می گویند بنی صدر وقتی می خواست نظراتش را بیان کند،به جای اینکه بگوید من چنین می گویم و یا می خواهم، می گفت «ملت» چنین می خواهد.
البته من با این مقایسه های تاریخی مخالفم ،ولی چند سالی است که رییس دولت و اعوان و انصاری چون حسین شریعتمداری دارند همین جوری حرف می زنند.البته به جای کلمه «ملت» از «مردم» مایه می گذارند.و جوری سخن می گویند که از نظر و خواست و نیت درونی مردم آگاه هستند.
مثلا خبرآنلاین زده:«حمله شدید کیهان به خاتمی/ او اگر توبه هم کند مردم نمی پذیرند»
10:20 صبح
من مردمم!
بدست روح اله ریاضی در دسته
2:46 عصر
نقطه ثقل اصول گرایی!
بدست روح اله ریاضی در دسته
«دوام و قوام این تفکر بر آمان ها و اندیشه های مقام معظم رهبری اتکا دارد؛به طوری که ولایت پذیری و تبعیت محض از ولی فقیه نقطه ثقل عمل اصول گرایانه محسوب می شود»
این جملات بخشی از یادداشت محمدرضاجمالی در روزنامه همشهری و درباره خط مشی اصول گرایان است.
یکی از معروف ترین آیاتی که خداوند مومنان را به تبعیت محض از افرادی توصیه کرده، آیه 59 سوره نسا است که در آن آمده:«اطیعواالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ...»
علامه بزرگوار طباطبایی در توضیح این آبه می نویسد:«با این حال چطور ممکن است در آیه مورد بحث که
مشتمل به راسى از اساس دین و اصلى از اصول آن است ، اصلى که رگ و ریشه همه
سعادتهاى انسانى بدان منتهى مى شود، هیچ قیدى از قیود را نیاورد، و بطور
مطلق
بفرماید: (خدا و رسول و اولى الامر خود را اطاعت کنید)؟!.
از این هم که بگذریم آیه شریفه بین رسول و اولى الامر را جمع کرده ، و براى
هر دو
یک اطاعت را ذکر نموده و فرمود: ((و اطیعوا الرسول و
اولى الامر منکم ))، با این که در
مورد رسول حتى احتمال این نیز نمى رود که امر به معصیت کند و یا گاهى در
خصوص
حکمى دچار اشتباه و غلط گردد، اگر در مورد اولى الامر این
احتمال برود به هیچ وجه نباید براى جلوگیرى از این
احتمال قیدى نیاورد، پس ما همین که مى بینیم در مورد آنان نیز قیدى نیاورده
، چاره اى جز
این نداریم که بگوییم آیه شریفه از هر قیدى مطلق است ، و لازمه مطلق بودنش
همین است
که بگوییم همان عصمتى که در مورد رسول مسلم گرفته شد، در مورد اولى الامر
نیز
اعتبار شده باشد، و خلاصه کلام منظور از اولى الامر، آن افراد معینى هستند
که مانند
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) داراى عصمتند.»
1:45 عصر
بهترین راه آگاهی بخشی
بدست روح اله ریاضی در دسته
وقتی می خواهی به مبارزه با چیزی بروی که ریشه دوانیده و پایه هایش را محکم کرده، بدترین روش مواجهه مستقیم است.
حتی در وجود انسان هم چنین چیزی وجود دارد و مثلا نمی شود کسی را که تا دیروز کار مفیدش در شبانه روز به یک ساعت هم نمی رسیده به دوازده ساعت کار مفید کشاند.
حتی فیزیک بدن هم در چنین حالتی آن عنصر جدید را دفع می کند.
امیدوارم که تا به اینجا کسی نباشد که حتی این مورد را هم نپذیرفته باشد.
یکی از مواردی که به نظرم هر کس که اهل فکر و نظر بود ،دیگر حالا متوجه اش شده است، معضل سطحی نگری در عرصه دین و ... است.
حالا می شود کلا افرادی را که به چنین رویه ای مبتلی هستند و اکثرشان هم این گونه تربیت شده اند و در رسانه هایی چون هیات و سخنرانی و صدا و سیما و ... هم بر آتشش افزوده شده را طرد کرد و یا به تمسخر و توهین به مقدسات و باورهایشان مشغول شد.
