اول: یک فرضیه موهوم را به گونه ای مطرح می کنید که گویی کاملا صحت دارد و مو لا درزش نمی رود.
مثلا می گویید مخالفان نتایج انتخابات گفته اند که چرا رهبری زودتر از همیشه حضور مردم را تبریک گفته.
دوم: مساله اصلی را که مورد شکایت آنها بود مطرح می کنید.
مثلا اینکه چرا رهبری منتظر نشد تا فرایند قانونی تایید انتخابات توسط شورای نگهبان منتسب خودش طی شود و رای رییس جمهور را تبریک گفت
سوم: دلایلی که قبلا ارائه شده بود ولی کسی نپذیرفت را دوباره تکرار می کنید.
مثلا اختلاف آرای رقبا و نیز اطمینان کامل به سلامت انتخابات و امکانناپذیری تخلف گسترده به نحوی که نتایج آرا را به نحو چشمگیری تحت تاثیر قرار دهد میتواند رهبری را به جمعبندی منطقی برساند که چه کسی منتخب خواهد بود.
چهارم: آمار بسیار دقیقی را ارائه می کنید به گونه ای که همه به صحت آن اطمینان پیدا کنند
مثلا ساعات اعلام پیامهای تبریک را با ذکر روز و ساعت و دقیقه می آورید.
پنجم: نتیجه می گیرید که آن عده ؛که ادعا می کردند رهبری زودتر پیام داده ،دروغ گفته بودند.
مثلا همه می فهمند که این دفعه سه ساعت و پنجاه دقیقه پیام رهبری دیرتر داده شده.
ششم: چون نشان دادید آنها در مورد ادعایی شما دروغ گفتند، پس ذهن مخاطب به آنجا می رود که دیگر ادعاهایشان هم جای شک دارد.
هفتم: شما در ظاهر به هدف خودتان رسیدید ،اگر همه آن طور که شما فکر می کنید نتیجه گیری کنند.
هشتم: خوب شما اشتباه فکرکردید .مردم احمق نیستند.
اصل خبر را اینجا ببینید و دوباره تحلیل را بخوانید.