در دوران مدرسه،زنگ های ورزش جناب معلم ورزش بعد از نرمش های کششی و کشکی،تعدادی سر گروه انتخاب می کرد تا آنها یارکشی کنند و برویم سراغ فوتبال.
معمولا هم از یک طرف این یارکشی شروع می شد و نفر اول بهترین بازیکن را انتخاب می کرد.بعضا شکوه و شکایت و نارضایتی هم به وجود می آمد؛که البته کاریش نمی شد کرد.
معمولا هفت ،هشت نفر آخر هم جزو آنهایی بودند که با اکراه و از سر ناچاری و کامل شدن تیم انتخاب می شدند.برخی از این نفرات آخر بیشتر در نقش کمک کننده به حریف بودند و مدام به نفع او و به صورت ناخودآگاه و غیرارادی پاس گل می دادند.
خوب ، حیاط کوچک مدرسه ما اجازه نمی داد ورزشهای دیگری هم یشود کرد تا شاید برخی از این افراد استعداد خود را در آن رشته ها بسنجند.
الان در عرصه فوتبال حرفه ای هم همین طور است.برخی بازیکن ها مطلوب نظر خاص و عام اند؛ مثلا همین باشگاه های وطنی اگر بتوانند برای جذب لیونل مسی چه سر و دستی که نمی شکنند.
دسته دوم بازیکنان هم بسته به سیستم مربی و قابلیتی که از تیمش می خواهد ،انتخاب می شوند و دسته سوم هم در تیم های رده پایین روزگار می گذرانند و در شهر کورها ،پادشاه لقب می گیرند.
در عرصه سیاست هم با تمام تفاوت هایی که با عرصه فوتبال گل کوچک و حرفه ای دارد ،با پدیده «یارگیری» مواجه هستیم.
قطعا هم هیچ آدم عاقلی نمی آید گزینه اول و هدف اش را جذب بازیکن رده Nای قرار دهد که یار کمکی حریف به حساب می آید.
اگر ما معتقدیم که دشمن عاقل و با امکاناتی داریم باید بپذیریم که در رقابت جهانی،دشمن ما قطعا به دنبال بهترین بازیکنان ما خواهد بود و تمام تلاشش را خرج می کند تا بهترین مهره های نظام ما را در اختیار بگیرد.
حالا در برابر این دشمن(که البته در مورد تعریف و اهدافش مقاله دیگری لازم است و صرفا در این یادداشت با فرضیات حکومتی در نظرش گرفتم) سه نوع بازیکن داریم.
بازیکن سطح اولی که به دلایلی قصد بازی در تیم دشمن را ندارد و دشمن هم به خوبی بر این موضوع واقف است.
بازیکن سطح اولی که امکان بازی در تیم دشمن را دارد و یا دشمن اینگونه در مورد او فکر می کند.
و تعداد بسیار زیادی از بازیکن های رده Nام که اگر خودشان هم بخواهند ، دشمن علاقه ای به جذب آنها ندارد.یا همین طوری در خدمت دشمن هستند و مگر عقل دشمن پاره آجر برداشته که بخواهد برایشان پول خرج کند و یا بازیکنی که به خودش لایی می زند و از لحاظ آمادگی جسمانی و توانایی های تاکتیک پذیری و تکنیکی در سطح به تمام معنی ،افتضاحی قرار دارد را چه به خریدن!
حالا یک عده از این بازیکن های سطح فوق پایین مدام تذکره می زنند که فلان آقا و بهمان معترض باید با دشمن مرزبندی مشخص و علنی کند و برای اثبات اینکه مصداق «رطب خرده منع رطب کی کند؟» نشوند هم پشت بندش کلی به دشمن فرضی بد و بیراه می گویند.
مثل اینکه احمد مومن زاده در یک کنفرانس خبری اعلام کند که اگر منچستر و بارسلونا خواهان جذب من هستند ،بدانند که من اصلا تمایلی به بازی در تیم آنها ندارم.
1:31 عصر
یارگیری!
بدست روح اله ریاضی در دسته
11:53 صبح
مناظره یا نخودچی خوران
بدست روح اله ریاضی در دسته
این اصطلاح«نخودچی خوران» را اولین بار یکی از دوستان درباره مناظره آقایان موسوی و کروبی در زمان انتخابات بیان کرد و حسابی ازش خوشم آمد.
