یک منشور کثیرالوجه در نظر بگیرید و روی نوک اش یک تصمیم را بگذارید.مثلا بگذارید هدفمندی یارانه ها.
بعد روی وجوه متصل به آن وجه بنویسید سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و ....
یعنی می شود این تصمیم را از طریق این وجه ها بررسی کرد و از اندازه آن وجهی که بزرگ تر است فهمید که آن تصمیم به کدام طرف می چربد.
معمولا در کشور ما برای هر تصمیمی یک ظاهری وجود دارد و یک باطنی.یعنی آن وجهی که می گیرند طرف مردم و مدام بر رویش تاکید می کنند واقعا بزرگترین وجه نیست.
مثلا اینکه هدفمندی یارانه ها را بیشتر یک تصمیم اقتصادی یا مدیریتی بدانیم.این گونه نیست.
بلکه وجه بزرگه این تصمیم سیاسی است .یک دلیل اش هم اینکه توسط همان دولت و مجلسی تصویب و اجرا می شود که چند سال پیش طرفدار پر و پا قرص تثبیت قیمتها بودند و حتی نمی خواستند 20 تومان روی قیمت بنزین ببرند.
حالا اگر از یک کارشناس اقتصاد و مدیریت و ...(غیر از سیاست به معنای عام و خاص اش هر دو) بخواهی نظرش را در مورد هدفمندی و شیوه اجرایش بگوید ، چه جوابی می تواند بدهد؟
عاقلانه اش این است که خودش را قاطی تصمیمی که سیاسی است نکند.چون احتمالا ذینفعان هدفمند کردن یا از این گزاره ها اطلاع دارند و به دلایل سیاسی بی خیالشان شده اند ،و یا اصلا برایشان مهم نیست.
اب در هاون کوبیدن هم حدی دارد!