می شود هم نشست یک کناری و مدام نق زد و مردم را اسفه السفها و ... نامید و به حمع کوچکی از دوستان تصدیق کننده و آه از نهاد برآورنده اکتفا کرد.
اما اگر کسی واقعا درد این موارد و تبعات نامیمون و ناخوشایندش را حس می کند ،قطعا توهین و تمسخر و بی خیالی و بیان صرف و برخورد فیزیکی و... چاره کار نیست.
دوستان زیادی در همین چندماهه اخیر به این موضوعات پرداخته اند و در اکثر موارد هم به راه حل دادن نرسیده اند.
به نظر من در قدم اول باید از روشهایی استفاده کنیم که مخاطبمان به آنها واکنش منفی نشان ندهد.اگر بشود راهی جست که حتی با روی باز هم از آن استقبال کند که نور علی نور است.
از آنجایی که در کشور ما فرد پرستی و نگاه سراسر مثبت و یا منفی به افراد و به خصوص در قشر سطحی نگر رواج بیشتری دارد، شاید استفاده از افرادی که برآیندشان می تواند بسیاری از عقاید سطحی نگران را مورد سوال و کنکاش قرار داده و آنها را به تضاد بکشاند،چاره کار باشد.
دو نفر از این افراد ، امام خمینی و شهید مطهری هستند.که در دو ماه اخیر سالگردشان است و فرصت مناسبی برای بسط اندیشه هایی از آنان که توسط مروجان سطحی نگری به فراموشی سپرده شده.
من خودم اثر کتاب حماسه حسینی را در هیات هایی که مروج سطحی نگری هستند به وضوح دیده ام تا آنجایی که مداح محترم مدام مجبور به توضیح دادن می شد که اثبات کند آنچه می خواند تضادی با گفته های شهید مطهری ندارد.
11:38 صبح
جمهوری اسلامی!
بدست روح اله ریاضی در دسته
شاید آن روز که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی از نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش بودن عنوان نظام سخن می راند،گمان نمی کرد که روزی خواهد آمد که اگرچه کلمه ای به این ترکیب اضافه نخواهد شد ،اما تاکید برخی صاحبان قدرت بر یکی از این دو کلمه،دیگری را به محاق ببرد.
آنچه از گفته های امام(ره) استنتاج می شود آن است که دقت زیادی داشتند تا این دو رکن جمهوریت و اسلامیت به گونه ای در کنار هم قرار بگیرند،که نوعی هم زیستی مسالمت آمیز را تجربه کرده و از تقابل و رویارویی متقابل پرهیز کنند.
انتخابات ،مهمترین نماد جمهوریت نظام و ولایت فقیه و شورای نگهبان منتصب او،مهمترین نماد اسلامیت نظام هستند.
اگر از نظارت بر انتخابات شورای نگهبان فاکتور بگیریم،انتخاب نمایندگان توسط مردم و قدرت نظارتی و قانون گذاری آنها که توسط مردم به ایشان تفویض شده از یک سو،و نظارت نهاد شورای نگهبان بر مصوبات مجلس و سنجش آن با شرع و قانون اساسی(که توافقی بین مردم و حاکمیت است و حقوق هر دو را به رسمیت شناخته) و گاه در صورت عدم توافق مجلس با شورای نگهبان،ارجاع آن به مجمعی که اکثر اعضای آن منتصب رهبری هستند، یکی از مهمترین نشانه های ترکیب نسبتا خوب این دو رکن جمهوریت و اسلامیت است.
اما نظارت شورای نگهبان بر انتخابات و در این آخری دخالت مستقیم رهبری در تایید نتایج و رد تقلب در انتخابات ،امری است که می تواند به جد،یکی از دو رکن اساسی نظام جمهوری اسلامی را مورد تهدید قرار داده و از مفهوم واقعی اش تهی کند.
سوالی که سالیان زیادی است ذهن برخی افراد را به خود مشغول کرده ،آن است که ترکیب فعلی شورای نگهبان،چه سنخیتی با تایید صلاحیت و نظارت بر انتخابات های مختلف دارد.این ترکیب اگرچه یکی از بهترین ترکیب ها برای تایید مصوبات مجلس است، اما برای امر انتخابات توجیه مناسبی برای آن وجود نداشته و یا حداقل نگارنده به دلایل آن واقف نیست.به طور مثال سوالاتی از این قبیل که حضور متخصصان علوم مختلف و یا انتخاب آنان توسط مردم چه ایرادی خواهد داشت؟،مطرح است.
