سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/11/13
11:17 صبح

استاد مهرجویی!

بدست روح اله ریاضی در دسته

حاتمی کیا اهل حال و دل است و مهرجویی به تمام معنی یک استاد سینما.
سینمای حاتمی کیا بدون یک سوژه بکر و نگاه خاص و مقدار متنابهی شور و حال کارگردانش هیچ چی در چنته ندارد.اما اینجا تازه جایی است که سینمای مهرجویی معنی پیدا می کند.استاد مهرجویی از هیچ، فیلم می سازد، جذب ات می کند و حرفش را به گونه ای می زند که گاه خودت هم متوجه اش نمی شوی.برعکس حاتمی کیا که هنگام حرف زدنش را کاملا احساس می کنی ولی به گونه ای سخن می گوید که در دلت می نشیند.و البته کارگردانهای بسیاری داریم که حرفشان در فیلم توی ذوق می زند. و کلافه ات می کند؛ آنگونه که گویی بیانیه پایانی راهپیمایی را قرائت می کنند.
طهران، تهران داریوش مهرجویی و کرم پور تفاوت دو فیلم ساز را نشان می دهد، یکی از زندگی عادی و روزمره ما ،‌فیلمی جذاب و بکر می سازد و در لایه هایی حرفش را که خیلی خاص و ویژه و انتزاعی نیست ،می زند و دیگری حرفی تکراری و البته بزرگ را که نمی تواند در حد یک اپیزود بیانش کند و با تیپ های اغراق شده و بازی های نه چندان دلچسب ، یله رهایش می کند.
اپیزود اول فیلم ظهران، تهران و به رنگ ارغوان تا به حال بهترین فیلمهای جشنواره از نظر من بوده اند.جشنواره ای که کاملا دولتی است و حرف های دولتی را می زند که گاه به حرف خودش هم اعتماد و باور ندارد.