سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/7/29
10:58 صبح

آبونمان شرکت های خصوصی!

بدست روح اله ریاضی در دسته

آبونمانی که مخابرات از شرکت های ارائه دهنده خدمات ADSLمی گرفت ماهی سه هزار تومان بود.

دو سال پیش قانونی به تصویب رسید که مخابرات آبونمان را بکند هزار تومان.مخابرات هم مقاومت می کرد تا کار به دادگاه کشید و مجبور شد فتیله را پایین بکشد.

به سایت شرکتی که از خدماتش! استفاده می کنم که رفتم ،دیدم هنوز آبونمان سه هزار تومان است.

تعجب کردم !

تا اینکه بعد از مدتی لطف کردند این توضیح را پایینش زدند که هزار تومان آبونمان مخابرات و دو هزار تومان آبونمان شرکت!


88/7/28
3:19 عصر

چرا با طرح تحول مخالفم؟

بدست روح اله ریاضی در دسته

برای یکی از دوستانم مقاله فواد صادقی در مورد طرح تحول را فرستاده بودم.در جوابم نوشت:«به نظر شما موضوع هدفمند کردن یارانه ها که اجراش از زمان اقای هاشمی مطرح شد و هیچ کس هم نمیتونه منکرش بشه و حالا اینا میخوان اجراش کنن بده؟
برادر من شما تحصیلکرده ای
با این وضعیت بودجه ای و یارانه ای چند سال دیگه اصلا به قول یارو نمیشه بودجه بست
کاش اقای فوادصادقی جرات داشت یه کم به پیشینیان گله میکرد که چرا وقتی که زمان شما میشد این طرح را اجرا کنین نکردین وگذاشتین امروز با این همه درد ورنج اجرا بشه»

من هم مجبور شدم در جوابش یک سری حرف ها را با زبان ساده بگویم.که در ادامه آوردم.

من اتفاقا با اجرای این طرح مخالفم

به عنوان یک تحصیل کرده هم مخالفم

هم به عنوان کسی که در این مملکت زندگی می کنه

و با خیلی از آقایان موافق این قبیل طرح ها نشست و برخاست کرده
 
سوال اصلی اینه که هدف از اجرای چنین طرحی چیه؟

مهمترینش اینه که دولت پولش کم اومده و می آید

سوال اول

دولت با پول چی کار می کند؟

دولت نهم نزدیک 300 میلیارد دلار در آمد نفتی داشت

حداقل نسبت به الانش که خیلی بیشتر بود

با اونها چی کار کرد؟

جاده آسفالت کرد.استادیوم ساخت

رفت مناطق محروم تراول داد

البته کارهای مثبتی هم کرد

بر منکرش...!

ولی کلا دولت ها در کشور ما وقتی فقیرترند بهتر کار می کنند.

دولت خاتمی با نفت 10 دلار تورم رو رساند به 10 درصد

احمدی نژاد با نفت 100 دلار رساند به 25 درصد

تاریخ به ما می گوید دولت ها بلد نیستند با پول درست کار کنند

علتش را گفتن یک مطلب بلند بالا می خواهد

سوال دوم

ملاک ازاد سازی قیمت ها چیست؟

بله

اکثر کشورهای دنیا نظام یارانه را برچیده اند و تازه در کشوری مثل انگلیس رویش مالیات هم می گیرند

اما قیمت ها و وسایل مصرفی ْآنها چگونه اند

کسی تو کشور ماکه برق و بنزین نمی خورد؟

وسایلی که همین دولت به خورد مردم داده این اقلام را مصرف می کنند

مثل ماشین

شما شک داری بی کیفیتی و پرمصرفی ماشین های داخلی را

ارزونترین ماشین خارجی هم که بالای 25 میلیونه

به خاطر تعرفه های کلانی که بر آن می بندند

بقیه مردم که اکثریت نسبتا مطلق هستند مجبورند ماشین بی کیفیت داخلی را بخرند

چون ما می خواهیم خودمان ماشین بزنیم

چرایش به حکومت و دولت بر می گردد نه مردم

کافیه قیمت ها را عادلانه کنند تا ببینند اقبال به ماشین داخلی در چه حدیه

پس حکومت می آید ماشین بی کیفیت را آن هم گران به مردم می فروشد

بعدش می آید می گوید که کجای دنیا یارانه می دهند؟

و یادش می رود که کجای دنیا ماشین بی کیفیت می دهند؟

می شود سرنا را از سر گشادش زدن

می شود هم از توبره خوردن و هم از آخور

مثال بعدی برقه

بخچال و تلویزیون و دیگر وسایل برقی تولیدی ما در چه رتبه ای از لحاظ مصرف انرژی قرار دارند

