«...شما بزرگواران حامل یک چنین پیامی هستید تا برای شما ممکن است منبر را ترک نکنید و جریان سیدالشهداء شرف دنیا و آخرت ما است. مبادا کسی خدای ناکرده خیال بکند که این منبرها آدم را کوچک میکند که اگر خدای ناکرده این فکر باشد اینجا هم متأسفانه نظیر پاکستان می شود که کار به دست «ذاکرین» میافتد که علماء آنجا مهجورند و کسی حرف علماء را گوش نمیدهد. شما ببینید در بعضی از روستاها یا شهرها حتی خود مرکز، متأسفانه بعضی از حسینیهها را مداح ها دارند اداره میکنند نه علماء. وقتی کسی که اهل سخن باشد و اهل استدلال باشد فاصله بگیرد و منبر را رها بکند، مردم که جریان عزاداری را که ترک نمیکنند. اگر یک عالم بزرگواری یک تحصیل کردهای یک جوان فاضلی یک سخنران دینی متعهد و متدینی اداره نکند بالاخره با همین خوابها اداره میشود...
اگر 1400 سال 1500 سال قبل بود میگفتند زمان جاهلیت بوده الآن چی ؟! مثل آب زمزم تقدیس میکنند. وقتی دینشون رو با این دارند حفظ میکنند ما با اون شرف آسمان و زمین و دنیا و آخرت چرا نتوانیم دینمون را حفظ بکنیم؟!. مسائل دیگر قابل تدبیر و اداره کردن صحیح است ولی جریان کربلا رو به دست هرکسی ندهید. با مداح هم در نیافتید اینها رو توجیه کنید. کم کم هم مردم عاقلتر می شوند هم هیئت امناء متفکرتر می شوند هم اینها روشنتر می شنود. با خواب و قصه های غیر صحیح نمی شود دین را حفظ کرد. شما در جریان قمیین و بزرگانی که اینجا بودند، بعضی از علمای بزرگوار قم به جرم اینکه بخشی از روایات ضعیف رو نقل می کردند همین علمای قم تبعیدشان کردند(در رجال و درایه که هم اسمش رو دارید و هم سابقه شان را دارید). که این بزرگان قم، این را از اینجا بیرون کردند که چرا روایات ضعیف را نقل میکنی. چه رسد به اینکه انسان بیاید شرف دنیا و آخرت که سیدالشهداء است با خواب و با یک چیزهایی که معتبر نیست...!
مگر مقتل کم است ،مگر مصیبت کم است ،مگر حرفهای گدازنده کم است مگر اشعاری که ترجیع بند گونه بعد از مرحوم محتشم کاشانی، سرایندگان فخرآور ما گفتند کم است. همین ترجیع بندی که مال مرحوم محتشم کاشانی است خیلیها هم به همان وضع شعر گفتند؛ آنها پوست و استخوان آدم را میسوزاند اگر کسی اهل معرفت باشد دیگر لازم نیست که حتماً آن حرفهایی که معقول نیست مقبول نیست منقول نیست آنها را آدم نقل بکند....»
برگرفته از بیانات آیت الله جوادی آملی