• وبلاگ : سي و يك شب
  • يادداشت : نمونه اي از آزادي انديشه!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 2 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نظر برخي دوستان خواننده در مورد آزادي انديشه و تئوري در ايران رو مطالعه کردم. مثل اينکه دوستان عزيز فراموش کردن که هر انديشه اي براي ابد در کتاب و مجله باقي نخواهد موند و در طي زمان توسط معتقدين خودش، وارد صحنه ي اجتماع خواهد شد و با گسترش نفوذ در اقشار مختلف اجتماع، بروز عيني پيدا کرده و در نظامهاي سياسي آزاد، قادر به جلب آراي مردم و در نهايت، تشکيل حکومت خواهد شد. نتيجه اينکه اگر به آزادي انديشه و تئوري در کتاب و مجله اعتقاد داريم و لازمه ي رشد ميدونيم، بايد مراحل بعدي رشد رو هم بپذيريم. نمي توان انديشه ها ولو درست يا نادرست رو در دل کتابها مخفي کرد. حال سوال اين است که در ساختار سياسي ايران، انديشه ها و تئوريهاي اجتماعي، سياسي و حکومتي مجال اين رشد و پيشرفت و عرضه ي عمومي رو دارند؟ اگر نه پس آزادي انديشه هم معنايي ندارد. آيا اگر روزي در اکثريت مردم تمايل به حکومتي از جنس ديگر شکل گرفت، آيا حق انتخاب و تغيير حکومت براشون فراهم هست؟
    اگرچه در جامعه ي ايراني هيچ انديشه ي مخالفي حتي در اندروني کتابها و کلاسها مجال نفس کشيدن و عرضه شدن ندارن. تصفيه ي دانشگاهها از انديشه هاي مخالف، حذف سياسيون با انديشه هاي مخالف، سرکوب انديشه ها در دانشگاهها و برچسب هاي متفاوت ضد دين و ... زدن براي حذف و سرکوب و ... نمونه هايي از خروارها مثال برجسته حتي در حوزه ي انديشه ي نظري است که مجال خودنمايي ندارند.