سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/10/20
1:8 عصر

ادعای محال که محال است

بدست روح اله ریاضی در دسته

یک سری ادعاها آنقدر بزرگ هستند که نمی شود به سیاق«فرض محال که محال
نیست» آنها را مطرح کرد و هیچ دلیلی برایشان بیان نکرد.تازه با تکبیر و
مرگ بر فلانی های ملت که مواجه شد دو تا دیگر هم رویش گذاشت.
آقای علم الهدی امام جمعه مشهد که در راهپیمایی عاشوراییان در تهران
سخنرانی می کرد ،مواردی را مطرح کرد که در نوع خودش بی نظیر بود.از جمله:
«متولیان نظام و مسئولان وظیفه دارند که اقتدار نظام را در عرصه‌های بین
المللی حفظ کنند چرا که ما نظام مقتدری داریم که در روی کره زمین
مقتدرترین نظام است و به همه تجهیزات و امکانات و توانمندی‌های نظامی و
انتظامی مجهز است و میلیون‌ها انسان پشتیبان این نظام هستند.»
البته که همه ما دوستدار آن هستیم که ادعاهایی از این دست عین حقیقت باشند
و آنقدر دلیل متقن و نامتقن برایشان وجود داشته باشد که نیازی به ابراز
شورانگیز و تایید شورانگیز ملت نباشد و گفته شود:«چیزی که عیان است چه
حاجت به بیان است!»
اما واقعیتی که برخی افراد به آن اشاره می کنند آن است که جایگاه امروز
کشور ما در معادلات جهانی و حتی با توجه به قابلیت های موجود،‌نه تنها
ایده آل و در اوج نیست که در بسیاری موارد با حد مطلوب هم فاصله معنی داری
دارد.
حالا اگر همه مولفه ها را در بهترین حالت بدانیم چگونه می توان تصور کرد که نتیجه حاصل از آنها این گونه شده است؟
به راستی سند چشم انداز و اصل 44 را برای چه می خواهیم اجرا کنیم وقتی در چنین نقطه رشک برانگیزی قرار داریم؟
به راستی این آمارهای طلاق و فساد بالایی که رسما اعلام می شود مربوط به کدام نقطه جهان است؟
به راستی آنچه در اقتصاد ما در جریان است اسلامی است و احیانا مراجع معظم
تقلید برخی وام های بانک های حکومت اسلامی را مشروع می دانند؟
به راستی آمارهای مبارزه با فساد اداری ما با تکیه بر آمارهای داخلی و نه خارجی در چه جایگاهی قرار دارد؟
به راستی سیمای ملی ما ،توانسته شاخص های دینی و انسانی و عقلایی را در حد مطلوبی پیاده سازد؟
و به راستی اگر همه چیز بر وفق مراد است این همه تکاپو برای چیست؟
و به راستی...
حوصله ام سر رفت از این همه «به راستی» ها که ردیف می شوند و نتیجه ای عایدمان نمی کنند.
انگار قرار است هنوز هم در بر پاشنه شور و احساس و غیرت نه چندان دینی بگردد.
اگرچه من نظر دیگری دارم که به آن خواهم پرداخت.