هیات ها معمولا دو قسمتی اند؛ سخنرانی و مداحی.انتقاداتی که می شود غالبا به قسمت مداحی اش است. شعرهایی که می خوانند در شان اهل بیت نیست و ادا و اطوار در می آورند و بازارگرمی می کنند و به تبلیغ عقاید خرافی می پردازند.
اما کمتر کسی است که به قسمت سخنرانی اش انتقاد وارد کند.حالا در نظر بگیرید که اغلب سخنرانان یا روحانی اند یا تحصیلات دینی دارند.قصد مقایسه ندارم ولی سخنرانی بی مایه بدتر است یا مداحی اش؟ شاید عاقلانه ترین جواب «بستگی دارد» باشد.متاسفانه می توان گفت که بعضی سخنرانان اندازه آن وقتی که از شعر گفتن و سبک ساختن و تمرین کردن برای قسمت مداحی اش می شود، برای سخنرانی شان وقت نمی گذارند.یا در هر نوع جلسه ای از مجلس جوانانه تا پیرانه، از جلسه عمومی چند هزارتایی تا خانگی چند ده نفری از شمال شهر تا جنوبش فقط یک موضوع سخنرانی دارند و مثل نوار تکرار می کنند.بعضی حتی موضوعی هم ندارند و در آخرش نمی شود دو خط مطلب مفید از سخنرانی شان استخراج کرد.بیشتر سخنرانی ها تبدیل شده به توصیه هایی که گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید و به پدر و مادرتان نیکی کنید.اینها را که همه در کتاب دینی شان خوانده اند و فرق سخنران با کتاب چیست؟
سخنرانی را می شناسم که بسم الله نگفته همه شش دانگ حواسشان جمع می شود و هستند سخنرانانی که تا آخر تذکر می دهند و ملت خمیازه می کشند.نمی دانم چرا بعضی علما و مراجع به این قسمتش نمی پردازند.اگر در این قسمت سخنرانی تحولی شود قسمت مداحی هم تاثیر می پذیرد و بعضی عیب ها برطرف می شود.