معلوم است ادامه‌ي تحصيل در رشته‌ي مديريت تأثيرات ملموسي بر افکار شما داشته است. قبلاً نقدهاي‌تان بيشتر از نگاه ژورناليستي و فرهنگي بود ولي الآن از زواياي مديريتي.
به نظرم متن استدلالي تر و تميزي نوشته بوديد. مستقل از موافق يا مخالف بودن با محتويات آن.

اين نسخه، يکي از صدها قطعه پازل توسعه است که امسال در چهارچوب برنامه کلي کشور قرار گرفته است؛ و نه "تنها" و يا "بهترين" نسخه. اين از کانتکست کلام قابل برداشت است. همچنانکه سال گذشته نيز اصلاح فرهنگ مصرف گرايي جامعه و حاکميت مورد توجه بود که به تبع فساد و افساد ماجراجويان انتخابات، در گنجه فراموشي به وديعه سپرده شد.

مخاطب اول اين توصيه، مديران و برنامه ريزان کشور اند تا براي اصلاح سياست هايي که فساد اداري رو دامن مي زند و راه را براي سوء استفاده کارگر و کارمند باز مي کند اقدام کنند. در دانش مديريت و تا حدودي مهندسي صنايع، تمام توان علم بشري به کار گرفته شده تا بالاترين بهره وري حاصل بشود. اصلاح نظام اداري و قانون کار، به طور ضمني، توصيه اين پيام است. حال، اين توصيه ها توسط رئيس جمهور سبز کشور تا چه ميزان لجن مال مي شود و به سخره گرفته مي شود، ربطي به اصل توصيه ندارد.

تا وقتي من و شما، در همان محيط کاري کوچک و محدودمان، نمي توانيم همچون رقباي غربي فعاليت کنيم و از لحظه هاي عمرمون استفاده کنيم، برآيند کل جامعه و فرهنگ کلي آن، همين است که هست. و البته مي توانيم کم کاري مان را به گردن مجلس و دولت و رهبر و صدا و سيما و احزاب و رسانه ها و استکبار جهاني و موساد و حزب الله لبنان بيندازم و خيال خودمون رو راحت کنيم.

و شما اين راه حل اخير را گويا ترجيح داده ايد!