اعتقاد شیعه به دولت کریمه و
اشتیاق شیعیان برای هر چه زودتر رسیدن به آن، زمینه ساز بهره برداریهای
سیاسی از این عقیده، در جهت تحکیم وتأیید برخی حکومتها بوده است. مثلاً در
دوره صفویه که پیروان مکتب اهل بیت، از به قدرت رسیدن سلاطین هم عقیده
خود، به وجد آمده بودند و از رفع مزاحمتهای حاکمان مخالف، احساس غرور
میکردند، و فضای فرهنگی جامعه نیز برای پذیرش ادّعاهای مختلف درباره نزدیک
شدن عهد مهدوی، کاملاً آماده بود، "شعار اتصال و ارتباط دولت صفوی با
دولت کریمه" همه جا را پر کرده بود.
از یک سو عده ای"دعا"
میکردند که این دولت، به دولت امام زمان متّصل شود. مثل علامه مجلسی
که شاه سلطان حسین صفوی را برپاکننده عدالت و احسان توصیف میکنند و سپس در
حق او دعا میکند که: شدّ اطناب دولته باوتاد ظهور دولة خاتم الاوصیاء (رساله
ترجمه قصیده دعبل خزاعی) چه این که مجلسی اول هم میگوید: امید است این
دولت ابد پیوند متصل به ظهور حضرت صاحب الامر شود(لوامع صاحبقرانی،
ج3، ص513) اندیشهای که در پشت سر این دعا و اظهار امید، وجود دارد این است
که آنان، دولت امثال شاه سلطان حسین را بهترین دولت در عصر غیبت
میدانستند و احتمال نمیدادند که تا قبل از ظهور، امکان دستیابی به حکومتی
عادلتر وجود داشته باشد!، لذا گمان میکردند که اگر به این دولت آسیبی
وارد شود، جبران ناپذیر خواهد بود.
از سوی دیگر در ادبیات نثر و نظم
عامیانه، دولت صفوی با دولت مهدوی قرینه سازی میشد و همان قداست و ابهت،
در آیینه این دیده میشود، بلکه ادعا میشد که صفویه، زمینه ظهور را فراهم
میکنند، عبدی بیک شیرازی، در دعا برای شاه طهماسب میگوید:
چو کردی
در جهان صاحب قرانش بفرما نصرت صاحب زمانش
به عهد این، بر آور رایت آن
بده در دولت این، دولت آن
این شاعر، تخیلات خود را تا آنجا پیش
میبرد که در آرزوهایش میپروراند: شاه فرمانده سپاهیان امام زمان باشد و
پرچم فتح در دست او قرار گیرد:
هست امیدم که بود در جهان پیشرو لشکر صاحب زمان
غزل سرای مشهور، صائب
تبریزی هم، برای شاه عباس دوم، همان آرزوهای مهدوی را دارد که حکومت عالم
گیر شود:
ناف عالم را به نام او بریده است آسمان مکه را تسخیرخواهد
کرد آن عالم مدار
و از سوی سوم غیب گوییها آغاز گردید، وآنها که
به رمالی و جادوگری و یا ذکر و ورد شهره بودند، به میدان آمدند و اعلام
کردند که این دولت به دولت امام زمان متصل میشود.وعوام که سخنان این جماعت
را وحی منزل میپنداشتند، همه باور کرده بودند که کار دنیا به پایان رسیده
و دولت صفوی، همه زمینههای ظهور را فراهم میکند و شرایط برای آمدن آقا،
آماده شده است. مردم میگفتند این مطلب را شاه نعمتالله ولیّ پیشگویی کرده است و پیشگویی او رد خور ندارد، غافل از
آن که گذشت زمان پوچ بودن این ادعاها را روشن میکند و نسلهای آینده بر
فکر خام آنها ریشخند خواهند زد، چه این که چندی گذشت و صفویه منقرض شدند و
از ظهور امام زمان خبری نشد! و آنگاه علمایی ماننده مؤلف "محافل المؤمنین"
گفتند که افشاریه وزندیه آمدند و آن پیشگویی هارا ابطال کردند!
مؤلف
تاریخ نگارستان (م975) پس از آن که آیه "و لقد کتبنا فی الزبور" را
بر دولت صفوی منطبق ساخته، اضافه میکند که ارباب بصیرت در ضمیر خود
یافتهاند که این دولت، به ظهور امام زمان متصل میشود: "در ضمایر انجم
نظائر ارباب بصائر، اقتران این سلطنت کبری، به عطیه ظهور حضرت مذکور"
(ص358) ولی آنچه که در این میان تأسف بارتر بود، تلاشی بود که از سوی برخی
علما صورت میگرفت، و با تطبیق دادن برخی از روایات بر دولت صفوی، برای این
پندارهای عوام، "سند" ارائه میکردند.
چه این که رساله رجعت علامه
مجلسی به همین منظور تألیف گردید، وی ابتدا دعا برای "خلود این دولت"
را برشیعیان لازم میشمارد و سپس به نقل دو حدیث میپردازد که به بشارت "اتصال
این دولت به دولت قائم آل محمد" دلالت دارد، یکی حدیثی که میگوید
گروهی از مشرق قیام میکنند تا مردم را به دین حق در آورند و پادشاهی در
آنها استمرار دارد تا امام زمان بیاید. مجلسی پس از بیان این حدیث طولانی،
میگوید: "بر صاحبان بصیرت ظاهر است که از جانب مشرق کسی که طلب دین حق
نموده و مردم رابه دین دعوت کرد و پادشاهی یافت به غیر سلسله صفویه
"خلدالله ملکهم" نبود و در این حدیث شریف، جمیع شیعیان را خصوصاً انصار و
اعوانِ این دولت ابد توأمان را بشارت هاست" (ص8)
آن روزها دولت
مردان صفوی از شنیدن این سخنان به وجد و شعف میآ مدند، ولی امروز متدینان
با بصیرت از خواندن این حرفها چه احساسی دارند؟ روشن است که ما با بهره
گیری از این شیوهها، بیش از آن چه به دولت صفوی، اعتبار داده شد، به
اعتبار دین، لطمه وارد گردید. آیا تاریخ مصرف این شیوهها منقضی نشده است؟
از این د اعیههای اتصال چشم برداریم و دل به خود دولت کریمه ببندیم و
بگوییم: اللهم انّا نرغب الیک فی دولة کریمة.
متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید.
89/6/5
6:36 عصر
6:36 عصر
تکراری تامل برانگیز!
بدست روح اله ریاضی در دسته
درباره
آرشیو یادداشتها
-
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
دی 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
آذر 93
مهر 93
دی 93
دی 94
تیر 94
بهمن 94
یادداشتهای آرشیو نشده
پیوندها
-
ام بی ای
محمدرضا اسدی
حسین حمیدی
حسین دسته باشی
مهدی قمصریان
نجوای من
برداشت های روزانه محسن
آیت خدا ؛مرتضی تهرانی
محمدجواد
مجتبی حاجی قاسمی
محمود
محمدحسین حسینی
دکتر حسن سبحانی
در حیرت
آریان گلصورت
علیرضا
عوام الناس
فریدمدرسی
اسحاق رهنما
دل نوشت
کوروش علیانی
دغدغه های حاجی
جنبش سبز
مسعود دیانی
محسن بیات زنجانی
مجتبی جراحی
سلمان عزیزم
مجید
آنتیک
وبلاگ خودم (بلاگفا)
وبلاگ ازلی ام
تورجان
نانوشته های یک ناشناخته
مه دی
خارج فقه استاد سروش محلاتی