شهری با مردمان بکر!
این خلاصه ترین جمله ای است که می توان در مورد بندرترکمن سرود. انگار طوفان حوادث و رفت و آمد مسافران هنوز نتوانسته بکر بودن منظره مردم این شهر را عوض کند.
ورودی پارکینگ بندر سه تا راه دارد تا از تراکم خودروها جلوگیری شود. قیمت قبض پارکینگ هم 1000 تومان برای هرچند ساعتی که مهمانش هستی.
پارکینگ خاکی است ولی خط کشی شده و مملو از راهنمایانی که سر جنگ ندارند.می گویند در خودرو را قفل کن و وسایل قیمتی ات را بردار.
در فضای خالی پارکینگ، اسب و شترسواری می کنند که دومی اش را با نردبان باید سوار شوی.
تجربه قایق سواری و جزیره گردی را در سواحل جنوبی دریای خزر فقط بندرترکمن به شما هدیه می دهد.
راهنما پولی اضافه می گیرد و با قایق به سمت دریای خزر می رود و توضیحاتی می دهد که خیلی کاربردی نیست. می گوید تا قبل عید اینجا مملو از پرنده بوده که تا گذار آدمیان افتاده، فراری شده اند.
جزیره آشوراده و باقیمانده قلعه روسها و خانه های خالی از سکنه و بقالی که اجناسش را به قیمت می دهد.
ساحل جزیره پر است از ماهی های ریزی که تلاشم برای گرفتن شان بی نتیجه ماند.
ده دقیقه مسیر قایق سواری را بر می گردیم و به بازار می رویم.
بازاری شلوغ که البته همه مراقب اند تنه شان به شما نخورد. اجناسی که تقریبا در تمامی مغازه ها به یک قیمت فروخته می شوند و اینجاست که می فهمی هزار و ده هزار تومان برای خودش پولی است. عمده مسافران خود ترکمن ها و گرگانی ها هستند. با جوانکی که کلی ازش خرید کردیم گرم صحبت می شویم و می فهمیم که عمده کالاها سوغات چین و هند هستند و از جنوب آمده اند. حالا اینکه چطور با چنین قیمتی در شمالی ترین مناطق ایران عرضه می شوند و در مناطق میانی و پایین کشور دو سه برابر این قیمت دارند، خود حدیث مفصلی است.
یک روز کامل مهمان ترکمن ها بودیم. مهمانی که می توانست بیشتر از این هم باشد.