصیه کنندگان را هم گرفته و با توهین و تحقیر و گاه به گوشه بازداشتگاه ها بردن، آنها را به سکوت دعوت کرده اند.
حال سوالی که قطعا مطرح خواهد شد و چه بسا ماه هاست که مطرح می شود ،‌آن است که چرا این عزیران لحظه ای تامل نمی کنند و اگر هم این کار را انجام می دهند ،‌پی به غلط بودن روش خود نمی برند و مدام و مدام تر بر آن اصرار می ورزند.
در نامه ای که علی مطهری به حسین شریعتمداری نوشته بود ، به او توصیه کرده بود که جنگ نفس را حل کند ،‌که جنگ نرم حل شدنی است.
البته که نگره های متفاوتی در ریشه یابی این برخوردها و گوش های بسته در برابر توصیه و نصایح وجود دارد که می خواهم در این مختصر یادداشت به یکی از دلایل مهم آن بپردازم.تا شاید اگر آن دوستان عامل ‌را طرفی نبندد، حداقل برای پرسش گران این طرفی،‌علامت سوالی کاهش یابد.
ادامه مطلب...

   1   2   3      >