آنچه امروز جامعه ما از آن دوری جسته و در ورطه مصداق ها و دعواهای سیاسی و جناحی افتاده ،مشخص شدن کبراهاست.
ذهنتان به جاهای بسیار بالا و مهم نرود.به نظر من در سطوح نه چندان بالا هم ما تکلیفمان با خودمان مشخص نیست.یعنی در برابر حوادث مشابه عکس العمل های متفاوت و متناقض بروز می دهیم و در برابر سوال دیگران به توجیه و تفسیر و ان قلت رو می آوریم.
مثلا یکی از مواردی که برخی دوستان ارزشی و اصول گرا مطرح می کنند ماجرای حرمت شکنی است.یا مثلا حفظ حرمت و از این قبیل حرف ها.ماجرای حوادث روز عاشورا که یادتان هست.مردم را با شعار حرمت شکنی در آن روز به صحنه آوردند و چیز دیگری به خوردشان دادند.ماجرا هم از این قرار بود که عمده سخن دوستان کف و سوت هایی بود که برخی افراد در برابر انداختن تابلوها و آتش زدن کیوسک نیروی انتظامی و ... می زدند.از نظر این دوستان این کف و سوت ها به هر دلیلی که باشد نباید در روز عاشورا رخ می داد و چون روز عاشورا روز حزن و اندوه است،این کارها حرمت شکنی بود و وااسلاما! حالا اینکه این کارها خلاف قانون و مخرب و آسیب رساننده به مردم بود یک بحث دیگر است و ربطی به حرمت شکنی ندارد
این می تواند یک کبرا باشد که «کف و سوت زدن در یک روز عزا حرمت شکنی است.»
می آییم به ماجرای حرم می رسیم که یک عده حالا خودجوش و غیر خودجوشش فرقی نمی کند.طرف دیگر هم مهم نیست.این جمع نمی گذارند طرف دیگر حرف بزند و بعد که موفق شدند ،در روز رحلت امام و کنار حرم او سوت و کف می زنند.طبعا بنابر همان کبرا باید این را حرمت شکنی دانست و اغلب مراجع هم به همین اشاره کردند.اما عکس العمل دوستان اصول گرا چی بود؟(یک نکته داخل پرانتز بگویم که فردایش می خواستیم با خانواده برویم فیلم طلا و مس را ببینم.فیلمی ارزش و به تعبیر دوستان معناگرا که به دلیل اقامه عزا و ... تمامی سینماها را تعطیل کرده بودند)
یا مثلا بیانیه هسته ای و آن شادی زاید الوصف و حرکت های محیرالعقول که از صد تا کف و سوت هم مهیج تر بود و بعدش شیرینی دادن و جشن هسته ای اعلام کردن آن دقیقا در شب و روز شهادت حضرت زهرا(س).
می رسم به حرف اول یادداشت.به نظر من باید از ماندن در مصداق ها و افراد و حوادث جدا بشویم و نگاه بالاتری به ماجراها داشته باشیم.و برای این کار چاره ای نداریم که کبراهایمان را مشخص کنیم و براساس آنها حرکت کنیم.
قطعا به تدریج خواهیم توانست به کبراهای بزرگ تر دست یابیم که تکلیف مان را با بسیاری از حوادث و حتی مسایل دینی و اجتماعی مشخص می کند و می توانیم آنها را با کبراهایشمان سنجیده و درصد درست و غلط بودنشان را مشخص کنیم.مثال دست پایین اش این است که مثلا یک دفعه شب انتخابات به واسطه نقل قول از این و آن ، دفع افسد به فاسد ، غلبه احساسات و... به کسی رای نمی دهیم که هنوز جوهر انگشتمان خشک نشده فریاد برآوریم که غلط کردیم!
89/3/25
12:22 عصر
12:22 عصر
بیایید کبراهایمان را مشخص کنیم
بدست روح اله ریاضی در دسته
درباره
آرشیو یادداشتها
-
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
دی 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
آذر 93
مهر 93
دی 93
دی 94
تیر 94
بهمن 94
یادداشتهای آرشیو نشده
پیوندها
-
ام بی ای
محمدرضا اسدی
حسین حمیدی
حسین دسته باشی
مهدی قمصریان
نجوای من
برداشت های روزانه محسن
آیت خدا ؛مرتضی تهرانی
محمدجواد
مجتبی حاجی قاسمی
محمود
محمدحسین حسینی
دکتر حسن سبحانی
در حیرت
آریان گلصورت
علیرضا
عوام الناس
فریدمدرسی
اسحاق رهنما
دل نوشت
کوروش علیانی
دغدغه های حاجی
جنبش سبز
مسعود دیانی
محسن بیات زنجانی
مجتبی جراحی
سلمان عزیزم
مجید
آنتیک
وبلاگ خودم (بلاگفا)
وبلاگ ازلی ام
تورجان
نانوشته های یک ناشناخته
مه دی
خارج فقه استاد سروش محلاتی