سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/1/22
10:6 صبح

حلقه گمشده برنامه ریزی در ایران 1

بدست روح اله ریاضی در دسته

بعید می دانم کسی باشد که ادعا کند ما ایرانیها مشکلی به نام برنامه ریزی نداریم؛ یعنی یا نمی توانیم برنامه ریزی کنیم و یا آنکه در اجرای آنها به مشکلاتی بر می خوریم و نتیجه چیز دیگری خواهد شد.حالا در هر سطح و فردی همین مشکل را داریم و فقط خلاصه به سطح کلان و سیاستگذاری های کلی نمی شود.خود من بارها در برنامه ریزی های روزانه ام شکست خورده ام و گاه به این نتیجه رسیدم که بی برنامه کار کردن بهتر است.

اما چرا؟ و چاره کار چیست؟

من اینجا می خواهم به یکی از دلایل این مساله بپردازم.

شاید یکی از ساده ترین تعاریف برای برنامه ریزی این باشد:«تعیین وضع مطلوب و ارائه ساز و کاری برای رسیدن به آن.»

کسی که معتقد است الان همه چیز دارد و در حالت رویایی و ایده آل قرار دارد که دست به برنامه ریزی نمی زند.قطعا کسی به دنبال برنامه می رود که می خواهد موضعش را بهبود بدهد و برای رسیدن به آن وضع بهتر باید یک سری دستورالعمل و راه کار داشته باشد.

حالا از کجا می فهمیم که وضع الان ما مطلوب نیست و یا جای بهبود دارد؟

با کنترل و ارزیابی.ما تا نتوانیم به برآورد دقیقی از وضع موجود برسیم نخواهیم توانست وضع مطلوب را تصور و تصویر کنیم.چه بسا حرکت و برنامه ریزی ما به جایی ختم شود که از وضع امروزمان هم بدتر باشد و این وقتی محقق می شود که نتوانیم نقاط قوت و ضعف فعلی مان را شناسایی کنیم و لذا به جایی که بتوانیم چشم اش را درست کنیم می زنیم ابرویش را هم کج می کنیم.

کنترل و ارزیابی یعنی شناسایی نقاط انحرافی و انجام اقدامات اصلاحی.

شما فرض کنید به این نتیجه می رسید که وسیله نقلیه تان را عوض کنید چون فکر می کنید صندلی ماشین فعلی شما باعث کمر دردتان می شود.چند میلیون می گذارید روی پول فعلی تان و ماشین گرانتری می خرید و بعد متوجه می شوید که مشکل کمر دردتان از صندلی ماشین نبوده و مثلا باید آن پول را خرج عمل جراحی می کردید.

ما در زندگی روزمره مان مدام با ارزیابی های نادرست و لذا برنامه ریزی هایی مواجه هستیم که نتیجه ای جز شکست و یا یاس و سرخوردگی ما ندارند و باید بدانیم که یک نظام ارزیابی دقیق از چه اجزایی تشکیل می شود که در نوشته بعدی به ان خواهم پرداخت.