سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/4/26
3:17 عصر

دایره المعارف رفیق!

بدست روح اله ریاضی در دسته اجتماعی

من طی این سالها، با انواع و اقسام رفقا ،آشنا شدم.

1.      کسانی که مرتب از تو می خواهند که برایشان کاری بکنی و مرام بذاری. این رفقا ، دوستان سختی های خودشان هستند نه تو. اگر به مشکل بیافتد پاشنه در خانه و موبایل و دفتر کارت را در می آورد اما اگر وضع اش خوب باشد و یا آنکه خواسته اش را اجابت نکنی ،اصلا یادی از شما نمی کند. اینها در حقیقت رفیق خودشان هستند و فقط در مواقعی با شما ارتباط دارند که یقین کنند برای شان نفعی دارد.

2.      آنهایی که راه خودشان را می روند. نه خواسته ای دارند و نه خواسته ای اجابت می کنند. در یک دوره ای در مدرسه و دانشگاه و کار و ... با هم آشنا شدید و الان در حد سلام و علیک و تعارفات متداول با هم رفیق هستید. البته برخی هایشان اگر بتوانند کاری برای شما می کنند. اما در این راه خودشان را به زحمت نمی اندازند.

3.      رفقای فصلی. یک مرتبه طلوع می کنند و شاید در یک هفته خاص، بیش از ده بار با آنها صحبت کنی و یک دفعه غروب می کنند و ماه ها ازشان خبری نیست. عمدتا آدم های نامنظمی هستند که نمی توانند برنامه ای برای رفاقت داشته باشند.

4.      دوستان و به تعبیر بهتر همراهان موردی. یک عده پایه کوه و فوتبال و ورزش اند، برخی سینما و تئاتر و کنسرت، گروهی دیگر هیات و .... در این جمع شدن ها خیلی حرف ها می زنید و گاهی جو گیر می شوید و می خواهید سطح دوستی را بالا ببرید ولی زهی خیال باطل.

5.      رفقای مجازی گروه پنجم هستند. حالا فقط نه در فضای مجازی. می تواند یک همسایه و همکار و ... نیز باشد. اطلاعات شما از این آدم ها در حد صفر است. اما اشتراکاتی با هم دارید که اگر موقعی فراهم باشد و همراه هم شوید، از هم فرار نمی کنید. اما خیلی هم سطح رفاقت را بالا نمی برید و جانب احتیاط را همیشه در نظر می گیرید.

6.      رفقای وظیفه ای. این دسته بیشتر در بین بچه های مذهبی و به خصوص قدیمی هایشان از نوع رفقای ابوی  هایمان هستند. بر حسب وظیفه هر چند وقت یک باز تماس می گیرند و حالتان را می پرسند و ....اما کمتر وقتی است که بتوانی گیرشان بیاوری و همراهی و همدلی را تجربه کنی.

7.      تنبل های رفاقتی. اگر همه کارها را شما بکنی. اگر شما بروی، اگر شما برنامه ریزی کنی و  ... وقتی دور هم جمع شدید ، وقتی تماس گرفتی و وقتی ابراز نیاز کردی، می توانی از جواب مثبت شان مطمئن باشی. ولی خیلی اهل کار و تلاش و ... نیستند و لذا با وجود محبت داشتن چندان نمی توانند در امور فیزیکی عصای دست شما باشند.

8.      با مرام های خسته کننده. خیلی بامرام و با معرفت و همه جا رفیق و همراه هستند. اما معمولا شور اش را در می آورند و گیر سه پیچ می دهند. یک وقت هایی آدم می خواهد تنها باشد. یک حوزه هایی نمی خواهد دیگران دخالت کنند و ....گاهی اوقات این دخالت های بیجا کار را به قهر و دعوا می کشاند اما در مجموع از همه رفقای دیگر با محبت تر هستند و می توان گفت انسان دوستی بالایی دارند.

9.      بهترین رفقا از دید من:

1)      راز دار هستند. می توانی به راحتی حرف و مشکل ات را به آنها بگویی .

2)      از لحاظ روانی کمک کننده. حرف زدن با آنها به تو آرامش می دهد. خیلی اهل شماتت و بازگشت به گذشته نیستند.خودشان را جای تو می گذارند و بهترین مشورت ها را به تو می دهند.

3)      همیشه می توانی رویشان حساب کنی. نه اینکه هرکاری خواستی بکنی کمک ات کنند. شاید یک جایی احساس کنند که کارت اشتباه است. اما خیلی صراحتا دخالت نمی کنند و مانع نمی شوند ولی سعی می کنند به گونه ای در کنارت باشند که اگر لازم داشتی کمک ات کنند.

4)      همیشه از حال و روز هم خبر دارید و در سختی ها می توانی وجودشان را احساس کنی. اما در خوشی ها چندان فضا را برای تو تنگ نمی کنند.

5)      حد و حدود خودشان را می دانند. قرار نیست یک رفیق برای تو همسری و پدر و مادری کند. قرار نیست جای آنها به تو مشورت دهد .همیشه به تو می گوید نظر نزدیکان مرتبط با تصمیم ات را هم بپرس.

6)      تو را همان جوری که هستی به رسمیت می شناسند. این مساله در مورد ازدواج و همسرداری نیز بسیار مهم است.

