»تندروی» بد دردی است.آدم تندرو دائما در حال حرکت است .برای همین نه می تواند علت حرکت امروزش را بیان کند؛ چون علتی ندارد، و نه در مورد حرکت گذشته اش تامل؛ چرا که فرصت این کار را ندارد.
برای همین اصلا تعجب نکنید که تندروها یک روز بریزند توی خیابان شعار «اعدام باید گردد!» سر دهند و چندی بعد بریزند تو خیابان و با بزن و بکوب ترانه «عزیز دلمی» را برای همان اعدامی بخوانند.اگر هم بکشی شان به گوشه ای و ازشان بپرسی که مگر تو همان دیروزی نیستی؟ یا همه را منکر می شوند و یا خواهند گفت دلیل دارد؛ دلیلی که هیچ گاه بیان نخواهد شد و در حد توجیهات دم دستی باقی خواهد ماند.
یه آقایی از مسئولان پیشین که چند صباحی است به خارج رفته ، دو تا گزاره بیان کرده که نظر شخصی خودش بوده.
تندروهای کیهانی که تا دیروز تا 5 تا صفت و کنایه نامطلوب نصیب او نمی کردند ازش سخن به میان نمی آوردند، گزاره هایش را بدون آن صفات بیان کردند و لابد یادشان رفته که این آدم در نظر آنها جاسوس و مزدبگیر اسراییل و دارای مشکل اخلاقی و ... بوده.
تندروهای ب ا ل ا ت ر ی ن ی هم به تکاپو افتادند که تو اصلا چه کاره ای و برخی همان صفت های مختص کیهان را به طرف حواله کردند.
در صورتی که روش غیر تندروانه برخورد با این گزاره ها ، چیزی جز منطق و استدلال نیست.می شود از طرف دلایل این گزاره هایش را خواست و بعد با او به مباحثه و مناظره پرداخت و گزاره هایش را رد یا اثبات کرد.
تا رسانه و پیش قراولی حرکت ها به دست این تندروها باشد، اصلا نمی شود ذره ای به سخنان شان اعتماد کرد و چه بسا مخالفان ظلم و سانسور و ... امروز ، اگر فردا قدرت به دست بگیرند شعارهای امروزشان را فراموش کرده و خودشان ظالم و سانسورچی شوند.