مناظره دیشب هم همان «نخودچی خوران» بود تا مناظره.و البته نشان دهنده آن که برخی نمایندگان مجلس چه قوه استدلال و منطق بالایی دارند و کل حرفشان ده دقیقه هم نمی شود و البته شاید بهترین کار برایشان همان استعفا! باشد.
به نظر من طرف معترض کار خوبی می کند که در مناظره شرکت نمی کند.چرا که این مناظره ها فرصتی برای منتقدین و معترضین نیست ،بلکه فرصتی برای صدا و سیمااست تا هر چند به صورت نمادین و ظاهری، از پیله ای که در این چند ماهه آن را تبدیل به سخنگوی شعبه ای کوچک و افراطی از یک جریان کرد و تمامی منافع ملی را به بازی گرفت و فدای حب و بغض های بچه گانه کرد، بیرون بیاید.
بازی ای که نتیجه اش از قبل تعیین شده و یک طرف می خواهد با سوء استفاده از طرف مقابل آن را منصفانه و جوانمردانه نشان دهد ، گرم کردن و تماشاچی بردن و نشان دادن ندارد.حالا شما ده تا گل هم بزنی،نتیجه بازی به نفع حریف اعلام خواهد شد.
البته با این نگاه «بازی بودن» به مناظره ها مخالفم ولی متاسفانه آقایان جایی برای نگاه خوب و انسانی ما نگذاشته اند.
10:29 صبح
جریان سوم!
بدست روح اله ریاضی در دسته
اگر چه بیش از یک دهه از به سر زبان افتادن اصطلاح «جریان سوم» در بین برخی سیاسیون می گذرد ،باید پذیرفت که مدعیان قرار گیری در این جریان،هرگز نتوانستند در عرصه عمل این «جریان سوم» بودن خودشان را نشان دهند و این اصطلاح در حد نظریه و فرضیه باقی ماند.
البته قطعا نمی توان تعریف اثباتی برای «جریان سوم» بیان کرد و قطعا طرفداران این جریان هم در بسیاری از مولفه ها اتفاق نظر ندارند، اما در حوزه نفی و اینکه برخی مدعی اند که به هیچ دو جریان رایج سیاسی تعلق ندارند و در جستجوی راه سوم و میانه و متعادل تری هستند ، می شود جریان سومی ها را یافت.
دکتر محسن رضایی در انتخابات اخیر خود را جدای از دو قطب رایج انتخابات معرفی کرد و در جایی اظهار داشت که به دنبال توازن در تاکید بر روی مردم و نظام هست.اما در عرصه عمل و راه پیگیری بر اعتراضات نسبت به نتایج اعلام شده ،در حالی که به طور قاطع بر تقلب و کم شماری رای های خود تاکید می کرد ،به یک باره حتی پذیرفت که آرایش زیاد هم بوده؛ یعنی تاکید بر نظام را بر ادعاهایی چون کوتاه نیامدن از رای مردمی که به او رای داده بودند ترجیح داد.
امشب بنا بر گفته ها، مناظره دکتر رضایی و دکتر ولایتی در برنامه «رو به فردا» خواهد بود و باید دید آیا عمر«جریان سوم» در عرصه حرف و سخن و نظریه به پایان رسیده و یا هنوز طرفداران و مدعیان آن ، مشغول دست و پایی محکوم به فنا خواهند بود.
درباره
آرشیو یادداشتها
-
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
دی 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
آذر 93
مهر 93
دی 93
دی 94
تیر 94
بهمن 94
یادداشتهای آرشیو نشده
پیوندها
-
ام بی ای
محمدرضا اسدی
حسین حمیدی
حسین دسته باشی
مهدی قمصریان
نجوای من
برداشت های روزانه محسن
آیت خدا ؛مرتضی تهرانی
محمدجواد
مجتبی حاجی قاسمی
محمود
محمدحسین حسینی
دکتر حسن سبحانی
در حیرت
آریان گلصورت
علیرضا
عوام الناس
فریدمدرسی
اسحاق رهنما
دل نوشت
کوروش علیانی
دغدغه های حاجی
جنبش سبز
مسعود دیانی
محسن بیات زنجانی
مجتبی جراحی
سلمان عزیزم
مجید
آنتیک
وبلاگ خودم (بلاگفا)
وبلاگ ازلی ام
تورجان
نانوشته های یک ناشناخته
مه دی
خارج فقه استاد سروش محلاتی