من نمی دانم واقعا حواسشان هست چه کار می کنند؟
همه چیز از یک سوال کوچک شروع می شود: ایا همه آنچه که به ما می گویند درست است؟
و بعد در صورت تهدید و انکار این سوال رسوب می کند در وجود آدمی و اگر حتی سالها به آن فکر نکند، روزی باز خواهد گشت و فکر نکردن به آن ناممکن خواهد شد.
و بعد اگر بخواهند موضوع مورد سوال را آنقدر بالا ببرند که کسی در کوتاه مدت توانایی رسیدن به آن را نداشته باشد ،ولی آنقدر این سوال ها را روی هم انباشته می شود و ذهن و فکر آدم ها جرات پیدا خواهد کرد که بالاتر برود و دستش به موضوع مورد سوال برسد.آن موقع است که بعد از آن همه مجاهدت دیگر سوالی در کار نخواهد و کار به بازجویی و احساسات می رسد و رها شدن موضوعی که بیش از حد بلند شده باشد،نتیجه ای جز شکستن آن و از بین رفتن اش نخواهد داشت.
همان اتفاقی که در عصر رنسانس افتاد و دین و مذهب و کلیسا سالیان سال مهجور ماند و الان شبیه زنگ تفریحی شده برای تسکین وجدان دردی که گاه به سراغ انسان غربی می آید.
تقاضا دارم که ولایت فقیه را در حد توحید و چه و چه بالا نبرید و دست نیافتنی اش نکنید، که اگر حتی جلوی سوال های امروز ما را بتوانید با این کار بگیرید، فرداها اتفاقی خواهد افتاد که از رنسانس هم عمیق تر و دامنه دارتر خواهد بود.
من پیش گو نیستم ولی تاریخ درس های تکراری زیادی دارد.کافی است یک بار پاس اش کرده باشید!