گذشت آن روزها، که هر چه دستمان می دادید می گرفیتم، به عشق اینکه روی دوشتان برویم و از آن بالا، جهان را سیر کنیم
گذشت آن روزها، که راهپیمایی ها و نمازجمعه ها پر بود از شکلات و خوراکی و نوید آنچه دوستشان داشتیم
گذشت آن روزها، که هر چه در کتاب دینی مان می نوشتید ،بی چون و چرا حفظ می کردیم و امتحان پس می دادیم
گذشت آن روزها، که به شما نگاه می کردیم و نمازمان را عینا از رویتان تقلید می کردیم
گذشت آن روزها، که تاریخ انقلاب را برایمان هر گونه که می خواستید تعریف می کردید و می خواستید از ما یک انقلاب پذیر بسازید
گذشت آن روزها، که ما زمین آماده و خاک حاصل خیزی بودیم که شما باغبانش شده بودید و هر چه در آن می کاشتید، به بار می نشست
اگر امروز کاشته دیگری را می بینید و مدام از خودتان می پرسید که چرا با آن همه کار و تلاش ، محصولتان به جای امید،یاس شده. به جای آرمان طلبی،واقع گرایی شده ،به جای اعتماد،شک و پرسش شده و....
جوابش را باید در خودتان جستجو کنید.
ببخشید که با صراحت و این گونه پرعتاب ، به گونه ای که احترام بزرگی و کوچکی متداول زیر سوال برود ،جوابتان را می دهم
شما باغبان خوبی نبودید.
شما خواستید فرزندانتان به مانند شما باشند در بسیاری از زمینه ها ،و یادتان رفت که فرزندانتان را برای عصر خودشان تربیت کنید
و البته خواستید که چون شما پرسش نکنند و ندیده بپذیرند و اعتماد کنند و عقلشان را بدهند دست شما.
ولی نتوانستید با استدلال های پفکی تان ،نسل پفک و چیپس و پاستیل ما را مثل پاستیل هایی که به دندان می چسبند و ذره ذره شان استحکام و به هم پیوستگی مثال زدنی دارند ،در آورید.
شما با احساستان انقلاب کردید و جنگیدید و شعار دادید.
و ما جیب پر پول و دروغ و ریاکاری و نفس وسط معرکه تان را دیدیم .
آی نسل انقلاب و جنگ و شور و حال تخلیه شده!
تا به امروز همه راهپیمایی هایتان را دربست می آمدیم و پرسش نمی کردیم از آنچه باید می پرسیدیم
اما امروز طلب همه ی آن خستگی ها و دودخوردن ها و گشنگی کشیدن ها و فشارها و له شدن ها و ... را از شما مطالبه می کنیم
آیا واقعا قرار بود ما به جمعی کوچک تر و نفهم تر و بی تقوا تر از خودمان که این چنین اند و همه جا رسوخ کرده اند و پایه های اسلام عزیرمان را باریک و باریک تر می کنند،کولی بدهیم؟
خسته شدیم از کولی دادن های متداول
از سوالهای بی جواب
از احساس بدون عقل
و از اسلامی که آن گونه ساخته اید که نمی تواند از خودش دفاع کند
خدا بیامرزدش.می گفت برخی از این منافقین از ابن ملجم هم بدتر هستند
دیشب وقتی اعترافات خرگوشی دکتر تاجیک را دیدم ،از خودم پرسیدم که واقعا کسانی که این کارها را می کنند، از چه کسی در تاریخ منحوسین صدر اسلام ،بهتر هستند؟
از شما می پرسم و اگر پاسخی ندارید ،
درسهایی که سالهای نه چندان دور ،در ذهنمان کردید را برایتان واگویه کنم.
خسته شدیم از سوالهای بی جواب
از احساس بدون عقل
و از اسلامی که آن گونه ساخته اید که نمی تواند از خودش دفاع کند
88/11/21
10:13 صبح
10:13 صبح
گذشت آن روزها
بدست روح اله ریاضی در دسته
درباره
آرشیو یادداشتها
-
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
دی 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
آذر 93
مهر 93
دی 93
دی 94
تیر 94
بهمن 94
یادداشتهای آرشیو نشده
پیوندها
-
ام بی ای
محمدرضا اسدی
حسین حمیدی
حسین دسته باشی
مهدی قمصریان
نجوای من
برداشت های روزانه محسن
آیت خدا ؛مرتضی تهرانی
محمدجواد
مجتبی حاجی قاسمی
محمود
محمدحسین حسینی
دکتر حسن سبحانی
در حیرت
آریان گلصورت
علیرضا
عوام الناس
فریدمدرسی
اسحاق رهنما
دل نوشت
کوروش علیانی
دغدغه های حاجی
جنبش سبز
مسعود دیانی
محسن بیات زنجانی
مجتبی جراحی
سلمان عزیزم
مجید
آنتیک
وبلاگ خودم (بلاگفا)
وبلاگ ازلی ام
تورجان
نانوشته های یک ناشناخته
مه دی
خارج فقه استاد سروش محلاتی