46 روز مانده تا انتخابات
برای اصلاح طلبانی که قایل به حضور در انتخابات هستند، چهار استراتژی متصور بود.
اولین استراتژی حضور متعدد کاندیداهای درجه دو این جریان بود ،به نحوی که هم آرایشان پراکنده شود و هم در انتخابات حضور داشته باشند.معرفی افرادی چون حسن روحانی و عارف که رتبه بالاتری داشتند و در ادامه افرادی چون کواکبیان و محمد شریعتمداری در راستای همین استراتژی است که البته بیشتر مورد اقبال «کیهان» نشینان و اصولگرایان است تا اصلاح طلبان.
من تقریبا یقین دارم که استراتژی اصلی این جریان، روش بالا نیست و یکی از سه استراتژی که در ادامه خواهم آورد را مدنظر خواهند داشت.و البته تقریبا مطمئنم که بعد از تعطیلات نوروز و به صورت قطعی، پس از دیدار دوم آقایان هاشمی و خاتمی ، این استراتژی نهایی شده است و حرکت های اخیر به نوعی امکان سنجی و تا حدودی رد گم کنی و با هدف منفعل کردن جریان مقابل صورت می گیرد.
ابتدا بحث دیدار جهانگیری با رهبری و صحبت های او مبنی بر بالارفتن احتمال حضورش به عنوان کاندیدای واحد اصلاح طلبان مطرح می شود.(استراتژی دوم- حضور با کاندیدای درجه دو و حمایت همه جانبه سران و کل بدنه از او)
سپس آقای خاتمی از فکر کردن در مورد کاندیداتوری و موکول کردن نتیجه به آینده سخن می گوید.(استراتژی سوم- حضور با کاندیدای حداکثری)
و دیروز هم که آقای هاشمی با تعبیر «نمی گویم نمی آیم» اردوگاه دولت و اصول گرایان را به تکاپو می اندازد.(استراتژی چهارم- حضور آقای هاشمی و حمایت همه جانبه خاتمی و اطلاح طلبان از او)
اگر عکس العمل های «کیهان» را ملاک قرار دهیم و حمله های بی جانبه اش را به آقای خاتمی در نظر بگیریم، استراتژِی سوم کابوس جریان مقابل خواهد بود.
شاید اصلاح طلبان حتی تا زمان اعلام تایید صلاحیت ها همچنان به استراتژی های متنوع شان ادامه دهند تا قدرت مانور حریف را سلب کنند.
پی نوشت: در مطالب بعدی به استراتژی های دیگر جریان های حاضر در انتخابات خواهم پرداخت.