سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/3/11
10:44 صبح

محرمانه ای از امام روح الله (2)

بدست روح اله ریاضی در دسته

بسمه تعالى. محضر مقدس رهبر عظیم الشأن انقلاب، حضرت امام- مدظله العالى.
باتقدیم سلام و آرزوى طول عمر براى آن وجود مبارک، احتراماً معروض می دارد، همان طورى که مستحضر هستید در رابطه با رأى اعتماد به اعضاى محترم دولت از حضرتعالى راجع به حجت الاسلام جناب آقاى محتشمى، وزیر محترم کشور سؤالى شد که پاسخ آن، روز رأى گیرى بین نمایندگان پخش و از تریبون مجلس خوانده شد و ایشان مجدداً به عنوان وزیر کشور انتخاب شدند لکن بعضى در سطح مجلس حتى از تریبون مجلس چنین منعکس نمودند: کسانى که به آقاى محتشمى رأى مثبت ندادند مخالفت با فرمان شما کردند. چنانچه مصلحت بدانید بیان فرمایید آیا نظر مبارک رأى مثبت دادن به ایشان بود؟ و کسانى که رأى ندادند خداى ناکرده خلاف فرمان حضرتعالى که قهراً خلاف شرع هم هست عمل نمودند یا خیر؟.
- 24/6/67- مقلد کوچک شما: على اکبر ناطق نورى‏].
بسمه تعالى.
جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى- دامت افاضاته.
با سلام، در جمهورى اسلامى جز در مواردى نادر که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا، هیچ کس نمی تواند رأى خود را بر دیگرى تحمیل کند؛ و خدا آن روز را هم نیاورد. من تمام سعى خود را مى‏نمایم که با نسبت مطلبى به من، کسى مظلوم نگردد. من شما را هم فردى متدین، متعهد، مبارز و داراى هوش سیاسى مى‏دانم. براى من شما و آقاى محتشمى فرقى ندارد. من هر دوى‏شما و همین‏طور همه دست اندرکاران صدیق نظام و تمامى افرادى که چون شما قلبشان براى اسلام و ایران مى‏تپد را فرزندان اسلام و انقلاب مى‏دانم. همه باید سعى کنیم تا روح وحدت و پاکى را بر محیط کارمان حاکم گردانیم، تا بتوانیم تمامى قدرتها و ابرقدرتها را به زانو درآوریم. باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب محمدى را از زنگارهاى تقدس مآبى و تحجرگرایى اسلام امریکایى جدا کرده و به مردم مستضعفمان نشان دهیم. ما اگر توانستیم نظامى بر پایه‏هاى نه شرقى نه غربى واقعى و اسلام پاک منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفى نماییم، انقلاب پیروز شده است. توفیق جنابعالى رااز خداوند متعال خواستارم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه ..
- 28/6/67.
- روح اللَّه الموسوى الخمینى.
(صحیفه امام، ج‏21، ص142و 143)

نحلیل: به این ماجرا می توان در دو بعد نگاه کرد.بعد اول به صورت مصداقی.در همین دو سه سال اخیر دو مورد داشتیم که چنین اتفاقی افتاد.یک بار در رای اعتماد به مرحوم کردان و دیگری در رای اعتماد به کابینه دهم.در هر دو دفعه هم از تمایل رهبری به رای آوردن وزرا استفاده شد و جالب آنکه برخی ادعا می کردند که اگر رهبری نگفته بود رای نمی دادیم.و حتی برخی از شناسایی کسانی که رای نداده بودند و برخورد با آنها صحبت می کردند.(ببینید تاریخ چه زیبا تکرار می شود و چه زیباتر جای گروها و افراد عوض شده)
اما بعد دوم که کلی و اساسی است ،‌آن است که ایا اصلا ولی فقیه می تواند چنین اظهار نظری بکند.حتی ماجرای نخست وزیری دور دوم که خود اقایان ناطق و مهدوی کنی نقل می کنند را هم اگر ببینید ،‌امام حاضر نمی شود حکم کند و فقط می گوید من نظرم را می دهم.
چرا؟
علتش را خود امام در این پاسخ داده و من درشت اش کردم.حرف خیلی سنگین است.یعنی این گونه نیست که رهبری به سلیقه و نظر و برداشت خودش بتواند دستوری بدهد و محدودیتی ایجاد کند.باید پشتوانه کارشناسی داشته باشد.اینکه فلان نماینده می گوید لابد مصلحتی بالاتر در کار بوده معنی ندارد.باید پشتش دلیل کارشناسی شده باشد.امام گفته خدا آن روز را نیاورد که چنین برخوردی صورت بگیرد.
حالا اینها را مقایسه کنید با آنچه اقای مصباح و مریدانش می گویند.
نکته آخر هم اینکه نوک پیکان را نبرید به سوی رهبری.به نظر من اگر ادعای پیروی از راه امام هست ولی در عمل از آن تخطی می شود همه در آن مقصرند.به نظرم حرف امثال علی مطهری را باید جدی گرفت که برخی وظیفه نمایندگی شان را فراموش کرده اند و مدام می گویند نظر آقا چیست؟