چه کسانی جنس های بی کیفیت چینی را به داخل وارد می کنند؟

چرا دولت جلوی آن را نمی گیرد؟

دوباره همان مثنوی ماشین اینجا هم اجرا می شود

از آن طرف می شود بفرمایند قیمت برق در دنیا چقدره ؟

ما برقمان را چقدر به دیگران می فروشیم و یا  از آنها می خریم؟

نصف این رقم تقریبا

پس چرا به مردممان می خواهیم گرانتر بفروشیم

چوب بی تدبیری و بی کفایتی وبهره وری پایین ما را باید مردم بخورند؟

کلی حرف در این مورد هست ولی برای خودشان هم مشخصه که دارند فشار زیادی به مردم می آورند

و الا آقای نادران چه لزومی دارد از مردم بخواهد که تحمل کنند

سخن به درازا کشید

مدیران و مسوولین ما عادت کرده اند به فشار آوردن به مردم

و روزی خواهد رسید که این فشارها طاقت ها را طاق کند

و چه شود...؟


88/7/26
1:17 عصر

وحدت حول رهبری چقدر شدنی است؟

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

یک کتاب بسیار معروفی بین علاقمندان به مباحث ارتباط و رسانه وجود دارد به نام«رسانه ،پیام است»نوشته مارشال مک لوهان.

خلاصه حرفی هم که در این کتاب زده می شود آن است که هر وسیله دارای ماهیتی غیرقابل تغییر است و ساده لوحانه است اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن ذات وسایل از آنها توقع داشته باشیم.

این نظریه موافقان و مخالفان بسیاری دارد که یکی از موافقان آن ،که آثارش را مطالعه کرده ام شهید سیدمرتضی آوینی است.مثال جالبی هم می زند که نمی شود در ظرف مخصوص شراب ،گلاب بریزیم و به آن لقب گلاب ریز بدهیم.

به نظر من همیشه کسانی بوده اند که بدون دقت و توجه به این مساله حرکتی را آغاز کرده اند و لذا نتیجه ای جز شکست در انتظارشان نبوده.

این روزها عده ای که به نظر دلسوزتر می آیند در حال تهیه و یا اظهار نظر در مورد طرحی به نام وحدت هستند.شاه بیت اکثر گفته ها هم این است که این وحدت حول مقام معظم رهبری باشد.حالا برخی صرفا همین معیار را برای وحدت معرفی کرده اند و برخی دیگر آن را در کنار معیارهای دیگر نشانده اند.

به نظر می رسد اگر قرار است حول عنصری وحدت صورت بگیرد شرط لازم آن است که آن عنصر خود وحدت بخش باشد. وحدتی که امروز مد نظر طراحان این نظریه است به تبع مسایل و اتفاقت انتخابات اخیر شکل گرفته ،که متاسفانه از نظر من و تقریبا تمام افرادی که می شناسم عملکرد رهبری در این باره وحدت بخش نبود و با کمی اغماض می شود آن را کاملا جانبدارانه و به نفع یک طرف قضیه دانست.

افرادی که به کاندیدایی غیر از آقای احمدی نژاد رای دادند بعید است با اصل این موضوع مخالف باشند.می ماند افرادی که به ایشان رای دادند.من ارادت خاصی به رهبری دارم و لذا دوستانی که از این ارادت باخبر بودند و طرفدار رییس جمهور آن موقع،مدام با حرف و استدلال و سند و مدرک می خواستند به بنده بقبولانند که نظر رهبری بر روی ایشان است.و البته با شواهد و قراین موجود رد این مساله واقعا بسیار دشوار است.

در مورد بعد از انتخابات هم که نمونه ها بسیار است.

