این را برای آرمان ایرانی ها می نویسم.رفقایی که هیچ گاه ندیدمشان و البته این دوری صرفا در بعد مادی بود تا فکری و عقیدتی!
با وجود آنکه با بچه های سایت آینده دوستی و رفاقت بیشتری دارم و می شناسمشان اما رویه آرمانی ها را بیشتر می پسندیدم.اینکه بخواهی به هر ضرب و زوری شده خودت را نگه داری و مدام قلم ات و از آن بالاتر اندیشه ات را با دست خودت به یغما ببری حتی اگر از سر خیرخواهی هم باشد برای من پذیرفته شده نیست.
خود من در سال های آخر دولت اصلاحات روزنامه نگاری را بوسیدم و کنار گذاشتم چرا که نمی توانستم بیش از آنچه که تا آن روز انجام داده بودم، به نوشتن مطالبی ادامه دهم که مطلب من نبودند.اندیشه من در آنها متبلور نمی شد و حتی حرفی از مردم و برای آنها نیز نبودند.
شابد برخی ها این را برخوردی انفعالی بدانند که نتیجه اش می شود سکوت و کنار کشیدن و افتادن کار دست عده ای سودجوتر!
اما از طاقت امثال منی خارج است این گونه زندگی کردن مورد نظر عده ای ...!
با آرمانی ها بعد از انتخابات آشنا شدم.در این چند ماهه اولین صفحه ای که باز می کردم سایت آنها بود و با اینکه به اندازه دیگر رقبایشان حرفه ای نبودند ولی صداقتشان را با هیچ گزینه دیگری عوض نخواهم کرد.
و مگر نه انکه گاهی مومنان مجبور به هجرت می شوند...هجرت قلمی ای که امیدوارم به بازگشتی شکوهمند و سرافرازانه منجر شود.