در دوران کودکی،وقتی مورد غضب پدر و مادر واقع می شدم . گریه کنان گوشه ای به اصطلاح «کز» می کردم. مادر بزرگم که خدایش رحمت کند، با مهربانی به سراغم می آمد و در بین دلداری دادن ها، می گفت که گل بی عیب خداست.
اتفاقات قبل و بعد از انتخابات اخیر بیش از پیش آن ضرب المثل را در ذهنم تداعی کرد.حداقل برای من روشن شد که در این حوادث که برخی با نام بحران یا فتنه از آن نام می برند،هیچ رجل سیاسی و مسوول عالی رتبه ای نبود که بدون اشتباه و یا خطا و معصیت عمل کرده باشد.چه بسیار و چه کم ،همه در سطوح مختلف خطاهایی مرتکب شدند.
برخی دوستان من که گمان می برند آن طرفی هستم،مدام از آنچه به باور آنها ،خطای افراد شاخص طرف ماست،برایم ایمیل و پیامک می فرستند و یا در دیدار حضوری بدان اشاره می کنند.جدای از بی مورد بودن بسیاری از آنها ،اما من هیچ وقت قایل به بی خطا بودن افراد حاضر نیستم.
با وجود پذیرش اصل خطاکاری انسانها، معیارها و ضوابط عقلی و شرعی بسیاری وجود دارد که می شود با توجه به آنها به میزان خطاکاری افراد پی برد و سنجید که چه کسی در این امتحان نمره بالاتری کسب می کند.
یکی از راههای سنجیدن میزان عظمت و اهمیت خطا آن است که باید دید شخص خطاکار در چه جایگاه و مسوولیتی مرتکب آن شده. یک خانواده را در نظر بگیرید. آنقدر که خطای پدر خانواده به ساختار و بنیان آن لطمه می زند،خطای فرزند خانواده نمی تواند.در آموزه های دینی ما هم آمده است که«حسنات الابرار سیئات المقربین».یعنی عملی که برای گروهی از افراد ممکن است به عنوان کاری نیکو در نظر گرفته شود ،برای گروهی بالاتر تبدیل به خطا و معصیت می شود.
در انتخابات اخیر در بین سه نامزد معترض، بالاترین عنوان ، دبیری مجمع تشخیص مصلحت بود.در حالی که طرف مقابل رییس جمهور بود. خطایی که از رییس جمهور سر بزند قابل مقایسه با آن دیگران نیست و تبعات جبران ناپذیرتری را به همراه خواهد داشت. هم به واسطه مسوولیت و هم به واسطه قدرتی که به خاطر آن به او تنفیذ شده.
تقوای لازم برای یک رییس جمهور با تقوای لازم یک کاندیدای حتی خوشنام قابل مقایسه نیست.