چه دلمان بخواهد و چه نخواهد،متاسفانه باید بپذیریم که در برخی موارد ،آن چه در بین مردم در مورد برخی رفتارهای غلط مسوولین شایع می شود،اتفاق افتاده است.
اگر چه گاهی اوقات به آن شاخ و برگ داده می شود و تصویری بسیار متفاوت با واقعیت ساخته و پرداخته می شود.
مساله تجاوز در زندان های جمهوری اسلامی که امروزه در تاکسی و اتوبوس و مترو و در بطن جامعه زبان به زبان می چرخد ،مصداق عینی همان «چیزها» است.
اما سوالی مطرح می شود که عکس العمل حاکمیت در برابر این مردمی که اگر در دروازه را هم بشود بست، نمی توان در دهانشان را بست، باید چگونه باشد.
روش اولی که سالهاست از طرف اصحاب قدرت با کمی شدت و ضعف اجرا می شود بر تکذیب کامل آن «چیزها» متکی است ، به گونه ای که گویا حتی چیزکی هم رخ نداده است.همان روشی که رییس محترم مجلس انجام داده و مساله تجاوز را کذب محض خواند.
این روش در دنیای امروز تقریبا منسوخ شده و فقط در مناطقی که دسترسی به وسایل ارتباطی اندک و یا نظام سرکوبگری حکومت می کند، جواب کوتاه مدت می دهد.
برای آنکه در دنیای امروز که اینترنت و ماهواره و تلفن و زبان به زبان اطلاعات دادن رسمی متداول شده،اگر شما نتوانید افکار عمومی را قانع کنید،خواسته یا ناخواسته امکان این مدیریت را به دیگران سپردید.
چند نکته در باب ناقص بودن این روش:
الف- فرض کنید به دلیل حجم بالای دستگیری ها(بنابرگفته مقامات رسمی در حدود چهار هزار نفر) ،در مکانی بدون نظارت ،کسی واقعا به چنین عملی دست زده باشد.و روزی از روزها این مساله با سند و مدرک اثبات شود.آن موقع است که حداقل روسای دو قوه زیر سوال می روند و مثال چوپان دروغگو را تداعی می کنند.
ب- وقتی شایعه از حدی بیشتر در جامعه پخش می شود، انکار صرف آن توسط مقاماتی که افکار عمومی چندان به آنها اطمینان ندارند،نه تنها باعث نمی شود که شایعه فروکش کند، بلکه در ذهن مردم سوالی به وجود می آید که چون دارند اینقدر عجولانه تکذیب می کنند، پس حتما خبری بوده؟
ج- آنچه بر نگارنده به سبب معاشراتی که با برخی افراد داشته و دیده ام که در مجالس نیمه خصوصی شان چه اهانت هایی بر برخی سران سیاسی می کنند محرز است ،این است که نوچه و مریدان آنها چگونه در یک زندان و محیط بسته در مقابل به تعبیر آنها چند تا بچه سوسول! از گل پایین تر نخواهند گفت.برای همین دادن فحش های رکیک و حتی تهدید به تجاوز را خیلی عمل بعیدی نمی دانم.
و...
اما روش دومی که در دنیای مدرن امروز کاربرد بسیاری دارد،از آن به مدیریت افکار عمومی تعبیر می شود.
برای روشن تر شدن این روش مثالی بزنم.
در حمله اسراییل غاصب به نوار غزه ،سوای از رسانه میلی ما و برخی رسانه های دیگر،اگر حمله ای به فلان بیمارستان و یا محل نگهداری کودکان و یا پناهگاه سازمان ملل توسط نیروی اشغالگر انجام می شد، به جای تکذیب مساله به توجیه آن می پرداختند.مثلا عنوان می کردند که چند تا تروریست خطرناک مسلح در آنجا مخفی شده بودند و اگر ما آنها را نمی کشتیم افراد بیشتری را به کام مرگ می بردند.رییس جمهورشان هم حتی برای آن کودکان گریه می کرد.
صحت و سقم این مثال بحث دیگری را می طلبد،اما آنچه مسلم است این است که در چنین روشی مدیریت افکار عمومی حتی در وقتی که ما عمل خلافی هم مرتکب شده باشیم، صورت می گیرد.
اما در مکتب اسلام که روش سوم را پیشنهاد می کند اگر عملی خلاف صورت گرفته باشد ،انجام دهنده آن به مجازات می رسد ،ولی اگر شک و شبهه و به تعبیر امیرالمونین ،ظن به حکومت رود...
بقیه اش را از نامه ایشان به مالک اشتر بخوانید:
و ان ظنت الرعیه بک حیفا فاصحرلهم بعذرک و اعدل عنک ظنونهم باصحارک فان فی ذلک ریاضه منک لنفسک و رفقا برعیتک و اعذارا تبلغ به حاجتک من تقویمهم علی الحق
هرگاه رعیت نسبت به تو گمان بد ببرند،افشا کن! و عذر خویش را در مورد آنچه موجب بدبینی شده آشکارا با آنان در میان گذار و با صراحت آنها را از خود برطرف ساز چه این که این گونه صراحت،موجب تربیت اخلاقی تو و ارفاقو ملاطفت برای رعیت استو این بیان عذر ،تو را به مقصودتن در وادار ساختن آنها به حق می رساند.