این ایرادات اگر چه در ذهن بسیاری از افراد مطرح است اما بزرگوارانی چون آیات استادی و جوادی آملی هم به آن اشاره کرده اند.آیت الله استادی که به همین دلیل از شورای نگهبان استعفا دادند و شان این شورا را متفاوت از نظارت بر انتخابات دانستند و آیت الله جوادی هم در آن خطبه معروف بعد از انتخاباتشان بر جدا بودن فعالبت های نظارت و اجرا و قانون گذاری تاکید کردند.
8:58 عصر
وضع خراب است!
بدست روح اله ریاضی در دسته
حالا بعضی وقت ها از دستشان در می رود و مثل چنین خبری را کار می کنند.
که وضع واقعا با آنچه تبلیغ می شود،متفاوت است و حتی آمارهایشان هم بدان اشاره دارد.
این قسمت نامه آخر نوری زاد بیان همین وضعی است که متاسفانه برخی سعی در انکارش دارند:
«رهبر گرامی، میدانم سخنان ناگوار من چه بسا تلخ و آشوبنده باشد. اما
بیایید سخن
تلخ و صادقانه مرا، بر شیرینی سخن چاپلوسانه ی کسانیکه شما
را احاطه کرده اند، ترجیح دهید. جامعه ی ما، در جوار یک انفجار
بزرگ است. دیگ جوشانیست که ما به خاطر آزار از خروج پرسروصدای بخار
آن، چوب کبریتی در سوپاپ آن فرو کرده ایم. من با همه ی اطمینانی که سابقاً
در جانبداری از شما می نوشتم، اکنون نیز در جانبداری از شما می نویسم: ما، به
روزهای پایانی فرصت آزمون خویش رسیده ایم. روزهایی که دست تقدیر، سنتهای ناب و حتمی خدای متعال، ما را از گردونه ی امتحان به در می برد.
امتحانی که
در این سی سال فرصت، جز خراش و خرابی با ما نبوده است. ما و
شما؛ مردم خویش را از دست داده ایم. اگر سکوت و آرامشی در آنان
می بینید به ضرب زور و اسلحه است. اگر باور ندارید به یک آزمون
خیالی تن در دهید. به دو کشور ایران و مثلاً سوئد یا کانادا یا حتی مالزی اعلام می کنیم که مردم این دو کشور، یک روز، فقط یک روز پلیس و
بسیج و اسلحه ای بر سر نخواهندداشت و آزادند که هرچه می خواهند انجام دهند. فقط طی
یک روز. تصور می کنید در پایان این یک روز؛ کشور ما و شما چگونه خواهد بود؟ و
کشورهای دیگرچطور؟ قصد من از این مقایسه، مجیزگویی از غرب یا سایر کشورها نیست.
بلکه می خواهم به شکنندگی آرامش و سکوت دروغین جامعه ی خویش اشاره کنم.
»
متن کامل این نامه را می توانید اینجا مشاهده کنید.
3:10 عصر
بدون شرح!
بدست روح اله ریاضی در دسته
پس از ممانعت از سفر سیدمحمدخاتمی به ژاپن، در خبرها آمده که محمود احمدی نژاد به زیمبابوه می رود.
11:56 صبح
آیا رای کیفی تر می شود؟(2)
بدست روح اله ریاضی در دسته
در یادداشت قبل به این نتیجه رسیدیم که هدف گذاری جریانی که دولت را در دست دارد،ارضا و یا تبلیغ ارضای نیازهای سطح پایین است.
اما سوال اصلی این است که آیا ارضای نیازهای سطح پایین کیفیت کمتری دارد؟مگر این را نشنیده ایم که کسی که شکمش گرسنه باشد چه به احترام و عزت و خودشکوفایی؟
یک حرفی مازلو در همان نظریه هرم نیازهایش مطرح کرده که نیازهای سطح پایین تا ارضا نشوند فرد به دنبال ارضای نیازهای سطح بالاتر نخواهد رفت.
این نظر مازلو بعدا با مخالفت مواجه شد و نمونه اش را هم می توان در انسان های نداری جستجو کرد که با عزت و به گونه ای زندگی می کنند که کسی متوجه نداریشان نمی شود.که در دین ما هم به قناعت و عزت نفس و ... تعبیر شده.از این مساله به خاطر صحبت های زیادی که در باره آن شده و البته گوش کسی به آن بدهکار نیست رد می شوم و می خواهم به موضوعی بپردازم که کمتر در موردش سخن گفته شده.