یکی اش همان تعبیر که ایشان در مورد چهار نامزد انتخابات بیان کردند و در حالی که در مورد سه کاندید صرفا به سمت های قبلی شان اشاره شد در مورد نفر چهارم چند صفت مدحی هم در ادامه آمد:« این چهار نفرى که وارد عرصه‏ى این انتخابات جدى شدند، همه‏شان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. یکى از اینها رئیس جمهور کشور ماست؛ رئیس جمهور خدوم، پرکار، زحمتکش، مورد اعتماد. یکى از آنها نخست‏وزیرِ هشت سال در دوران ریاست جمهورى خود بنده است. یکى از آنها فرمانده‏ى سپاه در سالهاى متمادى و یکى از فرماندهان اصلى دوران دفاع مقدس بوده است. یکى از آنها دو دوره رئیس قوه‏ى مقننه‏ى کشور بوده است؛ رئیس مجلس شوراى اسلامى بوده است.»(به نقل از سایت رهبری)

و بسیاری موارد دیگر که از حوصله متن خارج است.و اگر کسی می خواست می شود ردیفش کرد.

برای همین از نظر من اگر واقعا هدف طراحان وحدت است باید یا عملکرهای وحدت بخشی از رهبری مشاهده کنیم و یا به دنبال معیارهای دیگری باشیم که ذات وحدت بخشی شان جای سوال نباشد.

88/7/25
10:14 صبح

در مزیت بی خبری

بدست روح اله ریاضی در دسته

هر وقت سفری قسمت می شود.سعی می کنم خودم را کاملا در آن غرق کنم.نتیجه اولش هم این می شود که از دنیای اطرافم کاملا جدا می شوم.دنیای بدون اینترنت و تلویزیون و روزنامه.

دنیای بسیار قشنگی است که گویا مرا به روزهای کودکی و بی خبری و بی اهمیتی عالم و آدم سوق می دهد و این ضرب المثل را در ذهنم تداعی می کند که:«بی خبری ،بهترین خبر است.»

اما با بازگشت دوباره بدجوری وسوسه می شوم که به این دنیای پرخبر و البته بیشتر مملو از اخبار تلخ و آزاردهنده باز گردم.

البته بخشی اش هم اقتضای زندگی در این عصر است و نمی شود از کنارش لایی کشید و بی خیالش شد.

ولی شاید بشود کمی تعدیلش کرد.

در کتاب های دوران کودکی از سختی های زندگی مردمان گذشته زیاد خوانده ام که مثلا کسی به دلیل یک بیماری پیش پاافتاده از دنیا می رفت.

اما واقعا هر چه سختی داشت مردم از لحاظ روانی آرامش بیشتری داشتند.

بالاخره هر دوره ای سختی های خودش را دارد و هر که بامش بیش ،برفش بیشتر.

 


88/7/19
2:4 عصر

«چه باید»های پس از انقلاب

بدست روح اله ریاضی در دسته در باب انتخابات اخیر

یک حرف قابل تاملی بهمن فرمان آرا اینجا زده:«نوع ممیزی پس از انقلاب تغییر کرد. پیش از انقلاب «چه نباید» بود، پس از انقلاب اما به «چه باید» تبدیل شد.»

البته من در مورد قبل از انقلابش اطلاع خاصی ندارم تا نظر بدهم که ایشان درست گفته و یا غلط،اما در مورد زمانه اخیر کاملا موافقم که ذهنیت مدیران و مسوولان ما نه تنها در عرصه فرهنگ که در تمامی عرصه های سیاسی و اقتصادی و دینی و ورزشی و... به این نگرش «چه باید» تبدیل شده.و من یکی از علت العلل های اتفاقات بعد از انتخابات را در همین مساله می بینم.

قبل از اینکه به برخی مثال ها اشاره کنم یادآور می شوم که شاید در برخی اوقات در کشورهایی که مردمانش به بلوغ لازم نرسیده باشند چنین روشی در کوتاه مدت مفید باشد، اما از آن طرف باید کسی که تعیین کننده این بایدهاست خودش بالاتر از بقیه باشد و یا از مشورت های انسان های نخبه و فهمیده استفاده کند.که متاسفانه در کشور ما هیچ کدام از سه شرط شرایط خاص ،اجرای کوتاه مدت و فهمیدگی تصمیم گیرنده وجود ندارد و صرفا این روش برای ارضا و اثبات میل قدرت طلبی برخی و لاپوشانی ضعف های آشکار و نهان برخی مسوولین استفاده می شود.

