• وبلاگ : سي و يك شب
  • يادداشت : اصل اختيار!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام

    براي سؤال شما استثنائات زيادي به ذهن من مي‌رسد. يكي اين كه جواني براي خودش زني را انتخاب مي‌كند و بعد از دو سه سال مي‌خواهد او را به دلايل واهي طلاق دهند. در اين شرايط پدر و مادر پسر به حكم اخلاق وارد مي‌شوند و ممانعت مي‌كنند چه بسا حق طلاق با پسر است و پدر و مادر حقي ندارند.

    يك نمونه‌ي سازماني هم براي شما مثال مي‌زنم، رئيس يك سازمان فردي را براي يكي از معاونتها انتخاب مي‌كند كه از قضا فرد بسيار متبحر و كارآمدي است. رئيس از ترس اين كه اين معاون جاي او را نگيرد قصد دارد معاونش را بر كنار كند ولي هيأت مديره به جهت اين كه با رفتن آن فرد سوددهي سازمان اُفت مي‌كند با اين اقدام مخالفت مي‌كنند و براي حفظ آن معاون اعمال نفوذ مي‌نمايند.

    شما هم اگر جاي آن پدر و مادر يا اعضاي هيأت مديره باشيد همين كار را مي‌كنيد

    پاسخ

    اين حکم اخلاق که فرموديد در جاي خودش محترم است اما نمي تواند در صورت توافق و خواست طرفين مانع طلاقشان شود.يعني در دادگاه نمي گويند چون پدر و مادر يکي از طرفين موافق نيست پس شما نمي توانيد طلاق بگيريد.در مورد مثال دوم هم باز سلسله مراتب مشخص است اگر رييس سازمان توسط هيات مديره انتخاب شده باشد در نهايت اختيار اصلي دست انان است،اما اگر هيات مديره صوري باشد مطمئن باشيد که مي تواند معاونش را عوض کند و هيچ کسي هم نتواند مانعش شود.در ضمن اينجا اصلا مساله اخلاقي نبود بلکه يک جور دستور دادن و اطاعت کردن بود.همان حق صدور دستور و اجرايش با تنبيه و پاداش .نه توصيه اخلاقي و پادرمياني.