همان طور که در یادداشت قبل هم اشاره کردم،وقتی بر روی نیازهای سطح پایین یا همان بهداشتی سرمایه گذاری می کنی،با خطر ارضا شدن و یا نشدن کوتاه مدت مواجه هستی.یعنی یا می توانی نیاز طرف را برآورده کنی.در این صورت میلش کاسته شده و توجهی به شما نمی کند.اگر هم نتوانی این کار بکنی و آنچه او می خواسته را بهش بدهی،نارضایتی اش رو به افزایش می گذارد و ممکن است کار به جایی برسد که از عهده شما خارج بشود.
در یکی از دیدارهای رییس دولت نهم از روستایی عقب افتاده ،خبرنگار به مصاحبه با اهالی روستا می پرداخت و آنها ضمن ابراز خوشحالی شان از دیدار وی،برخی خواسته ها و تمایلاتشان را مطرح می کردند.مثلا یکی گفت دولت برایمان سالن ورزش بزند.حالا شما در نظر بگیرید که آن روستا شاید به اندازه تشکیل دو تا تیم فوتبال هم بازیکن نداشته باشد.مهم آن است که الان این خواسته مطرح است و لذا اگر محقق نشود، در دیدارهای بعدی، قطعا استقبال ها فروکش خواهد کرد و در دراز مدت به مخالفت و انتقاد و نارضایتی تبدیل خواهد شد.
در حقیقت این به تعبیر من بی کیفیتی نیازهایی که بر رویشان انگشت گذاشته اند ،آنها را به این وادی می کشاند که در این اواخر ماهی یک بار به تلویزیون بیایند و یک جورهایی به مردم القا کنند که درصدد رفع نیازهایشان هستند.اما فلان و بهمان مانع می شوند.
سفرهای استانی بر همین منوال انجام می شود و مهمترین دستاوردش صدها مصوبه استانی است که معمولا بر روی آن تبلیغ زیادی می شود.
حرف های جنجالی چون تعداد فرزند هم که معمولا هر ازچندگاهی بیان می شوند،در حقیقت آب باریکه ای هستند که حواس ها را فعلا از مساله اصلی پرت کنند.
سال گذشته در این روزها،آنچه نمود بیشتری داشت،سفرهای پیوسته استانی و وعده های پرطمطراق و خبرهایی مبنی بر دادن پول های با عوض و بلاعوض ، تحت عنوان های مختلف ،به مردم بود.
کسانی که هرگونه کیفی بودن رای را رد می کنند،بهتر است آماری در مورد پول ها و تعداد افرادی بدهند که این پول ها به بهانه های مختلف و در روزهای منتهی به انتخابات به حساب شان واریز شد.تا با مفهوم خریدن رای و ...آشناتر شویم.
11:15 صبح
وقتی با احمدی نژاد هم نظرم!
بدست روح اله ریاضی در دسته
«ممکن است با دروغ بتوان مدت کوتاهی بر دنیا حکومت کرد اما لشکر راستی خواهد آمد و همه دروغ ها را به تاریخ می فرستد.»
درباره
آرشیو یادداشتها
-
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
دی 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
آذر 93
مهر 93
دی 93
دی 94
تیر 94
بهمن 94
یادداشتهای آرشیو نشده
پیوندها
-
ام بی ای
محمدرضا اسدی
حسین حمیدی
حسین دسته باشی
مهدی قمصریان
نجوای من
برداشت های روزانه محسن
آیت خدا ؛مرتضی تهرانی
محمدجواد
مجتبی حاجی قاسمی
محمود
محمدحسین حسینی
دکتر حسن سبحانی
در حیرت
آریان گلصورت
علیرضا
عوام الناس
فریدمدرسی
اسحاق رهنما
دل نوشت
کوروش علیانی
دغدغه های حاجی
جنبش سبز
مسعود دیانی
محسن بیات زنجانی
مجتبی جراحی
سلمان عزیزم
مجید
آنتیک
وبلاگ خودم (بلاگفا)
وبلاگ ازلی ام
تورجان
نانوشته های یک ناشناخته
مه دی
خارج فقه استاد سروش محلاتی