بارزترین مثال سیاسی این موضوع تایید صلاحیت های شورای نگهبان است.که بنابر قانون و یا تفسیر شورای نگهبان از قانون، این شورا باید صلاحیت افراد را احراز کند.کاملا مشخص است که اگر به جای افراد فعلی مثلا افرادی با سلیقه اصلاح طلبی در این شورا قرار بگیرند نتایج افراد تایید صلاحیت شده کاملا متفاوت خواهد بود.

چه اینکه ملاک اصلی رد صلاحیت اکثر افراد عدم التزام عملی آنها به قانون اساسی و ولایت فقیه بیان می شود و بنابر ادعای برخی رد صلاحیت شدگان ،از برخی سخنان عمومی و یا خصوصی این افراد چنین عدم التزامی برداشت می شود.

در حقیقت اعضای شورای نگهبان در عمل ،با التزام به بایدهایی که خود در ذهن دارند، تعیین می کنند که چه کسی التزام دارد یا نه.

چون واقعا ملاک و معیار چندانی مبنی بر عدم التزام به این موارد وجود ندارد.

آن وقت ممکن است افرادی که دارای پرونده های مالی و اخلاقی هستند صرفا به دلیل داشتن آن باید مورد نظر شورای نگهبان تایید صلاحیت شوند.نمونه اش مرحوم زواره ای بود که در دوره ای به دلیل عضویت در شورای نگهبان تایید صلاحیت شد و در دوره بعد به خاطر پرونده ای که مربوط به گذشته بود رد صلاحیت شد و به قولی «یک بام و دو هوا.»

 راه حل: کاملا مشخص است.صرفا باید «چه نبایدها» تعیین شوند.و «چه باید» را به عهده خود افراد بگذاریم.هر وقت هم لازم دیدیم تغییراتی در آن «چه نباید ها» ایجاد کنیم.البته این موارد کاملا قانونی و منطقی باشند.نه اینکه کسی بیاید بگوید هیچ حرکتی مخالف سلیقه من نباید انجام شود.

 


88/7/12
11:38 صبح

انتخابات؛فرصتی که تهدید شد!

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

در مباحث مدیریتی عنوانی به نام«فرصت و تهدید» داریم.که ساده ترین مفهومش می شود اینکه به پدیده ای فرصت می گوییم که ما را به اهدافمان نزدیک کند و تهدید هم می شود برعکسش.

در بین علمای مدیریتی هم قشنگ ترین تعبیر در این مورد را پیتر دراکر دارد که می گوید مدیر خوب کسی است که دنبال کشف فرصت هاست .چون با استفاده از فرصت ها چند گام به جلو می رویم در حالی که با رفع تهدیدها در بهترین حالت به نقطه ای که قبلا در آن وجود داشتیم بر می گردیم.

دلایل بسیار زیادی دارم که برای نظام ما با هر سلیقه ای؛البته اگر هدف همه تعالی و قدرت نظام باشد، انتخابات اخیر فرصت استثنایی بود.که البته بنابر تاکید همگان تبدیل به تهدید شد.که از نظر من مهمترین انتقاد به همان مدیران بر می گردد.

احتمالا باید مبحث جدیدی در بین مدیریتی ها تدریس شود که چگونه می شود فرصت را تبدیل به تهدید کرد و از برخی مدیران جمهوری اسلامی درخواست کنیم تا تدریس این کرسی درس را در دانشگاه های دنیا متقبل شوند.


88/7/8
10:16 صبح

دستور رهبری!

بدست روح اله ریاضی در دسته خاطره

مصطفی می گوید:از برادرم پرسیدم اگر رهبری به تو بگوید و بدون آنکه دلیلی بیاورد که بیایی و منو بکشی،چی کار می کنی؟

او هم جواب داد که می آیم و تو را می کشم.

بعد با همان لهجه خاصش گفت: خوب نباید این طوری باشد!


88/7/7
9:2 صبح

بچه بودم!

بدست روح اله ریاضی در دسته

بچه که بودم.هر روز با جمله ای از پیامبر اسلام روبرو می شدم.که فرموده بود:

ندانستن عیب نیست،نپرسیدن عیب است.

آن روزها به این جمله به سان درس نگاه می کردم و می خواستم عملی اش کنم.

این روزها می فهمم که واقعا بچه بودم.


88/7/6
9:39 صبح

روبوسی آقای خاتمی با سوروس!

