بالاخره طی دو روز اخیر با دیدن سه فیلم نسبتا کامل به حالت اشباع رسیدم و اگر بقیه فیلم ها هم نرسد ، با همین سه فیلم جشنواره امسال از بسیاری از سالها بالاتر خواهد بود.
غیر منتظره ترین فیلم این دوره «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی کیا بود.فیلمی بسیار سیاسی که همین سیاسی بودن مهمترین نقطه قوت آن به حساب می آید.مانده ام چگونه به آن مجوز داده اند و ایا در زمان اکران عمومی به همین صورت نمایش پیدا می کند.
دو سکانس اولیه و سکانس راهپیمایی خیابانی که به نظرم بهترین های فیلم بودند با مجموعه ای نچسب به هم متصل شده اند که قرار بوده کپی امروزی آژانس شیشه ای باشد.هر چقدر آژاننس برایمان باور پذیر بود، با شخصیت هایش ارتباط برقرار می کردیم و منتظر بودیم ببینیم آخرش چه می شود، در این فیلم از آنها خبری نبود.اگر در فیلم حاتمی کیا نتوانی آن گونه که باید به شخصیت هایش نزدیک شوی، نتیجه وحشتناکی در انتظارت هست.
من این فیلم را بک کپی ضعیف از آژانس می دانم که حتی نتوانست در حد فیلم هایی چون موج مرده و به رنگ ارغوان مرا با خود همراه سازد. (البته این فیلم را ساعت یک نصفه شب دیدم و شاید خستگی هم کمی در این نظرم تاثیر داشته باشد و با دیدن دوباره بتوانم شجاعانه از این نظرم عدول کنم.)
دومین غیرمنتظره ،فیلم «یه حبه قند» رضامیرکریمی بود که با فضای همیشگی فیلم هایش تفاوت زیادی داشت.فیلم در فضایی پر کاراکتر روایت می شود و یادآور «مهمان مامان» مهرجویی است.فیلم در بستر قصه گویی پیش می رود و چندان حالت تعلیق و اوج و فرودی ندارد. شخصیت پردازی مردها بهتر شده و خواهرها تفاوت ملموسی نشان نمی دهند و به نظر می رسد صرفا برای اینکه حضور مردها توجیه پذیر باشد به فیلم اضافه شده اند.
فکر نکنم طرفداران میرکریمی این فیلم را گامی به جلو بدانند ولی جسارت کارگردان در پرداختن به فضایی نو و البته نگاهی نه چندان نو، به همراه دقت و تامل فراوان اش در توجه به جزییات می تواند این فیلم را به یکی از شانس های اکران سال آینده تبدیل کند.(بازی نگار جواهریان هم هنوز برایم تازگی داشت و دقیقا به نقش اش نشست)
برخلاف دو فیلم قبل، فیلم اصغر فرهادی اصلا غیر منتظره نبود و در همان سیری پیش می رفت که در فیلم های قبلی او شاهد بودیم.فضای فیلم به «چهارشنبه سوری» نزدیک بود و روایت گری اش ملهم از «درباره الی» بود.
اما همین موارد مرا نگران می کند که فرهادی بخواهد باز هم در این مضمون و با این نگاه فیلم بسازد که به نظرم تا حدی به انتهای راه نزدیک شده است.فیلمنامه «جدایی نادر از سیمین» بهترین فرهادی تا به اینجا بوده و بازی ساره بیات و شهاب حسینی بهترین نقش دوم های امسال، اما بازی معادی و لیلا حاتمی را نپسندیدم.
فیلم در کلاس جهانی ساخته شده و آنقدر به تک تک نماها توجه شده که وقتی در آینده به علت پخش آنها می رسی یاد جمله معروف هیچکاک می افتی که می گفت اگر در یک نما تفنگی را روی دیوار نشان می دهی در نمایی بعدی باید با آن تفنگ شلیک کنی.
من انرژِی «درباره الی» را بیشتر پسندیدم.