7)      خیلی کمباب هستند.من خودم یک نفر که همه این ویژگی ها را داشته باشد در بین دوستانم ندارم. البته دو سه تا رفیق بسیار خوب دارم که شاید بعدا که بزرگ تر شدیم، بتوانیم برای هم این گونه باشیم. اما دو نفر را می شناسم که برای پدر و مادرم این گونه رفاقت می کنند.

 


92/4/12
9:37 صبح

تمام خواسته من از روحانی

بدست روح اله ریاضی در دسته

این روزها بازار «باید» و «نباید» ها نسبت به رییس جمهور منتخب داغ است و هر فرد و گروهی سعی می کند خواسته های خودش را به آقای روحانی اعلام کند.

مهم ترین خواسته من از ایشان این است که هیچ کاری نکند! نه اینکه کلا هیچ کاری نکند ولی به نظرم در گذشته و به خصوص دولت احمدی نژاد، بسیار سعی شد که همه کارها را دولت بکند چون خودشان را فعلا مایشا و کارشناس ارشد می دانستند.

ساخت مسکن و جذب اساتید و دخالت در مجموعه های صنفی و اسم گذاری فیلم ها و ورود مستقیم به انواع بازار ها مانند بازار میوه و خیلی کارهای ریز و درشت دیگر، حداقل در بعد اجرایش ربطی به دولت ندارد. دولت ،هم وظایف مهم تری دارد و هم اینکه در این حوزه ها بهتر است صرفا به بسترسازی و نظارت بر اساس قانون بپردازد.


92/4/3
12:40 صبح

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد

بدست روح اله ریاضی در دسته

،...نیامدی!


92/4/1
3:16 عصر

«گذشته» ها نه گذشته!

بدست روح اله ریاضی در دسته سینمای ایران

همیشه از خودم می پرسیدم که اصغر فرهادی که تخصص اصلی اش فیلمنامه نویسی است، از کجا می تواند ضربه بخورد؟

با دیدن فیلم «گذشته» به جواب خودم رسیدم: از فیلمنامه!

«گذشته» فیلمنامه خوبی دارد.یک جاهایی دارد که در کارنامه فرهادی درخشان و بدیع است. یک جاهایی هم بیننده را به یاد «درباره الی» و «جدایی» می اندازد. عمق شخصیت ها و مراودات درونی و برداشت ها و اندیشه های شان در هیچ فیلمی از فرهادی به این زیبایی نشان داده نشده بود.

فرهادی در نیمه اول فیلم اش ما را با دنیایی متفاوت از فیلم سازی آشنا می کند که قبلا در اثار او این چنین گل درشت نبود.

گویا آب و هوای فرانسه بر روی او تاثیر گذاشته و با فیلمی با حوصله و ریتم اروپایی که می خواهد آهسته آهسته شما را در بین شخصیت ها و مراودات درونی شان ببرد همراه هستیم.

اما به یک باره و بعد از آنکه تقریبا دو سوم فیلم گذشته، به ناگهان با پررنگ شدن مساله خودکشی زن سلیم، ریتم فیلم و نزاع ها و کنش های بین شخصیت ها شما را به یاد دو فیلم قبلی او می اندازد.

گویی فرهادی هم به مانند من، از ریتم کند فیلم اش خسته شده است و چاره کار را در وارد کردن یک رخداد و به اوج بردن داستانی دیده است که داشت به صورت خطی و با شیب ملایمی حرکت می کرد.

سنجاق زدن دو نیمه فیلم اما نتوانست انتظارات من را برآورده کند و ما با دو فیلم متفاوت مواجه هستیم که سعی شده است به یک فیلم تنزل پیدا کنند.

اگر چه خوب است که یک کارگردان مولفه های مشابهی در آثارش داشته باشد اما تکرار مولفه ها بدون بازسازی و باورپذیر کردن آنها و حتی تکامل، شما را به وادی تکرار و تنفر می کشاند.

اینکه فرهادی اول ،داستان را شروع می کند و شما را با شخصیت ها همراه می سازد و در طول روزها و ساعت ها، به یک باره به بهانه هایی به واکاوی گذشته و اتفاقات قبل می پردازد را حداقل در سه فیلم آخر او دیدیم.

اینکه مدام تقصیر ها به گردن یک نفر دیگر می افتد و یا گزینه های جدید مطرح می شود نیز هم.

و اینکه در نهایت شخصیت ها در فضایی از همه سو بن بست به حال خود رها می شوند و چاره ای ندارند ،که حتی در اثار مقدم او چون «شهر زیبا» نیز وجود داشت.

تا اینجای کار به نظر من همه آن مولفه ها تنها در «درباره الی» به نهایت بلوغ و استفاده مفید رسیدند و اگر «جدایی» را به خاطر فضای متفاوت اش می پسندیدم اما «گذشته» ما را با فیلمساز مولفی روبرو کرد که اگر چه دقت اش را در پرداختن به جزییات و دیالوگ ها هم چنان می ستایم، اما رفته رفته جسارت اش را در پرداختن به موضوعات و زاویه دیدهای متفاوت از دست می دهد.

در حقیقت فرهادی به مانند شخصیت های اصلی فیلم اش اگر چه شاید ادعا کند که گذشته ها گذشته، اما در گذشته باقی مانده است.

پی نوشت: با همه این اوصاف، دیدن «گذشته» را به همه فیلم دوستان توصیه می کنم. فیلم به نهایت متفاوت و البته به نسبت این روزهای سینمای ما استاندارد بالایی دارد.