بدست روح اله ریاضی در دسته سیاست

چه اشکالی دارد؟

بیایید فرض کنیم آقای خاتمی با سوروس دیدار کرده باشد.کلی هم در مورد انقلاب مخملی با هم گپ زده باشند و بعدش به دعوت سوروس یک پیتزای خانوادگی سفارش داده باشند و کلی هم عکس یادگاری و دست بر شانه هم انداخته باشند و روبوسی و قس علی هذا...(که اسنادش در رسانه های ک.ا.ف.ر{کیهان ایرنا فارس رجا} موجود باشد).

این مساله اگرچه از نظر من هیچ مشکلی ندارد، گمان نکنم از نظر مسوولان نظام هم اشکالی داشته باشد.

آقای خاتمی و سوروس دو شخصیت حقیقی و حقوقی دارند.حقیقی اش می شود خودشان و حقوقی اش می شود پست و مقامی که دارند.آقای خاتمی در آن زمان هیچ سمتی در کشور ما نداشته ،ممکن است گروهی بگویند بالاخره ایشان رییس جمهور سابق بودند.اما با اتفاقاتی که از مناظره و حمله به ایشان و دروغ سازی های رسانه های ک.ا.ف.ر در مورد ایشان رخ داد و هیچ مسوول رده Nامی هم حتی به این موارد اعتراض نکرد ،نتیجه می شود که ایشان در نظر مسوولین فعلی هیچ حرمت و احترامی ندارد.

از طرفی ما در همان و همین اوقات اتفاق های برجسته تری داشتیم که اگر بنابر رسانه ای کردن و خرده گرفتن باشد ،آنها مهم تر هستند.

وزیر علوم دولت نهم با وزیر اسرائیلی و هر دو با توجه به عنوان حقوقی شان دیدار کردند، که تا به حال هیچ تکذیبیه جانداری منتشر نشده.رییس جمهور ظاهری کشور هم برای اولین بار حداقل در 20 سال اخیر، سر نطق رییس جمهور آمریکا می نشیند و البته از آن طرف حتی مترجم و عضو درجه Nام هیات آمریکا و بسیاری از کشورها ،بر سر نطق او حضور ندارند. کلی هم اشاره و کنایه به طرف آمریکایی ارسال می کند ،که ما طالب گفتگو هستیم ،و همه این موارد هیچ اشکالی ندارد.

به نظر می رسد فقط می شود این تحلیل رسانه های ک.ا.ف.ر را به یک روش توجیه کرد ،که ما در مورد آقای خاتمی چون دلمان نمی خواهد ،نباید ایشان با کسی دیدار داشته باشد و در مورد الفنون ، چون دلمان می خواهد کار ایشان نه تنها اشکال ندارد بلکه در جهت منافع ملی و آرمان های امام و شهداست.

88/7/4
9:41 صبح

تا مرد سخن نگفته باشد...

بدست روح اله ریاضی در دسته

خدا بیامرزد حضرت سعدی را که با این شعر در ششصد سال پیش حرفی زد که هنوز هم اثراتش را می بینیم که :

تا مرد سخن نگفته باشد   عیب و هنرش نهفته باشد

بعد از انتخابات اخیر آنقدر بر طبل انقلاب مخملی کوبیدند که امر بر خودشان هم مشتبه شد و فراموش کردند که دلیلی باید اقامه کنند.

البته هر چه دلسوزان امر و معاونان وزارت اطلاعات و جامعه شناسان و ... اشاره کردند که چنین مساله ای ممکن نیست و حتی آن را فحشی به جمهوری اسلامی دانستند،برخی افراد صاحب مقام نگذاشتند که ذکر انقلاب مخملی شان قضا شود.

آخرین اظهار نظر در این مورد که سعی هم شده توضیحی از روش این انقلاب ارائه کند واقعا نشان دهنده آن است که ای کاش این دوستان حرف نمی زدند تا اوج استدلالشان هویدا نشود و این گونه مضحکه نشویم.

سردار علی فضلی در جمع نمازگزاران شهر ری توضیحاتی در این باره داده اند که واقعا بسی مستدل و البته شعاری است.
برای اینکه این وبلاگ محمل عقل و اندیشه است و نمی خواهد با چنین سخنان بی پایه ای آلوده شود،اصلش را در اینجا ببینید. 


   1   2      >